فضاي سياسي ايران در این روزها بسيار ملتهب و چشم انتظار نتایج مذاکرات روز شنبه (23 فروردین) بین ایران و آمریکا است. برای اینکه «تجارب تلخ گذشته» در مذاکرات تکرار نشود چند نکته مهم متذکر میگردد:
1-یکی از دلایل مهم شکست مطلق برجام و نتایج «تقریبا هیچ» آن در دوران آقای روحانی این بود که مذاکره کنندگان « با اطمینان کامل به طرف مقابل» مذاکره کردند بطوریکه همه امتیازات را نقد دادند و حتی وعده نسیه هم نگرفتند. یکی دیگر از نقاط ضعف تیم مذاکره کننده روحانی این بود که بیش از حد به دنبال حرکات نمایشی، خنده ها و قهقهه های مصنوعی!، عکس گرفتن ها، قدم زدن ها، دست تکان دادن ها و مصاحبه کردن های هیجانی و نمایشی بودند و همین ها را برای خود یک «دستاورد» تلقی می کردند و کمتر به فکر حصول نتیجه واقعی بودند. لذا نتیجه آن شد که نباید میشد. البته پوچ بودن این حرکات نمایشی خیلی زود مشخص شد؛ در آنجا که حتی باک بنزین هواپیمای وزیر وقت امور خارجه هم پر نشد و تحقیرآمیزتر از آن نمی شد رفتاری با وزیر خارجه ایران کرد.
2-تا به امروز، ایران در میز مذاکرات از «توانایی نزدیک بودن به بمب اتم» به عنوان «ابزار چانه زنی» استفاده نکرده و دائما در یک دور باطل به دنبال انکار موضوع و قانع کردن طرف مقابل برای آن بوده است. در حالیکه امروز ایران در جایگاهی است که باید از این رویکرد فاصله گرفته و محکم بر سر میز مذاکره بنشیند و چشم در چشم طرف مقابل بگوید « اگر ما به سلاح هسته ای نزديک شده ايم، بسيار خب! کاملا درست است. کاری نکنيد نزديکتر شويم!».
ایران از انکار کردن این توانمندی مهم خود به هیچ دستاوردی نخواهد رسید همانطور که در گذشته نرسید اما با تغییر رویکرد می تواند امتیازگیری مناسبی از همین موضوع داشته باشد. خوشبختانه امروز ایران در جایگاهی است که به اذعان گزارشات آژانس بین المللی انرژی اتمی و نظرات همه کارشناسان، دارای مواد اورانیومی لازم برای حداقل 7 بمب اتمی است و زمان کمی با بمب اتمی فاصله دارد. هر چند مقامات رسمی تاکید کرده اند دستیابی به این سلاح جزو استراتژی ایران نیست .
اما به نظر نگارنده جایگاه چانه زنی آن از زمان برجام که مذاکره کنندگان و کارشناسان می گفتند ایران برای رسیدن به مواد لازم برای حتی 1 بمب، یک سال زمان نیاز دارد، خیلی متفاوت و البته بهتر شده است. همچنین مصاحبه هدفمند و ارزشمند اخیر رییس اسبق سازمان انرژی اتمی، آقای دکتر عباسی در مورد «تبحر و تسلط ایران برای ساخت مکانیزمهای انفجاری و عبور از آستانه ساخت بمب اتمی از 20-15 سال پیش!»، این اطمینان را برای دشمنان ایجاد کرد که ایران برای ساخت بمب اتمی حتی مرحله مکانیزم انفجاری را 20 سال پیش، پشت سر گذاشته است. همچنین مصاحبه آقای دکتر صالحی( رییس اسبق سازمان انرژی اتمی) در مورد توانایی مسلم ایران برای تولید «اورانیوم فلزی» و اشاره مستقیم وی به کاربرد آن در ساخت بمب اتم، بخش دیگری از این «پازل ارزشمند» را تکمیل کرد. حالا باید ببینیم آیا تیم مذاکره کننده فعلی از «تجارب تلخ گذشته» درس گرفته و آیا میتواند از مزیتهای ایجاد شده، امتیاز بگیرد یا باز هم همانند دوران آقای روحانی، همه امتیازات را نقدا و پیشاپیش حواله می کنند و در گوش های منتظر عمل طرف مقابل و لبخندهای تحقیرآمیز وی می نشینند؟.
