اکرم سادات هاشمیپور شاعر کودک و نوجوان در گفتگو با مهر درباره بازار شعر کودک و نوجوان گفت: درباره بازار شعر کودک و نوجوان باید به این نکته دقت کرد که شعر کودک و خردسال را بزرگترها برای آنها میخرند و به مسیر مطالعاتی کودک جهت میدهند ولی کتاب شعر نوجوان را خودش نوجوان تهیه میکند و نقش والدین خیلی کمرنگتر میشود. اگر بازار شعر نوجوان کمرونق است، باید آن را آسیبشناسی کنیم و من معتقدم نقش ما شاعران در این کمرونقی از همه بیشتر است.
وی ادامه داد: به خاطر شغلی که دارم، در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان کتابهای زیادی را میخوانم که جهت بررسی و انتشار برای ما ارسال کردهاند. با تمام وجود میگویم شعرهای نوجوان ما هنوز درگیر مشکلات ابتدایی شعر هستند. ما در شعر نوجوان هنوز شاهد بههمریختگی ارکان جمله هستیم. ما هنوز مشکل سوژهیابی داریم. هنوز راجع به ابر و درخت و پنجره مینویسیم. در کتابی که کتاب سال کودک و نوجوان میشود، ۲۰ بار واژه گل، ۲۰ بار واژه پنجره، ۱۵ بار واژه پرده و ۱۰ بار واژه مترو به کار رفته است. گوش نوجوان ما ما از این حرفها پر است و نیازی نیست که نوجوان در شعر هم همین حرفها را بخواند. حرفهای ما در شعر نوجوان تکراری شده و ما نوجوانان را هنوز کودک میبینیم.
شعر نوجوان ما خوراک مناسب نوجوانان را ندارد
هاشمیپور با اشاره به استقبال نوجوانها از شعر بزرگسال، گفت: چرا نوجوان ما شعر بزرگسال را با عشق میخرد و میخواند؟ غرفههای شعر بزرگسال را نگاه کنید؛ نوجوانان برای خواندن شعر بزرگسال صف میکشند و بسیاری از شعرها را حفظ هستند. در این شرایط سوالی که پیش میآید این است: چرا گرایش شعر نوجوان به سمت بزرگسالی نیست؟ شعر نوجوان ما خوراک مناسب نوجوانان را ندارد. شعر نوجوان ما هنوز مسیر خودش را پیدا نکرده است. ما یک چهارپاره را جلوی نوجوان میگذاریم که سه بند آن شعر کودک است و سه بند آن کلا شعر بزرگسال است. نوجوان در این شعر گم میشود.
این شاعر درباره اینکه چرا قالبهای شعر نوجوان محدود است، گفت: شعر نوجوان ما محدود شده است به قالب چهارپاره و نیمایی. البته من فکر میکنم شعر سپید هنوز در میان نوجوانها اقبال ندارد. درباره قالب غزل در شعر نوجوان هم میگویند آلوده به ویروس بزرگسالی میشود. ولی باید بدانیم همانقدر که در شعر نوجوان ویروس بزرگسالی را داریم، ویروس کودکی را هم داریم. میتوانم ۲۰ کتاب نوجوان را نام ببرم که در هر شعر آن حداقل ۲ بند شعر کودک و خردسال وجود دارد. شاعران نوجوان در کتابهایشان سوژه خردسال را نوجوانانه بیان میکنند و شعرشان از دغدغههای نوجوانان خالی است. این نوجوان چه لذتی از خواندن این کتاب میبرد؟
شاعر «حیف رفتنِ تو نیست» افزود: معتقدم شاعران نوجوان نباید گلایه کنند که چرا کتاب ما مثل کتاب شعر کودک و خردسال پرفروش نمیشود. شعر نوجوانی که هیچ اتفاقی در آن رقم نمیخورد و روز به روز سیر نزولی پیدا میکند، مخاطب خودش را از دست میدهد. بعضی شاعران نوجوان فکر میکنند همین که روی حرفهایشان یک ظاهر موسیقایی وزنی بکشند و آن را تبدیل به شعر نیمایی کنند، یعنی شعر نوجوان نوشتهاند. در صورتی که این شعر هیچ لایه زیرینی ندارد و فقط تکرار مکررات است. خیلی وقتها همین نوع شعرها توسط اساتید تشویق میشوند و ناخواسته شاعر را گمراه میکنند. اگر کسی اینگونه شعرها را نقد کند، جواب میدهند که شعر من را آن استاد تأیید کرده و از آن تعریف کرده است.
شاعران نوجوان باید خودشان با تقویت و بهروز کنند
وی ادامه داد: شعر نوجوان ما مشکل دارد و به نظر من این مشکل از اینجا ریشه میگیرد که ما به عنوان شاعر نوجوان فقط شعر نوجوان میخوانیم و خودمان را در حوزههای مختلف تقویت نمیکنیم. شما به یک شاعر نوجوان بگویید چهار فیلم خوب، چهار موسیقی بی کلام خوب، چهار کتاب روانشناسی نام ببر؛ بسیاری از آنها نمیتوانند. فکر میکنند با خواندن چند کتاب شعر نوجوان میتوانند شعر نوجوان خوب بگویند و مخاطب را راضی کنند. اتفاقی که اینجا میافتد این است که شاعران به تقلید و تکرار شعر همدیگر روی میآورند. باید بدون تعارف بگوییم ما شاعران نوجوان ناپختهای هستیم و مسیر شاگردان ما هم ناخواسته به بیراهه کشیده شده است. مخاطب نوجوان با شعر ما ارتباط برقرار نمیکند و به همین خاطر از همان کودکی مسیرش را به جاده شعر بزرگسال تغییر میدهد.
