معیشت مردم، گروگان مذاکرات؟
روزنامه جوان نوشت:
دور تازه گفتوگوها میان ایران و امریکا که بهصورت غیرمستقیم و با میزبانی عمان در حال برگزاری است، بار دیگر انتظاراتی را در جامعه ایجاد کرده است. کاهش مقطعی نرخ ارز و طلا در بازار آزاد، بیش از آنکه نشانهای از بهبود واقعی شاخصها باشد، بازتابی از انتظار روانی مردم و فعالان اقتصادی از نتایج مذاکرات است، اما آیا این بار مسیر متفاوتی در پیش است؟
کارشناسان اقتصادی و سیاست خارجی تأکید میکنند که شرطیسازی اقتصاد کشور به نتایج مذاکرات تجربهای شکست خورده است که تکرار آن میتواند هزینههایی جبرانناپذیر به همراه داشته باشد. یوسف نظری، استاد اقتصاد سیاسی به «جوان» میگوید: «آنچه در برجام رخ داد، نشان داد که تکیه بیش از حد به وعدههای دیپلماتیک نهتنها به ثبات پایدار منجر نمیشود، بلکه میتواند ظرفیتهای داخلی کشور را نیز تضعیف کند. امروز، مسیر اصلاح اقتصادی باید از داخل آغاز شود؛ دیپلماسی تنها زمانی کارآمد است که پشتوانهای از قدرت اقتصادی و تولیدی داشته باشد.»
دولت در موقعیتی تعیینکننده قرار دارد. نشانههایی از امید در میان افکار عمومی دیده میشود، اما این امید بسیار شکننده است. چنانکه برخی فعالان بازار نیز تصریح میکنند، اعتماد عمومی با «کاهش نمایشی» قیمت ارز بازنمیگردد، بلکه نیازمند سیاستهای پایدار، شفاف و قابل اتکاست. محمدرضا شریفی، کارشناس اقتصادی میگوید: «حرف زدن درباره گشایشهای اقتصادی، بدون ارائه برنامه مشخص برای تولید، اشتغال، کنترل نقدینگی و مقابله با فساد، صرفاً باعث تعلیق بیشتر فعالیتهای اقتصادی میشود. ما باید از تجربههای گذشته عبرت بگیریم و معیشت مردم را به یک خط مذاکره گره نزنیم.»
برای دستیابی به ثبات پایدار، تقویت بنیانهای داخلی اقتصاد ضرورتی انکارناپذیر است. کاهش وابستگی به درآمدهای نفتی، حمایت از تولید داخل، رفع موانع کسبوکار، شفافسازی نظام مالیاتی و اصلاح سیاستهای بانکی، جزو اقداماتی است که میتواند کشور را از دامنه تأثیرپذیری از تحولات بینالمللی خارج کند. تحولات منطقهای و فرصتهایی، چون عضویت در پیمان شانگهای، تقویت روابط با کشورهای همسایه و حضور فعال در مسیرهای تجاری جدید مانند کریدور شمال-جنوب، میتواند جایگزین مناسبی برای تمرکز افراطی بر غرب باشد. مشروط بر آنکه اراده سیاسی برای اجرای سیاستهای مقاومسازی واقعی وجود داشته باشد.
