رژیم صهیونیستی موج تازه حملات نظامی خود به سوریه را از دوم فروردین ماه جاری آغاز کرد و بنابرگزارش منابع سوری در این سلسله از حملات، جنگنده های اسرائیل فرودگاه نظامی تدمر واقع در حومه حمص را هدف حمله هوایی قرار دادند و در روزهای بعد نیز حملات را ادامه داده و فرودگاه نظامی T4 را که قبلا مورد استفاده نیروهای روسی برای مقابله با داعش بود به شدت بمباران کردند.
شدت این بمبارانها به حدی بود که موجب تخریب کامل هر دو فرودگاه شد و حسب گزارش رسانه های ترکیه در فرودگاه نظامی T4 هشت نفر از افسران نظامی ترکیه که برای ایجاد پایگاه نظامی این کشور به سوریه رفته بودند، کشته شدند. درهمین ارتباط رسانههای رزیم صهیونیستی تایید کردند که مقامات وزارت دفاع اسرائیل حملات پیشدستانه برای جلوگیری ازساخت پایگاه هوایی ترکیه در سوریه را دلیل این حملات میدانند.
صحنه سوریه در حال حاضر صحنه منازعه راهبردهای متعارض قدرتهای بزرگ و همسایگان این کشور است که در بین این راهبردهای متعارض راهبرد ترکیه و راهبرد رژیم صهیونیستی، نقش تعیین کننده ای در شکل گیری آینده سوریه خواهد داشت و وابسته به آنکه آنکارا و تل آویو مسیر رقابت و درگیری یا مسیر همکاری را طی کنند سرنوشت سوریه متفاوت خواهد بود.
با توجه به درخواست ترکیه از سوریه برای تاسیس پایگاه نظامی در این کشور و اعلام مخالفت صریح تل آویو با تاسیس پایگاه ترکیه در سوریه و بمبارانهای شدید فرودگاههای نظامی که برای محل تاسیس این پایگاهها در نظر گرفته شده بود، به نظر می رسد مسیر رقابت و درگیری بین ترکیه و اسرائیل در زمین سوریه بر مسیرهمکاری غلبه پیدا کرده باشد ولی لازم است قبل از صدور یک نظریه قطعی در این خصوص درستی یا نادرستی این استنباط اولیه مورد ارزیابی و سنجش قرار گیرد.
آگاهان سیاسی و کارشناسان منطقه هیچ شکی ندارند که اسرائیل نقش مستقیمی در سقوط رژیم اسد در ۱۸ آذرماه سال گذشته داشت. حملات مکرر هوایی رژیم صهیونیستی به محلهای استقرار نیروهای مستشاری ضد تروریستی ایران که مهمترین آن هدف قرار دادن بخش کنسولی سفارت ج.ا.ایران در دمشق بود، باعث گردید تا این تصور در دولت بشاراسد بوجود آید که دلیل حملات رژیم صهیونیستی به سوریه حضور نیروهای مستشاری ایران است و اگر این نیروها نباشند چنین حملاتی صورت نخواهد گرفت. این تحلیل غلط حلقه تصمیم گیران دولت و ارتش بشاراسد موجب ایجاد محدودیتهایی برای مجموعه نیروهای عمل کننده ایران در سوریه شد و دست رژیم صهیونیستی را در جلوگیری ایران از پشتیبانی نظام سیاسی حاکم بازتر کرد.
امروز که رژیم اسد سقوط کرده و هیچ نیروی مستشاری ایران در سوریه حضور ندارد باید مدعیان حمایت از مردم سوریه و استقلال این کشور به این سوال پاسخ دهند که چرا حملات رژیم صهیونیستی به سوریه ادامه یافته و شدیدتر هم شده است؟
دیگر درسوریه نه نیروی مستشاری ایران حضور دارد و نه نیروهای حزب الله و نه خاک سوریه مسیری برای حمایت لجستیکی از جبهه مقاومت است ولی حملات هوایی اسرائیل به سوریه و پیشروی زمینی نیروهای رژیم در جنوب سوریه همچنان ادامه دارد. این حملات هوایی و زمینی نشان دهنده وجود یک راهبرد مشخص برای رژیم صهیونیستی در خصوص سوریه است که می توان هدف نهایی این راهبرد را تضعیف و تجزیه سوریه و از بین بردن استقلال و تمامیت ارضی کشوری به نام سوریه دانست.
