به گزارش الف؛ وبگاه "میدل ایست مانیتور" در گزارشی با اشاره به تحولات اخیر در قالب روابط ایران و آمریکا، به طور خاص سعی کرده به این سوال پاسخ دهد که چرا رویکرد ترامپ عامل اصلی ایجاد تنش علیه ایران است. تنشهایی که ماهیتی غیرضروری دارند و صرفا به دنبال باج گیری از تهران هستند.
میدل ایست مانیتور در گزارش خود می نویسد:
«سیاست آمریکا در رابطه با ایران، سال های سال مبتنی بر تقابل بوده و دولتهای مختلف آمریکا طیفی از رویکردها میان تعامل دیپلماتیک و جنگ اقتصادی را علیه تهران عملیاتی کرده اند. پس از بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید در ماه ژانویه سال جاری میلادی، بسیاری انتظار احیا کارزار فشار حداکثری علیه ایران را داشتند. سیاستی که پیشتر نیز فعالانه به دنبال منزوی کردن ایران از طریق اعمال تحریم ها و طرح تهدیدات نظامی و به اوج رساندن فشارهای دیپلماتیک بود.
در ابتدا، رویکرد ترامپ در رابطه با ایران با سیگنال های متناقضی همراه بود. از یک سو، او یک فرمان ریاست جمهوری آمریکا را امضا کرد و بر احیا سیاست فشار حداکثری علیه تهران و تهدید زیرساخت های اتمی ایران و نفوذ منطقه ای این کشور تاکید کرد. از سوی دیگر، دولت او از تشدید تنش های آشکار نظامی با ایران خودداری کرده و فضایی را برای تعامل دیپلماتیک باز نگه داشته است.
اکنون تحولات اخیر نشان می دهند که دولت ترامپ امکان دارد که به سمت یک رویکرد عملگرایانهتر در رابطه با ایران حرکت کند. رویکردی که بیش از همه بر راستیآزمایی پرونده اتمی ایران تاکید دارد تا اینکه انتظار داشته باشد ایران به یک کشور سرسپرده تبدیل شود.
استیو ویتکاف، نماینده ویژه دولت آمریکا در مساله خاورمیانه به تازگی در مصاحبه ای با تاکر کارلسون، محتوای نامه ترامپ به ایران را فاش کرد و عملا از باز بودن فضا برای تعامل دیپلماتیک با ایران سخن گفت. ویتکاف تاکید کرد که آمریکا در حال بررسی یک برنامه راستی آزمایی است تا اطمینان خاطر حاصل کند که برنامه هستهای ایران صلح آمیز است. برخلاف درخواست های پیشین که مذاکرات اتمی ایران را به فعالیت های منطقهای ایران و توانمندی های نظامی متعارف این کشور گره می زدند، ویتکاف هیچ اشاره ای به برنامه موشکی و پهپادی تهران نداشته است.
این تغییر لحن به ویژه از ناحیه آمریکا قابل توجه است. این مساله به این نکته اشاره دارد که واشنگتن در حال بررسی رویکردی است که در نوع خود می تواند احتمال دستیابی به یک توافق با ایران را بالا ببرد. پیش از این شروطی نظیر عقب نشینی منطقه ای ایران و یا برچیدن توانمندی های نظامی ایران، موضوعاتی بودند که تا حد زیادی هرگونه تعامل با ایران را به نقطه شکست می کشاندند. با این حال، دولت ترامپ اکنون صرفا بر مساله اتمی ایران معطوف است. اگر این رویکرد ماهیت منسجم خود را حفظ کند، می تواند بسترهای مساعدی را برای تنشزدایی میان تهران-واشینگتن ایجاد کند.
البته که این تغییر در تضاد جدی با موضع ابتدایی ترامپ پس از بازگشت مجددش به کاخ سفید قرار دارد. وی عملا در همان روزهای ابتدایی حضورش در قدرت، کارزار فشار حداکثری علیه ایران را احیا کرد و فشارهای تحریمی و دیپلماتیک بر تهران را افزایش داد. این راهبرد تا حدی شبیه به سیاست های جورج بوش پسر در اوایل دهه 2000 میلادی بود. زمانی که واشنگتن سعی داشت از رهگذر حضور نظامی خود در افغانستان و عراق، ایران را منزوی کند. پاسخ ایران به این رویکرد آمریکا، تسلیم شدن نبود بلکه تهران عملا توانست نفوذ منطقه ای خود را افزایش دهد و البته که با سرعت بیشتری توانمندی های اتمیاش را نیز توسعه بخشید.
ماه های نخستین حضور ترامپ در قدرت نیز به نظر می رسد که به نوعی تکرار همین تجربه است. دولت ترامپ با سرمایه گذاری روی نقاط آسیب پذیر اقتصادِ ایران و شکاف های داخلی این کشور، این دیدگاه را دارد که تهران در نهایت مجبور به پذیرش خواسته های آمریکا خواهد شد.
پس از اقدام چند وقت قبل ترامپ در احیای کارزار فشارحداکثری علیه ایران و امضای چند سند در این رابطه، رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران آیت الله خامنه ای هرگونه مذاکره با آمریکا را رد کرد و تاکید نمود که مذاکره با آمریکا نه هوشمندانه، نه عقلانی و نه توام با عزت است. مسعود پزشکیان رئیس جمهور ایران نیز در موضع گیری گفته است که اگرچه وی حامی مذاکره بوده با این حال، در نهایت پیرو موضع رهبر انقلاب است که تاکید بر عدم مذاکره با آمریکا دارد.
