راسل در سالهای ۱۹۶۶ و ۱۹۶۷ همراه با چند تن از فیلسوفان کنشگر دادگاهی را علیه جنایات جنگ ویتنام تشکیل داد. او بهدلیل فعالیتهای سیاسیاش ۶ماه به زندان افتاد و در زندان کتاب مقدماتی بر فلسفه ریاضی و مجموعه مقالات جنایات جنگ در ویتنام را نوشت!
در اینجا بخشی از کتاب«جنایات جنگ در ویتنام» از نظرتان میگذرد:
یکی از وجوه دردآوری که به طرز وسیعی خود را بر مسائل سیاسی جهان کنونی اعمال کرده است منطق خودبینانه نیروهای مقتدر دو قطب جنگ سرد خصوصا ایالات متحده آمریکاست. در غرب نه تنها لیبرالها بلکه حتی سوسیالیستها نیز مداخله ایالات متحده را در کوششهای بینالمللی آزادیطلبانه سایر ملل بهعنوان امری جاودانی و مقدسی پذیرفتهاند. اینان که سرمایهگذاریهای ایالات متحده را در کشورهای دیگر با سرمایهگذاریهای سرمایهداران این کشور یکی پنداشتهاند به همان
اشتباه شرمآور سیاستمداران جناح مترقی ایالات متحده دچار شده دولت آمریکا را نه تنها حافظ منافع قانونی سرمایههای داخلی این کشور، بلکه همچنین حافظ سرمایههای خارجی سرمایهداران آن و آزادی عمل آنان در کشورهای دیگر تلقی میکنند.
در کنگو یا ویتنام چه تفاوت خواهد کرد هرگاه یک جنبش ملی موقعیت ایالات متحده را به خطر اندازد نیروهای نظامی این کشور چنان که گویی در قلمرو خاک خویش عمل میکنند به نام دفاع از آزادی یا به نام مسوولیت در مقابل تهاجم خارجی دست بهکار مداخله نظامی میشوند.
«دیزنت» نشریهای که ظاهرا منعکسکننده نظریات سوسیالیستها به شمار میرود، طی سرمقاله شماره تابستان ۱۰۶۴ خود نوشته است:
«آیا حقیقتا ما به آنجا رسیدهایم که به تسلط کمونیستها و نابودی همه نیروهای دیگر در این سرزمین تسلیم شویم؟ رها کردن این مردم به دست کمونیستها آن هم پس از این همه نبردهای خونین فقط بیعاطفگی خواهد بود!»
چنین اظهارات سراپا توهمآمیزی بهطور خلاصه فقط عبارت از آن است که نمیخواهند نقش حقیقی ایالات متحده را در دستاندازیهای جهانی دریافته به واقعیت تجاوزکارانه جنگهایی نظیر آنچه در ویتنام میگذرد، پی ببرند.
من به این موضوع ایمان دارم که هرگاه جناحهای سیاسی مترقی ایالات متحده علیه دخالت این کشور در مناسبات داخلی جنبشهای ملی و سر کار آوردن یا به شکست کشاندن دولتها در ممالک دیگر، به پا خیزند مسائل از لحاظ عملی شکل بسیار مطلوبی به خود خواهد گرفت. هرگاه غصب قدرتها توسط نظامیان و گروههای بزرگ صنعتی در ایالات متحده بهعنوان هدفهای ملی یا دموکراتیک معرفی شود، باید فاتحه دموکراسی آمریکا وصلح جهانی را خواند.
«دیزنت» به طرز تاسفآوری درباره ویتنام اشتباه میکند. من جنگ ویتنام را جنگی علیه آزادیهای فردی، حاکمیت ملی و سعادت عمومی - این سه شعار تکراری سخنگویان مشترک گروهای نظامی و شرکتهای بزرگ صنعتی در ایالات متحده-
تلقی میکنم. درک اهمیت دروغهایی که درباره این جنگ به جهانیان تحویل داده میشود خود به روشن شدن ماهیت ضد بشری آن کمک خواهد کرد. بسیار اهمیت دارد که مشت دروغپردازانی را در نظر همه مردم جهان و بهویژه مردم ایالات متحده باز کرد که جبهه آزادی بخش ملی ویتنام را یک تشکیلات کمونیستی جلوه میدهند، ایالات متحده را به عنوان حامی آزادی و سعادت مردم ویتنام میشمارند، مدعی رهبری جبهه آزادی بخش ملی از خارج ویتنام هستند و دخالت ایالات متحده را بهعنوان همکاری و راهنمایی یک دولت صددرصد ملی به شمار میآورند و بالاخره انگیزه ترتیبات ایالات متحده را برای حمله به شمال تحریکات دولت ویتنام شمالی تبلیغ میکنند.
در حقیقت وضع ایالات متحده بهگونهای درآمده است که سازمانهای جاسوسی آن در همه جا از این قدرت بهرهور شدهاند که خود به منزله یک دولت مستقل عمل کنند. درواقع انگیزه بسیاری از مسائل که در ویتنام میگذرد ازگزارش و اعمال نظر «سیا» در این کشور اثر پذیرفته است. حتی در خود ایالات متحده نیز درک واقعیت چهرههایی که در هر کنار و گوش آن فریاد آزادی طلبی سر دادهاند نسبت به اعضای سازمان جاسوسی این کشور، کار دشواری شده است.