عصر ایران؛ سروش بامداد- هر چند شمارۀ دوم یا زمستانی"گواه" یا با نام کامل آن: "مجلۀ به گواهیِ اسناد: گواه" با عنوان ویژهنامۀ نوروزی منتشر نشده اما چون شمارۀ بعدی قاعدتاً در میانۀ بهار منتشر میشود و در تعطیلات نوروز خواندنی است در زمرۀ ویژهنامههای نوروز برشمردنی است.
نگاهی به شناسنامه و مشاهدۀ مرکز اسناد انقلاب اسلامی به عنوان صاحب امتیاز و مصطفی پورمحمدی در جایگاه مدیر مسؤول ابتدا این تصور را ایجاد می کند که با یک نشریۀ رسمی و ایدیولوژیک روبه روییم اما وقتی به یاد آوریم مرکز اسناد بعد از دوران روحالله حسینیان تغییرات گسترده ای به خود دیده و مشاهدۀ اسامی روزنامهنگاران حرفهای با اشتراک در مباحث تاریخی و تورق "گواه" زود گواهی میدهد که با نشریه ای کاملا حرفهای روبه روییم و سردبیر - پیام طبیبی- کوشیده صبغۀ ژورنالیستیک آن با اتکا به اسناد بچربد و به بیان روشنتر می توان گفت "گواه" مثل فیلم مستند است.
با احتساب شمارۀ صفر که حاوی یک مصاحبۀ منتشر نشده با سید احمد خمینی و تصویر او بر روی جلد بود و شمارۀ یک که سید حسن نصرالله را از وجه شباهت به امام موسی صدر و جنبه های مسالمت جویانه و وفاقی او بررسیده بود با شمارۀ فعلی سه شماره منتشر شده است.
عنوان اصلی روی جلد با عکس کمتر دیده شده و با کیفیتی از محمدرضا شاه پهلوی (از نطق رادیویی در دفتر کار در سال 1341) به اصلاحات ارضی اختصاص دارد و با این تیتر: انقلابی که سفید نبود/ چرا اصلاحات شاه به نتایج دل خواه نرسید؟
جملات پایانی یادداشت سردبیر که به سقوط بشار اسد پرداخته نشان میدهد قصد تکرار ادبیات و شعارهای رسمی را ندارد چندان که نوشته است: "اگر مقاومت بدل به یک استراتژی برای بقای حکومت یا خاندانی شود دیر یا زود با خطر فروپاشی و شکست رو به رو میشود زیرا مقاومت حقیقی در برابر سلطهگری آمریکا و متحدانشان در منطقه نمی تواند مردم را به پسماندۀ بیارزش سیاست، بدل کند."
حسین صفدری هم در تحلیلی تفصیلی محاسبات غلط و خطای راهبردی را دو عامل مهم فروپاشی در سوریه دانسته و در توضیح محاسبۀ نادرست نوشته است: بیتوجهی به اصلاحات سیاسی در داخل و تصور این که نظام سوریه می تواند با راهبُردِ حزب بعث و حکمرانی بر اساس تصورات بستۀ این حزب و با تکرار حوادث "حما" در سال 1982 از توفان عبور کند و چالش ها را پشت سر بگذارد، محاسبهای نادرست بود و به همین خاطر هیچ گاه حاضر به پذیرش بازسازی مناسبات خود با گروه های اجتماعی جامعه نشدند.
در آغاز اشاره شد ویژگی "گواه" استناد به اسناد است و این قاعده شامل تحلیل سوریه هم میشود و به همین خاطر گزارشی با اسناد ساواک در 40 صفحه دربارۀ سوریه منتشر شده و آن قدر حجم مطالب در این پرونده متنوع است که تصویر بشار اسد بر روی جلد هم مناسبت داشت و شاید مجله را به روز تر جلوه میداد.
از اسناد جالب این که دولت حافظ اسد به امام خمینی ویزا نداده بود و در سندی از نمایندگی ساواک در بغداد آمده: "به قرار اطلاع، خمینی پس از مراجعت از مرز کویت شب مورخ سوم مهر 1357 را در کاظمین گذرانده و گفته می شود صبح روز چهارم مهر 1357 گذرنامۀ خود را جهت ویزا به سفارت سوریه در بغداد فرستاد لیکن مقامات مربوطه از دادن ویزا به وی خودداری کرده اند و از طرفی اعزام او به ابوظبی نیز مقدور نگردیده و در نتیجه مجبور به عزیمت به فرانسه شده است."
این در حالی است که به موجب سندی دیگر فاروقالشرع وزیر مشاور در امور خارجه سوریه بعد از پیروزی انقلاب ایران گفته بود: ما از آغاز طرفدار انقلاب ایران بودیم چون شاه روابط دوستانهای با اسراییلیها داشت.
گزارش اصلی اما چنان که در آغاز اشاره شد دربارۀ اصلاحات ارضی است با این تیتر: انقلاب سفید، انقلاب سیاه. سمیه متقی در این گزارش به روند برگزاری رفراندوم 6 بهمن و اختلافات بر سر انقلاب سفید به روایت اسناد موجود در مرکز اسناد پرداخته است و جا دارد خبرنگاران و روزنامه نگاران تازه کار که گمان می کنند با چند نقل قول از صاحب منصبان یا گفت و گوهای تلفنی می توان گزارش تهیه کرد این گزارش مفصل و مستند را بخوانند و با عمق این کار بیشتر آشنا شوند.
بریدۀ روزنامۀ اطلاعات در سوم اردیبهشت 1353 هم در مطلب سید حمید متقی جلب توجه می کند که عنوان اصلی آن چنین است: "شاهنشاه: من چپگراتر از چپیها هستم". سندی گویا که نشان می دهد سلطنت طلبان امروز چقدر از مرحله پرت اند که کاسه کوزهها را بر سر روشن فکران چپ میکوبند و به شاملو و ساعدی توهین می کنند در حالی که خود شاه با چپها مسابقه گذاشته و اصرار داشته از آنها چپتر است.
مهرداد خدیر هم به بررسی یک شایعۀ 50 ساله پرداخته و این که ماجرای خرس ساواک افسانه بوده یا واقعیت و راست بوده که ساواک برای ترساندن یا شکنجه خرسی را به جان زندانیان می انداخته است؟
این روزنامهنگار اما گزارش خود را بر اسناد مرکز استوار نکرده بلکه به سخنان قائم مقام ساواک در کتاب تازه منتشرۀ عباس میلانی در خارج از کشور (سی چهره) مستند کرده و خود نویسنده هم از سندی گفته که در آرشیو دولتی انگلستان یا پی.آر.اُ دیده است.
نویسنده 6 روایت را نقل کرده و در ششمی گره گشایی کرده است.
از نقاط قوت مجلۀ گواه که به آن اعتبار میدهد مقاله دکتر داریوش رحمانیان استاد شناخته شدۀ تاریخ دانشگاه تهران دربارۀ تاریخنگاری ایرانی است که به اعتقاد او قهرمانگراست.
اگر "گواه" بتواند اندکی از قیمت 250 هزار تومانی خود بکاهد تا دانشجویان و جوانانی که قدرت خرید کمتری دارند از آن استفاده کنند نیکوست هر چند که برای بخش خصوصی واقعا همین قیمت نیز مقرون به صرفه نیست.