این روند تحولات نشان داده که اقدامات ترامپ به جای به تسلیم واداشتن ایران، عملا روحیه مقاومت این کشور را تقویت کرده اند. کما اینکه می بینیم هم رئیس جمهور و هم مقام معظم رهبری ایران در مورد مذاکره با آمریکا یک دیدگاه مشابه دارند. در این نقطه این سوال مطرح می شود که براستی چه سیاست هایی می توانند موجب تغییر فضا در قالب روابط ایران و آمریکا شوند؟
در این رابطه توجه به 3 متغیر ضروری است. اول اینکه اگر دولت ترامپ در مورد سیاستش در قبال ایران جدی است باید از تناقضاتی که مذاکرات پیشین را به شکست کشاندند دوری کند. این بدان معناست که باید بر مساله اتمی ایران تمرکز کند و از طرح درخواست های بیشتر خودداری نماید. در حقیقت، در این معادله چندان نباید در مورد سیاست های داخلی ایران و یا نفوذ منطقه ای این کشور بحث شود.
نکته دوم اینکه اگرچه ایران تا حد زیادی نسبت به نیات آمریکا بدبین است (با توجه به تجربیات گذشته خود در این حوزه)، با این حال اگر آمریکا یک تمایل واقعی را در امر مذاکره با معیارهای منطقی نشان دهد، امکان دارد که ایران نیز مقابله به مثل کند. مخصوصا اگر این حسن نیت ها خود را در عرصه رفع تحریم های اقتصادی علیه تهران نشان دهند.
نکته سوم اینکه مذاکرات باید با سرعت انجام گیرند و تا قبل از اواسط سپتامبر یعنی زمانی که تروئیکای اروپایی با یک ضرب الاجل زمانی در مورد اینکه مکانیسم ماشه را فعال کنند یا خیر رو به رو هستند، به نتیجه برسند. اگر قدرتهای اروپایی، ایران را به مثابه بازیگری که به تعهدات اتمی خود عمل نمی کند در نظر بگیرند (علی رغم بدعهدی های غرب)، این مساله میتواند مقدمه ای بر احیای تحریم های سازمان ملل متحد علیه ایران باشد و تهران را زیر فصل هفتم منشور ملل متحد ببرد و حتی زمینه را برای انجام اقدام نظامی علیه ایران هموار کند.
اگر گفتگوها میان ایران و آمریکا تا قبل از تاریخ فوق به نتیجه نرسند، ایران با فشارهای بین المللی گسترده ای رو به رو خواهد شد و همین مساله می تواند دستیابی به یک راه حل دیپلماتیک را به امری به شدت سخت و دور از دسترس تبدیل کند.
اگر تیم ترامپ دیپلماسی را به مثابه ابزاری برای کسب امتیازات بیشتر از ایران در نظر بگیرد، تهران بعید است که وارد چنین مذاکراتی شود. با این حال، اگر واشنگتن به شدت روی مساله راستی آزمایی اتمی ایران متمرکز شود و بر برچیدهشدن توانمندی های نظامی ایران اصرار نورزد، این مساله می تواند شرایط مساعدی را برای مذاکرات معنادار فراهم سازد.
روابط ایران و آمریکا سالهای سال با دوره های تقابل تعریف شده و در قالب آن شاهد توافقات شکستخورده و فرصتهای دیپلماتیک از دست رفته بودهایم. دولت ترامپ اکنون با یک انتخاب رو به رو است. تاکید بر طرح خواستهای حداکثری از ایران یعنی همان رویکردی که سال ها با شکست رو به رو شده یا پیگیری یک راهبردِ مذاکراتی هدفمندتر که می تواند بسترهای مساعدی را برای یک توافق اتمی فراهم سازد. مواضع اخیر استیون ویتکاف از یک تغییر سیاستی احتمالی در رویکرد واشنگتن به تهران حکایت دارد با این حال، اینکه این تغییر واقعی است یا یک تاکتیکِ موقت است، صرفا با گذر زمان مشخص می شود.
اگر آمریکا یک رویکرد عملگرایانه اتخاذ کند یعنی رویکردی که راستی آزمایی اتمی را اولویت می بخشد در حالی که درخواست های بیشتر را کنار می گذارد، بسیار محتمل است که شاهد یک تغییر مهم و بزرگ در قالب روابط ایران و آمریکا باشیم. با این حال، اگر صرفا با تغییری تاکتیکی مواجه باشیم که صرفا به دنبال جلب حمایت اروپاییها در افزایش فشارها به ایران در آینده است، باید اذعان کرد که چرخه تنش و درگیری اوج خواهد گرفت. ماه های پیش رو فاش خواهند کرد که آیا واقعا آمریکا به یک توافق با ایران علاقهمند است یا صرفا به دنبال درگیری با تهران به شیوه ای دیگر است.»
لینک:
https://www.middleeastmonitor.com/20250325-is-the-new-us-approach-to-iran-a-pragmatic-turn/