از روز اول سقوط بشار اسد، علیرغم اطمینانهایی که حاکمان جدید سوریه در داخل و خارج از آن به صهیونیستها دادند و شخص جولانی به صراحت اعلام کرد که مانع از هرگونه حمله از خاک سوریه به اسرائیل خواهد شد اما طرف مقابل که اهداف خاص خود را تعقیب می کرد هیچ نشانهای ازاعتماد حداقلی هم به حاکمان جدید سوریه نشان نداد و یک ساعت پس از سقوط اسد، ارتش صهیونیستی دو عملیات موازی را آغاز کرد: اول عملیات زمینی برای کنترل منطقه و خلع سلاح واقع در مرز بین دو کشورطبق توافقنامه آتش بس ۱۹۷۴، و دوم عملیات هوایی صدها حمله با هدف قرار دادن سایت های نظامی، سکوهای پدافند هوایی، فرودگاه های نظامی و انبارهای تسلیحات.
طی چهار ماه گذشته، حملات هوایی اسرائیل متوقف نشده و عملیات زمینی در جنوب سوریه گسترش یافته است. در همین حال، رژیم صهیونیستی این اقدامات را با این ادعا که دولت جدید سوریه را تروریستی می داند و اجازه نخواهد داد سوریه تهدیدی برای امنیت اسرائیل باشد، توجیه می کند.
همانگونه که گفته شد رژیم صهیونیستی اهداف و راهبرد خود را در سوریه دنبال می کند که از یک طرف تجزیه این کشور به خرده دولتهای قومی است تا با هر کدام از آنها رابطه جداگانه ای داشته باشد و از طرف دیگر تضعیف کامل سوریه عربی و پیشبرد طرح شناسایی خود با رژیم حاکم بر دمشق است.
اگرچه در حال حاضر صحبت آشکار شده ای از طرف سوری یا اسرائیلی در مورد مذاکرات مستقیم یا غیرمستقیم وجود ندارد، اما تبادل پیام بین دو کشور متوقف نشده است که آخرین مورد آن پیام میتسوتاکیس، نخست وزیر یونان، از احمد الشراع، رئیس حکومت سوریه به نخست وزیر رژیم صهیونیستی در سفر اخیر خود به تل آویو است. دولت اسرائیل تحرکات نظامی زمینی و هوایی خود در سوریه را به عنوان یک ابزار چانهزنی مهم میداند که میتواند در هر گونه مذاکرات آتی بین دو کشور برای امتیازاتی از سوی دولت جدید سوریه در بلندیهای جولان و عادیسازی روابط بین دو کشور مبادله کند.
ترکیه بدون شک نقشی اساسی در بقای مخالفان سوری در شمال سوریه داشت. به ویژه در اوایل سال ۲۰۲۰ زمانی که آنکارا عملیات نظامی گسترده ارتش سوریه را در توافق سیاسی با روسیه و ایران متوقف کرد و برای حفاظت از مناطق تحت کنترل مخالفان در ادلب مداخله نظامی کرده و سپس توافقنامه سوچی را با مسکو امضا نمود. ترکیه همچنین برای عملیات نظامی که در سحرگاه ۷ آذر سال گذشته آغاز شد، چراغ سبز نشان داد که منجر به سقوط رژیم اسد در ۱۸ آذر ماه شد. این نقش تعیین کننده ترکیه به آنکارا نفوذ قابل توجهی بر مخالفان سوری داد، که اکنون دولت سوریه در دمشق را اداره می کنند. این امر در سفرهای فشرده مقامات ترکیه به دمشق و بازدید حاکمان جدید سوریه از آنکارا منعکس است.
