برترینها: روز گذشته خبرآمد که ستار دیگر نمیتواند بخواند! خبری که بهت و حیرت را به دنبال داشت. تلخیهای زمانه ما انگار تمامی ندارد. ظاهرا او به یک بیماری خاص دچار شده و عوارض این بیماری باعث شده حنجرهاش آسیب ببیند. مدام به دنبال تکذیبیه برای این خبر میگشتیم اما تا بدین لحظه خبری نشده. صدای یونیک پاپ فارسی پس از نیم قرن انگار رو به خاموشی گذاشته؛ البته حمید شبخیز گفته که ستار در حال طی کردن پروسه درمان است و امیدواریم درمانش به خوبی انجام شود تا این هنرمند باز هم بتواند بخواند خوب بخواند. به هر حال او خاطرات مختلفی برای چند نسل به ارمغان آورده و به این راحتی نمیشود آنها را فراموش کرد.
در این مطلب و به پاس خاطرات خوبی که ستار طی نیم قرن برای ایران ساخته به سراغ بررسی پنج کار قدرتمند اما کمتر شنیده شده او میرویم. با ما همراه باشید.
"به من از روزهای کوتاه، شبای سرد زمستون، زوزه سگهای ویلون، شب خلوت خیابون"؛ یکی از ماندگارترین ترانههای محمد صالح علا که به قول منوچهر چشمآذر از منظر آهنگ، یک ملودی ایرانی خالص است. کاری که باید خود ستار میخواند تا به این نقطه از زیبایی برسد. "منو نترسون" سال 56 با آهنگ و تنظیم چشمآذر به بازار عرضه شد. اثری که جزو فیوریتهای او هم هست. البته که دکلمه خود صالحعلا هم در این اثر از تمهیدات جالب آرنژمان کار بوده است.
"ایران ایران سرم روی تن من نباشه، گر که بیگانه بشه هم وطن من"؛ ترانهای که در سال 59 و ابتدای راه انقلاب به بازار عرضه شد. ترانهای که ابتدا با صدای زندهیاد مازیار منتشر شد. ترانهای از علیرضا میبدی و ملودی بینظیر عماد رام. ترانهای که در وصف وطن خوانده شده و شنیدنش روح را نوازش میکند. ترانهای که بعدها در آمریکا توسط ستار اجرا شد. این اجرا هم به دلیل تکنیکهای آوایی ستار به دل نشست. ایران عزیز است و چنین آثاری احتمالا اشک را هم از چشم جاری کند.
"خسته و دربهدر شهر غمم، شبم از هرچی شبه سیاه تره، زندگی زندون سرد کینههاست، رو دلم زخم هزارتا خنجره"؛ زوج طلایی بابک بیات و ایرج جنتیعطایی برای ستار هم ترانههای ماندگاری خلق کردند. "شهر غم" برای سریالی به نام "قصه عشق" ساخته شد و از یک تنظیم قدرتمند و آوانگارد برخوردار است، ترانهای که داریوش اقبالی هم آن را خوانده و البته این امر موجب رنجش ستار هم شده. او البته پس از اجرای ترانه "خونه" توسط داریوش، دیگر تن به همکاری با بیات و جنتی نداد. البته که ای کاش این همکاری قدرتمند، ادامهدار میشد.
"ای همه آرامشم از تو پریشانت نبینم، چون شب خاکستری سر در گریبانت نبینم"؛ این ترانه انگار از دنیای دیگری میآید و وجود آدمی را به اتمسفری موهوم میبرد. کی از محزونترین تنظیمهای تاریخ موسیقی فارسی. با شنیدن این کار تا چند دقیقه مسخ فضای موسیقیاش خواهید شد و بیتردید از این اثر میتوان به عنوان یکی از ده ترانه قدرنادیده پاپ ایرانی نام برد. شعر هومن ذکایی، ملودی تورج شعبانخانی، آواز ستار و در نهایت تنظیم درجه یک اریک آرکانت فرانسوی که انگار با واژههای فارسی خو گرفته و توانسته حس کلمات را به خوبی به گوش مخاطب اثر برساند.
"بانوی من، بانوی من، تو همه دارو ندارم با من از تنم خودیتر، تو تمام کس و کارم"؛ ملوی و تنظیم محشر واروژان که ردپای خود را به خوبی در اثر به جا گذاشته. ستار دو همکاری با واروژان داشت و آن سکته لعنتی مانع ادامه این همکاری شد. موزیسینِ کار درستی که پاپ فارسی را مدیون خود کرد. اما از ترانه شهیار هم نباید گذاشت که از داستان مسیح در شام آخر الهام گرفته. در پایان این مطلب، ترانه قدرتمند "شام آخر" را بشنوید.