در سال ۲۰۲۴، دونالد ترامپ ، رئیسجمهور آمریکا ، با صدور دستوری اجرایی، فرآیند تعطیلی وزارت آموزش فدرال این کشور را آغاز کرد و اختیارات آموزشی را به ایالتها و جوامع محلی واگذار کرد. این تصمیم، که بخشی از سیاستهای او برای کاهش نقش دولت مرکزی و تقویت خودمختاری ایالتها بود، بحثهای زیادی را در آمریکا برانگیخت. اما آیا چنین اقدامی میتواند برای ایران، با توجه به مشکلات عمیق وزارت آموزش و پرورش و نمرات پایین دانشآموزان در آزمونهای بینالمللی مانند تیمز و پرلز، راهحلی مناسب باشد؟ در این گفت و گو با سامان سلامیان، روانشناس و معلم، با بررسی وضعیت آموزش در ایران و مقایسه آن با شرایط آمریکا، نشان خواهیم داد که تعطیلی وزارت آموزش و پرورش برای ایران نهتنها مفید نیست، بلکه میتواند آسیبهای جدی به همراه داشته باشد. در پایان، پیشنهادهایی برای بهبود وضعیت این وزارتخانه ارائه خواهد شد.
سامان سلامیان در ابتدا با اشاره به اینکه ترامپ با این اقدام، قصد دارد کنترل آموزش را از دولت فدرال به ایالتها منتقل کند، گفت: در آمریکا، که سیستمی فدرال دارد، ایالتها از پیش در بسیاری از حوزهها خودمختار هستند. این تصمیم میتواند به آنها اجازه دهد برنامههای درسی و سیاستهای آموزشی را بر اساس نیازهای محلی خود تنظیم کنند. با این حال، منتقدان معتقدند که این کار ممکن است به نابرابری آموزشی دامن بزند؛ ایالتهای ثروتمندتر منابع بیشتری به آموزش اختصاص خواهند داد و ایالتهای فقیرتر عقب خواهند ماند.
او همچنین تاکید کرد: وزارت آموزش و پرورش ایران با مشکلات متعددی روبهرو است که کیفیت آموزش را به شدت تحت تأثیر قرار دادهاند. نمرات دانشآموزان ایرانی در آزمونهای بینالمللی گواهی بر این مدعاست. در آزمون تیمز ۲۰۱۹ (مطالعات روندهای ریاضیات و علوم)، ایران در مقطع چهارم ابتدایی در ریاضیات رتبه ۴۸ و در علوم رتبه ۴۹ را در میان ۵۸ کشور کسب کرد. همچنین، در آزمون پرلز ۲۰۱۶ (مطالعات پیشرفت سواد خواندن)، ایران در سواد خواندن رتبه ۴۶ را از میان ۵۰ کشور به دست آورد. این نتایج نشاندهنده ضعفهای جدی در سیستم آموزشی ایران، بهویژه در مدارس دولتی، است.
سلامیان در ادامه افزود: علاوه بر این، کمبود معلم، محتوای آموزشی قدیمی، بروکراسی پیچیده و مشکلات معیشتی معلمان از دیگر چالشهای این وزارتخانه هستند. این مسائل باعث شدهاند که اعتماد عمومی به مدارس دولتی کاهش یابد و بسیاری از خانوادهها به آموزش خصوصی روی آورند.
این معلم و روانشناس در ادامه افزود: با وجود مشکلات موجود، تعطیلی وزارت آموزش و پرورش و واگذاری اختیارات به استانها یا مدارس در ایران نهتنها راهحل نیست، بلکه میتواند وضعیت را بدتر کند. در ادامه به دلایل این موضوع اشاره خواهدشد. نخست نابرابریهای منطقهای است؛ در واقع ایران کشوری با تفاوتهای اقتصادی و اجتماعی گسترده بین مناطق مختلف است. استانهای برخوردار مانند تهران و اصفهان میتوانند منابع بیشتری به آموزش اختصاص دهند، اما استانهای محروم مانند سیستان و بلوچستان و کردستان با کمبود شدید امکانات مواجهاند. این واگذاری، نابرابریهای آموزشی را تشدید خواهد کرد.