از دیدگاه ترکیه، چهار موضوع راهبردی در عرصه سوریه برای این کشور وجود دارد:
۱- مساله کردهای سوریه: ترکیه معتقد است که هدف نهایی کردها جدایی از سوریه بوده و هرگونه جنبش جداییطلب در آنجا تأثیر منفی بر ثبات ترکیه خواهد داشت. بنابراین، با وجود توافق بین دمشق و رهبری نیروهای دموکراتیک سوریه برای از بین بردن خطر جدایی طلبی، آنکارا با احتیاط به این توافق واکنش نشان داده و بر نظارت دقیق خود بر تحرکات نظامی شبه نظامیان کرد در شرق سوریه تاکید کرده است. ارتش ترکیه همچنان در چندین نقطه نظامی در شمال سوریه مستقر است و هواپیماهای جنگی آن هرگونه تحرکات شبه نظامیان کرد را هدف قرار می دهند.
۲- تهدید داعش: تهدید داعش تهدیدی چند وجهی است. هم تهدید است و هم تصوری از تهدید، که می تواند مورد بهره برداری حکومتهای مختلف قرار گیرد. دراین که داعش عملیات تروریستی مختلفی در ترکیه داشته و این گروه برای امنیت ترکیه تهدیدی اساسی بشمار می آید شکی نیست ولی همزمان وجود گزارشهایی از رفت و آمد آسان اعضای داعش به کشورهای مختلف منطقه از طریق ترکیه برای دستگاههای امنیتی دیگر کشورها سوال برانگیز است.
البته در وضعیت کنونی می توان قبول کرد که آنکارا می خواهد امنیت مرزهای خود با سوریه را تضمین کند و از ظهور مجدد داعش در خاک سوریه جلوگیری کند. دولت ترکیه همچنین با واشنگتن درباره امکان مشارکت آنکارا در مدیریت زندانهای داعش در شرق سوریه گفتگو کرده است.
۳- منافع اقتصادی: ترکیه به دنبال ایفای نقش محوری در روند بازسازی سوریه از طریق شرکت های خصوصی خود و از طریق حمایت دولت ترکیه از پروژه های توسعه در خاک سوریه است که پیامدهای مثبتی برای اقتصاد ترکیه خواهد داشت. علاوه بر این، امضای قراردادهای اقتصادی با دمشق، کریدور زمینی را برای کالاها از ترکیه به کشورهای عربی خلیج فارس باز خواهد کرد.
۴- گسترش مرزهای دریایی: ترکیه با توجه به اختلافات خود با یونان و قبرس به دنبال ایجاد روابط قوی با حاکمان جدید سوریه برای دستیابی به تفاهم در مورد مرزهای دریایی است. اهداف آنکارا در دوره آتی ممکن است شامل دستیابی به یادداشت تفاهم با دمشق در مورد مرزهای دریایی بین دو کشور باشد که از موقعیت ترکیه در نقشه مدیترانه حمایت کند.
با کنار هم قرار دادن اهداف و راهبردهای آنکارا و تل آویو و تطبیق آنها با هم می توان گفت که سوریه برای هر دو پایتخت اهمیت راهبردی، امنیتی و اقتصادی بسیار بزرگی دارد و آنها نمی توانند نسبت با آن بی تفاوت باشند اما این که سوریه برای آنها عرصه همکاری برای به حداکثر رساندن منافعشان باشد یا محلی برای رقابت جای سوال است؟
علیرغم حملات نظامی مکرر اسرائیل به سوریه تا حمله به محل استقرار افسران نظامی ترکیه در فرودگاه T4 و کشتن آنها و تشدید تنش در رسانههای اسرائیلی که حضور ترکیه در سوریه را تهدیدی برای امنیت اسرائیل معرفی میکنند (و برخی حتی پا را فراتر گذاشتند و گفته اند که جنگ بین اسرائیل و ترکیه به یک موضوع بسیار محتمل تبدیل شده است) باید توجه داشته باشیم که گفتمان رسمی مقامات رژیم صهیونیستی و ترکیه در مقابل یکدیگر متعادل است. آنکارا از طریق هاکان فیدان وزیر امور خارجه تاکید کرده است که ترکیه خواهان رویارویی با اسرائیل در سوریه نیست. وی همچنین خاطرنشان ساخته آنکارا با مذاکره بین دولت جدید سوریه و دولت اسرائیل مخالف نمی باشد. ترکیه حتما از پیام هایی که اخیراً دمشق و تل آویو از طریق واسطه ها رد و بدل کرده اند، آگاه است.