سراینده «نام این پرنده چیست؟» درباره مشکلات شعر نوجوان گفت: مهمترین دلیل رکود شعر نوجوان به نظر من این است که شاعران ما فقط به خواندن شعر نوجوان اکتفا میکنند و خودشان را از منابع دیگر بی نیاز میدانند. ما رمانها و فیلمهای خوبی نمیبینیم و تجربههای جدیدی را کسب نمیکنیم. ما باید خوراک خوبی داشته باشیم تا بتوانیم یک اتفاق جدید در شعر نوجوان رقم بزنیم. اگرچه وقتی این اتفاق میافتد، متأسفانه با هجمهای از نقدها روبرو میشویم که معتقدند «نوجوان این حرفها را نمیفهمد» و «شما دارید نوجوان را به سمت بزرگسالی میبرید» و «این حرفها دغدغه نوجوان نیست».
ما مخاطبمان را به خوبی نشناختهایم و در نوجوانی خودمان ماندهایم و همان شعرها را میخوانیم و تکرار میکنیم. انگار داریم خاطرات خودمان را در شعرهای نوجوان بازنویسی میکنیم. اینگونه است که هیچ اتفاقی در شعر نوجوان رقم نمیخورد و هیچ پیشرفتی نداریم.
هاشمیپور ارتباط مداوم با نوجوانان را مهم دانست و گفت: نشست و برخاست با نوجوان و مخاطب عام در رشد کیفی شعر نوجوان خیلی تأثیر دارد. چندین سال است که با دانشآموزان ابتدایی در مدارس دولتی و عادی کار میکنم؛ با دانشآموزان کلاس پنجم، ششم و هفتم. یعنی مخاطب من عام است و عضو کانون پرورش فکری نیستند. جاب اینکه فکر این مخاطب خیلی فراتر از کتابهای شعر نوجوان است که منِ شاعر دارم به او میدهم. مخاطب عامی که هیچکس در خانه آنها کتابخوان نیست و خودش هم عضو کانون پرورش فکری نیست. حتی همین نوجوان هم فکرش بسیار فراتر از چیزی است که من گمان میکنم. وقتی سوژهای را برای نوشتن شعر یا داستان به او میدهم، طوری به آن سوژه نگاه میکند که اگر خود من آن شعر را نوشته باشم، کنار میگذارم و میگویم نوجوان این را نمیفهمد. متأسفانه ما مخاطبمان را به خوبی نشناختهایم و در نوجوانی خودمان ماندهایم و همان شعرها را میخوانیم و تکرار میکنیم. انگار داریم خاطرات خودمان را در شعرهای نوجوان بازنویسی میکنیم. اینگونه است که هیچ اتفاقی در شعر نوجوان رقم نمیخورد و هیچ پیشرفتی نداریم. حداقل در این ده سالی که من در شعر نوجوان هستم، پبشرفتی ندیدهام.
دغدغه نوجوان در شعر عاشقانه، عشق به جنس مخالف نیست
این شاعر درباره شعر عاشقانه نوجوان گفت: در شعر عاشقانه نوجوان هم متأسفانه نگاه ما فقط تمایل به جنس مخالف است. در صورتی که دغدغه نوجوان در عشق اصلا این چیزها نیست. نوجوان امروز کاری به جنس مخالف ندارد. وقتی به یک نوجوان از عشق میگوییم، عشق به همه چیز به ذهن او میآید، نه عشقی که مد نظر منِ شاعر است. شاید عشق به پدر، عشق به همکلاسی، عشق به طبیعت، عشق به زندگی و… به خاطرش بیاید. اما متأسفانه ما حتی در شعر عاشقانه نوجوان هم فقط از یک زاویه به موضوع نگاه میکنیم و نتیجه آن این است که مخاطب آن را پس میزند یا اینکه حتی گمراه میشود.
هاشمیپور در پایان گفت: همه ما میدانیم که نوجوانان امروز موسیقی گوش میکنند و فیلم میبینند و آگاه هستند و ذهنشان خیلی بازتر از تصور منِ شاعر است. اگر من به عنوان یک شاعر نوجوان شناخت واقعی از آنها نداشته باشم و خودم را طبق شرایط روز تقویت و بهروز نکنم، این نوجوان چگونه میخواهد خوراکش را از منِ شاعر تهیه کند؟ ما باید در شعر نوجوان دست از تکرار مسیر گذشته برداریم و تجربههای جدید را رقم بزنیم. تنها در این صورت است که میتوانیم رونق را به شعر نوجوان برگردانیم و آنها را با کتابهای شعر نوجوان آشتی دهیم.