خبرگزاری مهر- گروه استانها: بر بلندای یکی از مرتفعترین تپههای شهرستان گرمه، قلعهای کهن همچنان استوار ایستاده است؛ قلعهای که قرنها پیش، صدای سم اسبان، هیاهوی جنگاوران و فریاد فرماندهان را به خود شنیده و امروز در سکوتی رازآلود، روایتگر شکوهی فراموشنشدنی است.
افسانهای بر فراز تپههای گرمه
قلعه جلالالدین، همانند جواهری گمشده در میان دشتهای وسیع و کوههای صخرهای خراسان شمالی، تاریخ زندهای است که با هر سنگ و دیوار خود، رازی را از گذشتههای دور زمزمه میکند. این دژ کهن، با دیوارهایی سترگ و برجهایی که همچنان نظارهگر افقاند، روزگاری مأمن جنگاوران خوارزمشاهی بود و امروز نیز همچون سربازی خستگیناپذیر، بر فراز گرمه ایستاده است.
بادهای کویری که میان شکافهای سنگی دیوارهای قلعه میپیچند، گویی نجواهای تاریخی را با خود میآورند؛ صدای قدمهای سربازانی که روزگاری برای دفاع از این سرزمین، در کوچهپسکوچههای این دژ حرکت میکردند.
دژی که جلالالدین را جاودانه کرد
نام قلعه از جلالالدین خوارزمشاه، آخرین پادشاه خوارزمشاهیان، گرفته شده است. پادشاهی که در برابر حملات سهمگین مغولان ایستاد، اما در نهایت، پس از نبردهای فراوان، به کوهستانها و دشتهای ایران پناه برد.
برخی روایتها حاکی از آن است که او مدتی در این قلعه پناه گرفت و شاید همین دژ، یکی از آخرین پایگاههای مقاومتش در برابر سیل بنیانکن مغول بوده است.
آیا این قلعه شاهد آخرین نبردهای جلالالدین بوده است؟ آیا این دیوارهای سنگی، زمانی فریادهای خشمگین مغولان و مقاومت دلیرانه ایرانیان را به خود شنیدهاند؟ پاسخ این پرسشها شاید در دل خاک و سنگهای این دژ نهفته باشد.
معماری؛ تلفیق هنر و استحکام
با ورود به قلعه، اولین چیزی که توجه را جلب میکند، دیوارهای ضخیم و بلند آن است که نشان از یک معماری نظامی دارد. قلعه با مصالحی چون سنگ، خشت و ملات گچ ساخته شده و برجهای دیدهبانی آن، چشمهای همیشه بیدار دژ در برابر مهاجمان بودهاند.
ورودی اصلی قلعه، با طاقی نیمدایرهای هنوز هم پابرجاست. راهروهای پیچدرپیچ، اتاقهای سنگی و محفظههای زیرزمینی، همه نشان میدهند که اینجا نهتنها یک دژ نظامی، بلکه یک پناهگاه امن در روزهای سخت بوده است.
یکی از نکات جالب در معماری قلعه، تونلهای مخفی و راههای فرار اضطراری آن است. این مسیرها احتمالاً در زمان محاصرههای طولانی، راهی برای رساندن آذوقه یا فرار جنگجویان بودهاند.
چشماندازی که نفس را بند میآورد
یکی از مهمترین ویژگیهای این دژ کهن، چشمانداز حیرتانگیز آن است. از بالای قلعه، میتوان تماشاگر دشتی وسیع، کوههای سر به فلک کشیده و افقی بیانتها بود. هنگام طلوع و غروب آفتاب، سایهها بر دیوارهای قلعه بازی میکنند و رنگ آسمان، همچون تابلویی متحرک، زیبایی این مکان را دوچندان میکند.
اینجا جایی است که تاریخ و طبیعت، در هم تنیده شدهاند؛ قلعهای که همچنان با صلابت بر بلندای گرمه ایستاده است و داستانهای ناگفتهای را در دل خود نگه داشته است.
گذر زمان و زخمهای آن بر پیکر دژ
باوجود تمام استواری، قلعه جلالالدین امروز با تهدیدهای جدی مواجه است. باد و باران، فرسایش طبیعی و بیتوجهی به مرمت آن، سبب شده است که بخشهایی از این بنای تاریخی دچار آسیب شود. ترکهای روی دیوارها، فروریختن برخی قسمتها و نابودی تدریجی مسیرهای داخلی، نشان از بیتوجهی به این میراث ارزشمند دارد.
با این حال، هنوز هم فرصت برای حفظ و احیای این گنجینه تاریخی وجود دارد. مرمت اصولی، ثبت بهتر اطلاعات تاریخی آن و تبدیل این قلعه به یک جاذبه گردشگری استاندارد، میتواند از تخریب بیشتر آن جلوگیری کند.
سفری به دل تاریخ؛ تجربهای فراموشنشدنی
قلعه جلالالدین، تنها یک بنای تاریخی نیست؛ یک سفر در زمان است. قدم زدن در این قلعه، حس حضور در گذشتهای پر از ماجرا را زنده میکند. بازدید از آن، سفری است به دل افسانهها، جایی که هر سنگ، داستانی برای گفتن دارد.
اگر روزی به گرمه سفر کردید، حتماً سری به این دژ کهن بزنید. در سکوت آن، صدای تاریخ را خواهید شنید.