او با اشاره به دومین مورد که ضعف مدیریت محلی است گفت: بسیاری از مدارس و مقامات محلی در ایران تجربه و زیرساخت لازم برای مدیریت مستقل سیستم آموزشی را ندارند. بدون نظارت و پشتیبانی یک نهاد مرکزی، کیفیت آموزش در مناطق مختلف به شدت کاهش خواهد یافت.
سلامیان تاکید کرد: سومین مورد وخامت وضعیت معلمان است. معلمان ایرانی هماکنون با حقوق پایین و شرایط کاری نامناسب دستوپنجه نرم میکنند. تعطیلی وزارتخانه و تعدیل نیروها میتواند آنها را بیکار کند یا به سمت مدارس خصوصی با شرایط کاری نامعلوم سوق دهد.
این معلم و روانشناس گفت: نیاز به هماهنگی ملی نیز چهارمین مورد است. آموزش در ایران نیازمند استانداردهای ملی برای تضمین کیفیت و عدالت است. بدون یک نهاد مرکزی، هر منطقه ممکن است برنامههای درسی متفاوتی داشته باشد که به بینظمی و عدم انسجام منجر میشود. پنجمین مورد نیز درسهایی از تجربه جهانی است. کشورهایی مانند سوئد که مدلهای تمرکززدایی را اجرا کردهاند، با مشکلاتی مانند افت کیفیت و نابرابری روبهرو شدهاند. این تجربه نشان میدهد که چنین تغییراتی بدون برنامهریزی دقیق میتواند پیامدهای منفی داشته باشد.
سامان سلامیان در ادامه گفت: به جای تعطیلی وزارتخانه، اصلاحات هدفمند میتواند مشکلات موجود را کاهش دهد. در ادامه، چند پیشنهاد کلیدی ارائه میشود. نخست افزایش بودجه آموزش است. دولت باید سرمایهگذاری بیشتری در آموزش انجام دهد تا زیرساختها بهبود یابد، معلمان بیشتری استخدام شوند و محتوای آموزشی بهروز شود. مورد دوم نیز حمایت از معلمان است. افزایش حقوق و مزایا، همراه با برگزاری دورههای آموزشی برای ارتقای مهارتها، میتواند انگیزه معلمان را بالا ببرد و افراد توانمند را به این حرفه جذب کند.
وی افزود: سومین مورد نیز کاهش بروکراسی است. سادهسازی فرآیندهای اداری و دیجیتالی کردن آنها میتواند تمرکز معلمان و مدیران را از کاغذبازی به آموزش معطوف کند. چهارمین مورد نیز بهروزرسانی برنامههای درسی است. محتوای آموزشی باید با نیازهای جامعه و بازار کار هماهنگ شود و مهارتهایی مانند تفکر انتقادی، فناوری و مهارتهای زندگی را در بر بگیرد.
سلامیان تاکید کرد: پنجمین مورد تمرکززدایی محدود است. واگذاری برخی اختیارات، مانند روشهای تدریس یا فعالیتهای فوقبرنامه، به مدارس میتواند انعطافپذیری را افزایش دهد، اما باید تحت نظارت استانداردهای ملی باشد. ششمین مورد نیز تقویت مشاوره در مدارس است. حضور مشاوران تحصیلی و روانی در مدارس میتواند به دانشآموزان در مواجهه با چالشهای آموزشی و عاطفی کمک کند.
این روانشناس در پایان گفت: دستور ترامپ برای تعطیلی وزارت آموزش و پرورش در آمریکا ممکن است با ساختار فدرال آن کشور سازگار باشد، اما در ایران، که سیستمی متمرکز دارد و با نابرابریهای منطقهای و مشکلات معیشتی معلمان مواجه است، چنین اقدامی خطرناک خواهد بود. نمرات پایین در آزمونهای تیمز و پرلز نشاندهنده ضرورت اصلاحات در آموزش ایران است، اما این اصلاحات باید از طریق تقویت وزارت آموزش و پرورش و اجرای پیشنهادهای بالا صورت گیرد، نه با حذف آن. با سرمایهگذاری و برنامهریزی دقیق، میتوان کیفیت آموزش را بهبود بخشید و آینده بهتری برای نسلهای بعدی رقم زد.