در مقابل اظهارات فیدان رسانههای اسرائیل به نقل از یک مقام بلندپایه رژیم صهیونیستی نوشته اند که اسرائیل خواهان رویارویی با ترکیه در سوریه نیست، البته خواهان حضور نظامی ترکیه در مرزهای خود هم نمی باشد و اختلافات بین دو کشور به جنبه نظامی محدود میشود.
با بررسی اهداف اعلامی نتانیاهو می توان گفت رزیم صهیونیستی دو هدف مهم در سوریه دارد:
۱- جلوگیری از حضور نظامی متوسط و سنگین در جنوب سوریه به منظور ایجاد یک دولت قومی دروزی وابسته به خود.
۲- آزادی حرکت نیروی هوایی اسرائیل در حریم هوایی سوریه ، در اینجا ممکن است خطر پایگاه های هوایی ترکیه در سوریه مطرح شود که اگر این پایگاه ها ایجاد شود، به این معنی خواهد بود که اسرائیل باید برای جلوگیری از هرگونه حادثه هوایی بین دو طرف، خط ارتباطی مستقیم با ارتش ترکیه ایجاد کند، چیزی که حداقل در حال حاضرمطلوب اسرائیل نیست.
اسرائیل در حال حاضر در تلاش است تا معادله نظامی جدیدی را در سوریه به عنوان یک عمل انجام شده تثبیت کند. در این معادله جدید نظامی، سوریه همانند لبنان کشوری بدون قدرت دفاعی در مقابل اسرائیل شود تا در چنین وضعیتی، هم موضوع الحاق بلندیهای جولان به اسرائیل را حل کند و هم روند عادی سازی را دنبال کند ولی اگر ترکیه حضور نظامی و هوایی خود را در سوریه تثبیت کند، این طرح اسرائیل ممکن است با موانعی روبرو شود. این حضور می تواند آزادی حرکت نیروی هوایی اسرائیل در سوریه را محدود کرده و از اقتدار دمشق در داخل و خارج حمایت کند و آن را در موقعیت بهتری برای مذاکره در برابر خواستههای اسرائیل قراردهد.
وضعیت کنونی سوریه جدای از تمام مسائلی که در پائیز سال گذشته برای این کشور رخ داد (که درجای خود محل تامل و رسیدگی است) ترکیه را در شرایط تاریخی حساسی قرار داده است که تصمیمات دولت آن می تواند ترکیه را یا مدافع استقلال و تمامیت ارضی سوریه و عزت کشورهای جهان اسلام قرار دهد و یا شریک ناتو و همکار صهیونیستها در تضعیف وتجزیه کشوراسلامی سوریه. مقامات ترکیه باید تصمیم بگیرند که آیا توصیه کسانی را که می گویند با توجه به رابطه ویژه اردوغان با ترامپ از یک سو و ترامپ با نتانیاهو از سوی دیگر با میانجیگری امریکا اختلافات تل آویو و آنکارا را در مسائل سوریه حل کنند توجه نشان دهد یا آن که ترکیه به تاریخ و جایگاه هویتی خود توجه کرده و به مردم سوریه کمک کند تا بتوانند با تمام مشکلاتی که با آن روبرو هستند استقلال و تمامیت ارضی خود را حفظ کنند و همچنان بازیگری مهم در آینده خاورمیانه باشند.
311311