3-مذاکره کنندگان امروزه باید این را بخوبی فهمیده باشند که آنچه تا به امروز باعث ممانعت از حمله به ایران شده، لبخندها و ژستهای پوچ نیست بلکه «بسیار بسیار نزدیک شدن ایران به سلاح هسته ای» و یقین آنها به امکان ساخت آن بزودی است. دشمنان امروزه در شرایطی هستند که یقین دارند فاصله ایران تا بمب اتم، نه چند سال و چند ماه بلکه صرفا معطل یک «اراده» و یک «دستور» است. مذاکره کنندگان ایران باید این را بدانند که هرچقدر از «توانایی فوری ساخت بمب اتم» فاصله بگیرند، به همان اندازه ایران را معرض حمله مستقیم قرار داده اند.
تجربه لیبی، سوریه فعلی، غزه و لبنان شکی باقی نمی گذارد که آمریکا و اسرائیل به «دشمن تضعیف شده» کوچکترین رحمی نمی کنند. سوریه فعلی و حاکمان فعلی آن کوچکترین خطری برای اسرائیل ندارند ولی باز هم هر روز شدیدا بمباران می شوند تا جایی که به دوران ماقبل تمدن! بازگردند و تا صد سال دیگر هم خطری برای اسرائیل نداشته باشند. این است سرنوشت حتمی دشمنان تضعیف شده آمریکا و اسرائیل. اصولا هیچ کشوری در دنیا، یک کشور «ضعیف و به التماس افتاده» را نه تنها جدی نمی گیرد بلکه به آن ترحم هم نمی کند. نباید چنین تصوری از ایران در ذهن دشمنان ایجاد کرد.
4- مذاکرات روز شنبه (23 فروردین) در بدترین شرایط ممکن انجام می شود ولی یک مزیت بزرگ هم دارد. آقای پزشکیان و تیم ایشان در ماههای اخیر سعی کردند دوگانه نادرست «موافق مذاکره و تعامل» و «مخالف مذاکره و تعامل» را در کشور رایج کنند و چنین وانمود کنند که «اگر میگذاشتند ما مذاکره کنیم»، تحریم ها برداشته می شد و اقتصاد ما، پرواز میکرد!. یعنی به دنبال این بودند که همه تقصیرها و ناکارآمدیها را به گردن «عدم اجازه مذاکره» بیندازند. نمایشی که در دوران روحانی بخوبی اجرا شد و بی نتیجه بودن آن امروزه بر کسی پوشیده نیست. حالا توپ در زمین دولت است. اگر نتواند نتیجه بگیرد (که بسیار بعید است از شخص تمامیت خواه و بی منطقی مانند ترامپ که حتی متحدین خود را به ستوه آورده، بگیرد) مجبور است صراحتا اعتراف کند که «مذاکره با آمریکا بی فایده است».
همچنین انتشار «خواسته های تام و تمام» تیم آمریکایی در میز مذاکرات، چراغ راهی برای آیندگان خواهد بود که وقتی میگویند مذاکرات، بیفایده است، چرا بیفایده است. البته اگر روزی ایران علنا و صراحتا دستیابی خود به سلاح اتمی را اعلام کند، مسلما میتواند بهتر مذاکره کند و امتیاز بگیرد چراکه دشمن بجای خواسته های غیرمنطقی و تمامیت خواهانه مجبور است روی تعداد کلاهکهای اتمی ایران و قدرت انفجاری آنها و تسلیح سایر کشورهای رقیب آمریکا (مانند کشورهای آمریکای جنوبی) به سلاح اتمی مذاکره کند.
5- و اما سخن آخر در مورد شخص ترامپ. این آدم همانقدر که علاقه مند است «دیوانه» جلوه کند، اتفاقا بسیار حسابگر، هوشمند و البته ترسو است. شخصی که با شعار تعمیر اقتصاد معیوب آمریکا و کاهش ناترازیها و پایان دادن به جنگهای غیرضروری آمریکا در گوشه گوشه دنیا بر سر قدرت آمده بطوریکه حتی برای پایان دادن به جنگ اوکراین به متحدین اروپایی خود پشت میکند و برای سرکیسه کردن همانها، تعرفه سنگین وضع میکند، خوشبختانه اینقدر عاقل و حسابگر است که خود را در باتلاق جنگ با ایران نیندازد. کشوری که قدرت نظامی آن قابل مقایسه با عراق و افغانستان و لیبی و سوریه و لبنان نیست. کشوری که تنها «یک اراده» تا ساخت سلاح هسته ای فاصله دارد.امیدوارم دولت آقای پزشکیان و تیم مذاکره کننده وی، بخوبی این را درک کنند و مرعوب تهدیدهای توخالی ترامپ نشوند.