سریال پربیننده و جذاب پایتخت در روزهای گذشته دردی از جامعه ما را برملا کرد که جای تأمل بسیاری دارد، امروزه در میان جوانان ما میل به ثروت و درآمد بالا فراوان است. مردم و خصوصاً جوانان در رؤیای ثروت به هر دری میزنند و بسیاری به دلالی و کارهای غیرتولیدی روی آوردند، برخی هم ترک تحصیل کرده اند و یا اگر دیپلم گرفتند دیگر در دانشگاه ادامه تحصیل نمیدهند تا به قول خودشان وقتشان را هدر ندهند و زودتر به آرزوهایشان برسند.
درآمد و حقوق یک کارمند و یا معلم و یا حتی استاد دانشگاه با درآمد یک تعمیرکار ماشین و مکانیک و یک فردی که در کارهای تعمیرات و خدماتی مانند لوله کشی و حتی شغلهایی مانند رانندگی هست پایینتر است، دیده یا شنیده ایم که افرادی کار در اداره را رها و به رانندگی در اسنپ و غیره روی آوردهاند و یا جوشکاری را دیده ام که میگفت دوست دارم پسرم در شغلهای این چنینی، مثلاً بنایی، جوشکاری، گچ کاری و ... وارد شود چون کارمندان که حقوق چندانی ندارد.
همه در مورد آمارهای تأمل برانگیز و تعجبآور معدل دانشآموزان دبیرستانی شنیده ایم، همه اینها نشان دهنده این است که دانش آموزان، آمال و آرزوهایشان را در جایی غیر از مکان های علمی میبینند. آن دسته از جوانانی هم که دانشجو شده اند باری به هر جهت به کلاس میروند و شب امتحان مطالعه ای دارند و نمره ای می گیرند تا درس را بگذرانند و دوره دانشجویی هم تمام شود و مدرکی بگیرند و ... . دانشجویی که به فکر مطالعه و آموختن سواد و دانش باشد و نمره برایش مهم نباشد و یا علم را برای علم بخواهد بسیار کم است. همه علم را برای چیز دیگری می خواهند، برای کار خوب و یا درآمد خوب.
دانشجوی درسخوان و باسواد وقتی می بیند نمی تواند کار مناسبی پیدا کند و دوست و همکلاسی او که بسیار ضعیف تر از او بوده با پارتی و ... به راحتی و در زمان کوتاهی بعد از فارغ التحصیلی کار خوب و حتی مهم و باکلاسی پیدا می کند رغبت به تحصیل را از دست می دهد.
به هر حال ارزش مطالعه و تحصیل و ... در جامعه ما به دلایل مختلفی که برخی از آنها بیان شد، پایین آمده است و دیگر جوانان رغبتی به تحصیل و حتی مطالعه آزاد ندارند، چون ارزشی در آنها نمی بینند. همان طور که همگان می دانند سرانه مطالعه در کشورمان پایین است و اگر کتابهایی به فروش می رسد بیشتر کتابهای رمانهای سطح پایین و حتی کتابهایی است که سبک زندگی جدید و افکار نادرستی که مخالف فرهنگ دینی ماست را رواج می دهد، همان طور که گفته شد کتابهای راه های کسب درآمد و ثروت فوری و روانشناسی فردی و اجتماعی زرد و ... هم که خواهان بسیاری دارد نشان دهنده مشکلات و آسیبهای مهمی است که باید بررسی شود.
با این همه واقعیت این است که حتی «نقی» سریال پایتخت که سواد چندانی ندارد و حتی دیپلم ندارد هم می داند که کتاب و مطالعه و سواد و داشتن علم و آگاهی چه ارزشی دارد و وقتی مهمانی دارد و می خواهد به آنها فخر بفروشد و یا افتخار و بزرگی خانواده را نشان دهد، به فرهنگ و علم توجه می کند. پیانو، کتاب و تاکسی پرنده سه چیزی هستند که با فرهنگ و علم ارتباط دارند و نقی هم آنها را به مهمان نشان می دهد. اما به نظر می رسد در جامعه ما همین مقدار از تظاهر فرهنگی هم در حال افول است و گاهی جهل و نادانی مقبول تر دانسته می شود !
فارغ از اینکه نقی، خالی از مطالعه بوده و در گفتگو نتوانسته شأن علمی و فرهنگی و فرهیختگی خود را نشان دهد، اما به هر حال این نکته قویا اثبات می شود که علم و دانش ذاتا ارزشمند و است و این جفا در حق علم است که آن را با ثروتی که می آورد بسنجیم. ارزش علم به شغل و درآمدی نیست که از پی آن می آید. علم و حکمت باید گمشده هر انسانی باشد تا بتواند براساس آن به فهم و شناخت بهتری از خود، جهان و خالق جهان دست یابد و براساس آن بتواند سبک زندگی مناسبی را اتخاذ کند تا به سعادت دنیا و آخرت برسد.
فقدان ارج و احترام به علم و دانش در جامعه ما تبعات بسیار ناگواری دارد که از همین حالا هم قابل مشاهده است. دستکم به اندازه نقی معمولی به علم و دانش احترام بگذاریم !