رئیس کمیته توسعه و پیشرفت فدراسیون فوتبال توضیحاتی درخصوص طرح فرهنگستان فوتبال ارائه داد. جلالی معتقد است اجرای این طرح میتواند عقب افتادگی فوتبال ایران را جبران کند.
به گزارش سرویس ورزشی تابناک، فوتبال ایران در شرایطی سال ۱۴۰۳ را پشت سرگذاشت که با چالشهای زیادی مواجه بود و از سویی در دو عرصه باشگاهی و ملی، شرایط چندان مناسبی وجود ندارد. گرچه تیم ملی نتایج خوبی در مسابقات انتخابی جام جهانی کسب کرد و ساعاتی پس از آغاز سال ۱۴۰۴ هم از سد امارات گذشت و حالا تنها به یک امتیاز برای جشن صعود به جام جهانی ۲۰۲۶ نیاز دارد، اما تیمهای باشگاهی به هیچ عنوان عملکرد قابل دفاعی نداشتند.
در این شرایط گفتوگویی با مجید جلالی، مربی و کارشناس فوتبالمان انجام دادیم و او به سؤالات خبرنگار ورزشی تابناک پاسخ داد. نکته حائز اهمیت اینکه در حال حاضر مجید جلالی به عنوان رئیس کمیته توسعه و پیشرفت فدراسیون فوتبال فعالیت میکند و به طور همزمان رئیس کمیته فنی و مشاور مهدی تاج هم محسوب میشود.
تابناک: ارزیابی شما از فوتبال ایران در سال ۱۴۰۳ در دو بخش ملی و باشگاهی چیست؟
اگر فوتبالمان را از جنبههای مختلف مثل استانداردسازی بازیها، استاندارسازی باشگاهها یا استانداردسازی استادیومها، بررسی کنیم ما در مسیر پیشرفت قرار داریم. به لحاظ الزاماتی که ایافسی و فیفا برای برگزاری مسابقات دارند، ما در مسیر پیشرفت هستیم و در سال ۱۴۰۳ هم در این مسیر بسیار کار شد و من خودم از نزدیک میدیدم که فعالیتهای خوبی شده است. اما اگر بخواهیم درباره حوزه فنی صحبت کنیم، باید بگویم که ما به هیچ وجه در مسیر پیشرفت نیستیم. به خاطر اینکه تمام انرژی و بودجه فدراسیون در حوزههایی مثل استانداردسازی، برگزاری مسابقات یا آیین نامهها صرف میشود و تمام بخشهای مدیریتی در فدراسیون تمرکزشان روی این موارد است.
در واقع در جنبههای فنی طی سالیان متمادی، اقدامی نشده و بیش از ۳۰، ۳۵ سال در حوزههای فنی کاری نشده و اگر هم شده کار باکیفیتی نبوده است. مثلاً امکان دارد شما بگویید ما این همه دورههای مربیگری برگزار میکنیم، اما از دل این دورهها چیزی بیرون نیامده، چون اساساً نظام آموزش مربیان ما نظام صحیحی نیست و به خاطر همین مدل برگزاری کلاسهاست که مربی از آن در نمیآید.
تابناک: بنابراین شما معتقدید فوتبال ایران در بُعد فنی از رقبا جا مانده و فاصله زیادی ایجاد شده است؟
در مجموع باید بگویم در حوزههای غیرفنی پیشرفت داشتهایم، اما در حوزه فنی اصلاً. الان به وضوح میبینید که باشگاههای ما در آسیا با هر حریفی که بازی میکنند، اختلاف کلاس در مدل بازی مشخص است. دیگر اینطور نیست که بگوییم از برتریهای فیزیکیمان یا خلاقیتهای فردیمان استفاده کنیم. حتی برای اینها هم حریفان راهکار پیدا کردهاند. از نظر فیزیکی قویتر از حریفانمان هستیم، اما وقتی میرویم در زمین به دلیل مدل بازی که فاصله زیادی با آنها پیدا کردیم، غالبا نمیتوانیم کاری از پیش ببریم. چون فوتبال مبتنی بر اقدامات گروهی شده و یکسری مدل بازی که روی مالیکت توپ و بازی در عمق است، ما اینها را نداریم و در این موارد کاملاً عقب ماندهایم و شاید مدل بازی ما برای ۲۰ یا ۲۵ سال پیش است؛ بنابراین میبینیم در حوزه باشگاهی و حتی پایه، با وجود تلاشها و زحماتی که صورت میگیرد از عوامل اجرایی و تدارکاتی تا مربیگری، اما موفقیتی نمیتوانیم داشته باشیم. اگر هم تیم ملی موفق میشود به لحاظ وجود تعدادی از بازیکنان است که کیفیت ویژهای نسبت به فوتبال آسیا دارند و اینها الان تیم ملی ما را سر پا نگه داشتهاند.
تابناک: آیا صرف صعود تیم ملی به جام جهانی میتوان گفت که فوتبالمان در عرصه ملی، در مسیر درست و پیشرفت قرار دارد؟
معنای صعود تیم ملی به جام جهانی این نیست که فوتبالمان در عرصه ملی در مسیر درست و پیشرفت قرار دارد. حتی ممکن است تیم ملی ما برای دو سال آینده موفقیتهایی هم داشته باشد، اما اگر در همین مسیری که هستیم باقی بمانیم به هیچ وجه این موفقیتها نمیتواند پایدار باشد. مگر اینکه مجموعه تصمیم گیرندگان فوتبال و مجموعه تمام ذی نفعان فوتبال بپذیرند که مسیر کنونی باید کاملاً در حوزههای مختلف تغییر کند. این تغییر را هنوز کسی نپذیرفته و اگر بپذیرند و شروع کنیم، میتوانیم از چالش سختی که دو سال آینده در انتظارمان است، رهایی پیدا کنیم وگرنه دو سال بعد از اینجایی که الان هستیم به مراتب شرایط سختتری خواهیم داشت.
