فرارو- وقتی کارکنان ابزار، زمان، آموزش، انتظارات، چشمانداز یا منابع لازم برای موفقیت را دریافت نکنند، به تدریج بیانگیزه شده و از کار فاصله میگیرند.
به گزارش فرارو به نقل از اینک، حقیقت تلخ این است که همهی افراد برای مدیریت ساخته نشدهاند. همانطور که در کتاب رهبری انسانی: با عشق رهبری کن و یک رئیس فوقالعاده باش ذکر شده است، برخی افراد اساساً مهارت لازم برای هدایت دیگران را ندارند. قرار گرفتن این افراد در نقشهای مدیریتی، نهتنها بهرهوری را کاهش میدهد، بلکه محیط کار را به سرعت به فضایی مسموم تبدیل میکند. در اینجا به چهار مورد از بزرگترین اشتباهاتی که باعث فراری دادن کارکنان خوب میشود، اشاره میکنیم:
کارکنان به دلیل ارتباط مستقیم با فرآیندهای روزمره، بیش از هر کسی از چالشها و فرصتهای بهبود آگاه هستند. یک مدیر خوب میتواند با گوش دادن به ایدهها و پیشنهادهای آنها، اعتماد تیمش را جلب کند. وقتی مدیران به کارکنان خود اجازهی ارائه نظر، بیان مشکلات و پیشنهاد راهکار میدهند، فرهنگی مبتنی بر اعتماد ایجاد میکنند. این فضا باعث میشود که همهی اعضای تیم احساس کنند نظراتشان ارزشمند است و میتوانند در تصمیمگیریها تأثیرگذار باشند. امروزه کارکنان از هر نسل و در هر جایگاه شغلی، تمایل دارند که شنیده شوند، رشد کنند، در تصمیمگیریها مشارکت داشته باشند و بابت ایدههایشان مورد قدردانی قرار گیرند. همین حس ارزشمندی، انگیزهای قوی برای بیدار شدن در صبح و با اشتیاق به محل کار رفتن ایجاد میکند و نه دلیلی برای ترک شغل و فرار از مدیران نالایق.
برخی مدیران، کارکنان را نه به عنوان انسانهایی با نیازهای واقعی، بلکه فقط به عنوان ابزاری برای افزایش بهرهوری و سودآوری میبینند. چنین محیطهایی معمولاً دارای ساختاری سلسلهمراتبی، فشار کاری بالا و تمرکزی صرفاً بر سود مالی هستند. در چنین فضاهایی، همدلی و شفقت تقریباً وجود ندارد. نتیجهی این نوع مدیریت چیست؟ فرسودگی شغلی، نرخ ترک شغل بالا و محیط کاری ناخوشایند. کارکنان دچار استرس میشوند، از نظر ذهنی از کار جدا میشوند و دائماً به دنبال فرصتی برای ترک سازمان خواهند بود. اگر در محل کار احساس میکنید فقط یک مهرهی بیارزش در چرخدندهی یک سیستم هستید، احتمالاً آن محیط مناسب رشد شما نخواهد بود.
مدیران کنترلگر و خُردهگیر به تیم خود اعتماد ندارند، بنابراین دائماً بر عملکرد کارکنان نظارت میکنند، از واگذاری وظایف خودداری میکنند و اصرار دارند که همه چیز دقیقاً مطابق با روش آنها انجام شود. این نوع مدیریت، محیطی خفقانآور ایجاد کرده و خلاقیت را از بین میبرد. در چنین فضایی، کارکنان حس میکنند که هیچ نقشی در تصمیمگیری ندارند و تنها وظیفهی آنها اجرای دستورات است. اگر مدیری حاضر نباشد به کارکنانش اعتماد کند و به آنها اجازهی انجام کارها را به روش خودشان ندهد، بهزودی شاهد ترک آنها خواهد بود.
آیا تا به حال برای مدیری کار کردهاید که اطلاعات را از کارکنان مخفی کند؟ این مدیران معمولاً تصمیمات کلیدی را پشت درهای بسته میگیرند، از شفافسازی خودداری میکنند و همیشه تیم را در بیخبری نگه میدارند. این رفتار فقط یک ضعف مدیریتی نیست، بلکه یک خیانت به اعتماد کارکنان است. پاتریک لنچونی، در کتاب معروف خود پنج اختلال تیمی توضیح میدهد اعتماد، پایهی هر تیم موفقی است و بدون شفافیت، اعتماد هرگز شکل نمیگیرد. رهبران بزرگ، اطلاعات را بهصورت شفاف به اشتراک میگذارند، تیم خود را در تصمیمگیریها مشارکت میدهند و فرهنگی مبتنی بر اعتماد و همکاری میسازند. در نتیجه، کارکنان با انگیزهتر کار میکنند، به مدیریت احترام بیشتری میگذارند، احساس قدرت و اختیار بیشتری دارند و مسائل را سریعتر و خلاقانهتر حل میکنند؛ بنابراین اگر مدیر هستید و میخواهید بهترین کارکنان را در کنار خود نگه دارید، آنها را به عنوان انسان ببینید، نه ابزار. با آنها ارتباط برقرار کنید، حمایتشان کنید و ابزارهای لازم برای رشد و موفقیت را در اختیارشان قرار دهید. هنگامی که روی تیم خود سرمایهگذاری میکنید، موانع را از سر راهشان برمیدارید و به آنها قدرت میدهید، آنها نیز برای شما و سازمانتان از جان و دل مایه خواهند گذاشت و این همان چیزی است که شما را به رهبری تبدیل میکند که همه آرزوی کار کردن با او را دارند.