گفتوگوی اخیر استیو ویتکاف، نماینده کاخ سفید در امور خاورمیانه در مورد امکان مذاکره واشنگتن با تهران با واکنشهای متفاوتی مواجه شده است.
تریتا پارسی، معاون اجرایی موسسه کوئینسی در حساب کاربری خود در شبکه اجتماعی ایکس نوشت:
چند نکته درباره مصاحبه بسیار مهم ویتکوف با تاکر کارلسون؛
به نظر میرسد ویتکاف اشاره میکند که خط قرمز ترامپ در مورد برنامه هستهای ایران متفاوت از آن چیزی است که مایک والتز، مشاور امنیت ملی، در مصاحبههایش ادعا کرده است. والتز اصرار دارد که ترامپ به دنبال برچیدن کامل برنامه هستهای ایران است - یعنی مدل لیبی. علاوه بر مطالبات در مورد برنامه هستهای ایران و روابطش با حزبالله و غیره که اساساً به معنای تسلیم ایران است.
چنین مطالباتی اگر خط قرمز باشند و نه صرفاً «مواضع اولیه مذاکره»، شکست را تضمین میکنند. اسرائیل دقیقاً به این دلیل بر این مطالبات اصرار ورزیده که میخواهد مذاکرات شکست بخورد و ترامپ را به اقدام نظامی ترغیب کند. مشابه با بولتون و پمپئو در دوره اول ترامپ.
فرستاده ویژه رئیسجمهور آمریکا در منطقه غرب آسیا با بیان جزئیاتی از نامه او به ایران، بار دیگر مدعی شد ترامپ میخواهد با ایران به توافق برسد.
اما ویتکاف میگوید که این مذاکره «کمی پیچیدهتر» خواهد بود زیرا موضوع هستهای است و ما به تخصص «فنی» نیاز خواهیم داشت.
این نشان میدهد که ترامپ به دنبال توافقی است که برنامه هستهای ایران را محدود و بازرسی کند به جای اینکه آن را برچیند.
دومی نیز تا حدودی به تخصص فنی نیاز دارد، اما اولی اساساً به تخصص فنی و علمی متکی خواهد بود (همانطور که برجام در اواخر به یک مذاکره بسیار فنی به جای سیاسی تبدیل شد).
اگر موضع ترامپ محدودسازی برنامه هستهای باشد و نه برچیدن آن، و تمام مسائل دیگر (منطقهای، موشکی و غیره) در بهترین حالت در اولویت دوم قرار گیرند، آنگاه چشمانداز یک توافق ناچیز نیست.
همچنین، حمید ابوطالبی، معاون سیاسی دفتر رئیس جمهور در دوره حسن روحانی در واکنش به اظهارات ویتکاف، نماینده ترامپ در امور خاورمیانه گفت: ظاهرا «مسیری تازه» در رابطه ایران و آمریکا آغاز شده است.
طالبی در یادداشتی با عنوان «ایران و آمریکا، امید به مسیری تازه» نوشت:
سال ۱۴۰۴، سالی «ویژه، سخت، و پیچیده» است؛ با این وجود، سالی است که ظاهرا با «مسیری تازه» در رابطه ایران و آمریکا آغاز شده است. زیرا آنچه دو طرف نشان میدهند، حکایت از رویکردی جدید دارد؛ رویکردِ مذاکره و گفتگو و حل اختلافات، و امید به درانداختنِ مسیری تازه. اگرچه نمادها و نمودهای تبلیغاتیِ ایران و آمریکا کاملا متفاوت است؛ و ضرورت دارد طرفین، با آگاهیِ کامل از این تفاوت، آن را به رسمیت شناخته، و به محتوای پیامهای پنهانِ یکدیگر نگریسته و عمقِ سخنان غیرآشکار را در نظر بگیرند.
چراکه راهِ ایران برای صلح و تعامل با آمریکا، به جهتِ افراطگریها و تندرویهای داخلی، باید «نمادی جنگجویانه و نمودی خصومتورزانه» داشته باشد؛ و راهِ آمریکا برای صلح و تعامل با ایران، به دلیل ضرورتِ رفع اختلافات و مشکلات و حساسیتهای داخلی ایران، باید «نمادی احترامآمیز و نمودی صلحمحور» به خود بگیرد.