تابناک: عقب افتادگی فنی، مدیریتی و زیرساختی نسبت به رقبای آسیایی که به وضوح مشخص است را چطور میتوان جبران کرد؟
عقب افتادگی زیرساختی که یک سری بودجه میخواهد؛ با یک سری شرکتهای حالا چه داخلی یا خارجی قرارداد بسته میشود و آنها استادیومها و زمینها را به روز و استاندارد میکنند. پولهایمان صرف موضوعات روزمره میشود مثل این که فلان مربی را بیاوریم یا فلان بازیکن خارجی را بیاوریم و پولهای سنگینی هم در این زمینه هزینه میکنیم. در این زمینه باید تغییراتی در دیدگاه مدیران ایجاد شود. مثلاً مدیری که در طول یکسال بالغ بر هزار میلیارد تومان هزینه میکند این هزار میلیارد را میتواند صرف زیرساختها کند. یا حداقل بخش عمدهای از آن را صرف چنین مسائلی کند. اما عقب افتادگی فنی، هیچ راهی ندارد جز اینکه دارای یک برنامه استراتژیک بلندمدت شویم.
ما این برنامه را طراحی کردیم، ۱۰ ماه حدود ۱۰۰ نفر روی این برنامه واقعاً کار کردند و زحمت کشیدند که آدمهای بسیار ارزشمند و نخبهای هستند. این برنامه باید مصوب شود و ضمانت اجرایی داشته باشد، باید بودجه و پرسنل و... داشته باشد. اگر بتوانیم از امسال شروع کنیم، میتوانیم بگوییم که اثراتش را از دو سال بعد به مرور خواهیم دید. بخش مهمی از عقب افتادگی فنی ما شامل دورههای مربیگری است که نظام آن کاملاً باید تغییر کند. یا مثلا نظام آموزش بازیکنان ما در فوتبال پایه که از ۷ سال تا ۱۸ سال است و باید دارای یک نظام هماهنگ در کل کشور شود؛ در تمام مدارس و آکادمیهای فوتبال. یا مثلاً انتخاب مربیان در سطوح ملی، یا تشکیل تیمهای ملی در سطوح مختلف. یک طرحی تحت عنوان فرهنگستان فوتبال ایران داریم که تقریباً تمام روستاها حتی دورافتادهترین روستاها را هم از لحاظ آموزشی تحت پوشش خود میگیرد. طبق این طرح دیگر لازم نیست بچهای از روستاهای خوزستان یا هرمزگان بیاید تهران تست بدهد که همه میدانیم در کنارش چه ناهنجاریهای اجتماعی به وجود میآید یا بعضاً از خانوادهها پولهای سنگینی گرفته میشود. اینها همه میتواند در طرح فرهنگستان فوتبال که در برنامه ۱۴۱۴ ارائه شده، از بین برود و ما میتوانیم عقب افتادگیمان در حوزه فنی را در یک دوره ۴ ساله جبران کنیم.
تابناک: چالشهای اصلی فوتبال ایران در سال ۱۴۰۴ چیست و چطور باید با آنها مواجه شد؟
اصلیترین چالش ما در سال ۱۴۰۴ مقاومتی است که در برابر تغییراتی که باید به وجود بیاید، میشود و مطمئنم این مقاومتها خیلی زیاد خواهد بود. من از شهریور ۱۴۰۳ این مقاومتها را دیدم و لمس کردم و شاید اگر دوام آوردم دلگرمیهایی بود که یک یا دو نفر به من میدادند. این مقاومتها، مقاومتهای بسیار سختی است. از درون و از بیرون. معتقدم که ما در خیلی زمینهها باید تغییر کنیم، اما به هر حال کسانی که صاحب منصب هستند، خیلی موافق تغییرات در حوزههای مختلف نیستند. مثلاً ما حتماً باید مدل برگزاری مسابقاتمان در حوزه پایه را تغییرات عمده بدهیم. مثلاً یک تیم امید از چابهار برود در ارومیه بازی کند، اصلاً غیرمنطقیترین کاری است که ما برای این بچهها انجام میدهیم.
فکر کنید از چابهار میرود ارومیه بازی کند یا بالعکس. اینها که با هواپیما نمیتوانند بروند، با اتوبوس میروند و ساعتها در مسیر رفت و برگشت هستند. چند روز از درس و زندگیشان میافتند. خستگی و فرسودگی راه هم هست. آیا این به پیشرفت کمک میکند؟ ما مدل برگزاری مسابقاتمان را باید کاملا تغییر بدهیم. مدلش این است که ما هم در عرصه باشگاهی مسابقه داشته باشیم و هم در عرصه منتخبهای استانها. هر دو را باید به موازات هم پیش ببریم. اینها برنامههایی است که در برنامه استراتژیک ۱۴۱۴ پیشبینی شده و من امیدوارم که بتوانیم مجموعه فدراسیون فوتبال، مجموعه وزارت ورزش و مجموعه نهادهایی که در ارتباط با فوتبال و ذینفع هستند را برای اجرای این برنامه متقاعد کنیم، در این صورت میتوانیم به آینده امیدوار باشیم.