عصرایران ؛ یونس قیصی زاده - در شهر دانشگاهی «پچ» در ۱۷۰ کیلومتری بوداپست مجارستان، در کنار دانشگاه پزشکی، یک دکه ساندویچی قرار داشت که مورد علاقه دانشجویان پزشکی بود، تنها فلافلهای خوشمزه آنجا، باعث جذب دانشجویان نمیشد بلکه این صاحب ساندویچی بود که دانشجویان پزشکی را به آنجا میکشاند.
روزی در این ساندویچی متوجه شدم که دانشجویان پس از سفارش دادن و در حین آماده شدن ساندویچ، سوالات پزشکی خود را از او میپرسند و با وی درباره موضوعات پزشکی صحبت میکنند و بقولا رفع اشکال میکنند.
جنگ ویران کننده است، بطوریکه باعث میشود زندگی که در طی دههها با رنج و مشقت ساخته شده، در یک لحظه نابود شود و خانه رویایی و خانواده صمیمی، با یک شلیک، ویران و از هم بپاشند.
در این شرایط بحرانی، مردم زیر بمب و موشک، بیپناه رها میشوند و آنهایی که خوش شانستر هستند شاید بتوانند از صحنه فرار کنند و در کشوری دیگر به سختی، اقامت کنند اما دنیای قبل از جنگ، دیگر بعد از جنگ تکرار نمیشود و غم جنگ همیشه در زندگی افراد حضور دارد.
در آنجا از پسرم پرسیدم، داستان این ساندویچی چیه؟
گفت این فرد، در اصل یک پزشک در سوریه بوده که خانوادهاش در جنگ داخلی سوریه آسیب دیده و مجبور به فرار از سوریه شده و چون امکان ادامه کار طبابت در مجارستان را نداشته، کنار دانشگاه پزشکی کسب و کار کوچکی راه انداخته تا بدین طریق با دانشجویان پزشکی در ارتباط باشد و از علاقمندی ذهنیاش جدا نشود.
نمیدانم هنوز آن پزشک، ساندویچی خود را دارد و یا اینکه بدنبال اتفاقات اخیر، به سوریه برگشته و با عشق به شغل مورد علاقهاش مشغول شده است، اما میدانم که برای جلوگیری از شعلهور شدن آتش جنگ باید از همه فرصتها استفاده کرد، همه راهها را رفت و از مذاکره استقبال کرد، چرا که زندگی مردمانی که دچار مصیبت جنگ میشوند، هرگز به قبل از جنگ برنمیگردد.