******
اعلام خطر نسبت به سیاستهای جدیدشوک اقتصادی
فرشاد مؤمنی، اقتصاددان اصلاحطلب ضمن انتقاد شدید نسبت به اظهارات اخیر رئیسجمهور در خصوص اختلاف دلار ۲۸ هزار تومانی و ۱۰۰ هزار تومانی و ادعای وجود رانت، اعضای دولت که از سیاست شوک درمانی دفاع میکنند را به مناظره دعوت کرد و گفت: «عزیز من! یادتان رفته که این 100 هزار تومان محصول چه بوده!؟ بیش از 50 درصد جهش در دوره خودتان اتفاق افتاده است حالا در این زمینه مدعی میشوید که دلار 100 تومان شده!؟ بعد به آن استناد هم میکنید!؟»
وی افزود: «آنچنان حرفهای غیرمتعارفی زدهاند که باید به خدا پناه برد! گفتهاند که ما 150 میلیارد دلار یارانه برق و گاز و سوخت به مردم میدهیم! بیایید و بگویید تعریفتان از یارانه چیست!؟ شما اصلاً 150 میلیارد دلار در سال داشتید که بخواهید آن را به کسی بدهید!؟ این حرفها از کجا میآیند!؟»
مؤمنی گفت: «از حرفهای آقای رئیسجمهور بسیار ترسیدم و باید بتوانیم آنها را متقاعد کنیم که دیگر شوک درمانی نکنند. آقای رئیسجمهور شرافتمندانه به آن تعهداتی که در دوره رقابت انتخاباتی دادند، پایبندی عملی نشان دهند. مگر نگفتید سراغ چیزی که خلاف منافع مردم باشد، زندگی را به آنها تلختر کند و رفاهشان را کاهش دهد نمیروید!؟ مگر شرافتتان را گرو نگذاشتید که سراغ شوک درمانی نمیروید!؟ مگر شرافتتان را گرو نگذاشتید که فقر غذایی را ریشهکن کنید!؟ با شوک درمانی میخواهید فقر غذایی را ریشهکن کنید!؟ مگر نگفتید عدالت در سلامت و عدالت آموزشی برقرار میکنید!؟ تمام آن تعهداتی که دادید با حرفهایی که در 21 فروردین 1404 در استان البرز زده شده. از این حرفها نزنید و با این حرفها اقتصاد جامعه را مشوش نکنید.»
وی با انتقاد شدید نسبت به اظهارات رئیسجمهور در استان البرز مبنی بر اینکه ما میخواهیم یارانه سوخت را به خود مردم بدهیم، گفت: «مگر یارانه را تا حالا به خود مردم نمیدادید!؟ آن شیوه که اساسش روی دستکاری قیمت حاملهای انرژی بود به سهم خودش اینگونه کشور را به ورطه فساد و فقر و فلاکت و عقبماندگی انداخت. اکنون که آقای پزشکیان اینگونه دوباره صحبت میکند، به معنای مقدمهچینی برای شوک جدید به قیمت حاملهای انرژی است.»
مومنی خاطرنشان کرد: «به شخص آقای رئیس جمهور و کل اعضای هیات وزیران و نمایندگان و به ویژه نهادهای نظارتی سطح بالاتر، از این حرفهای آقای رئیس جمهور اعلام خطر می کنم. گویی آنها که منافع مافیاها را در ایران دنبال می کنند شوک نرخ ارز در سال گذشته را برای به افلاس انداختن کشور، مردم، تولیدکنندگان و دولت را ناکافی دانستند و اکنون می خواهند شوک جدید را تدارک ببینند.»
******
طیبنیا، گزینه اصلی تصدی وزارت اقتصاد
معاون اجرایی رئیس جمهور و سرپرست نهاد ریاست جمهوری، از علی طیبنیا به عنوان گزینه اصلی تصدی وزارت اقتصاد در فهرست پیشنهادی به رئیس جمهور پزشکیان خبر داد.
محمدجعفر قائم پناه امروز در پاسخ به ایرنا درباره آخرین وضعیت معرفی وزیر اقتصاد، گفت: «پس از بررسیهای کارشناسی و جلسات متعدد، فهرستی از افراد شایسته را برای تصدی مسئولیت وزارت امور اقتصادی و دارایی به رئیس جمهور پیشنهاد کردهایم که در رأس آن دکتر علی طیبنیا قرار دارد».
وی افزود: «این پیشنهاد با توجه به دانش، تجربیات و توانمندیهای دکتر طیبنیا در حوزه اقتصاد و همچنین سابقه موفق ایشان در دوره قبلی تصدی این وزارتخانه، به آقای دکتر پزشکیان ارائه شده است».
معاون اجرایی رئیس جمهور با بیان اینکه «البته تصمیم نهایی در این زمینه با شخص رئیس جمهور است»، تصریح کرد: «رئیس جمهور بر انتخاب فردی متخصص، با تجربه و دارای برنامه مشخص برای بهبود وضعیت اقتصادی کشور تاکید دارند و این موضوع را با حساسیت ویژهای دنبال میکنند».
علی طیبنیا پیش از این در دولت یازدهم، سکان وزارت امور اقتصادی و دارایی را بر عهده داشت.
******
دو دیدگاه مختلف درباره مواجهه آمریکا با ایران
خبرگزاری فارس نوشت:
منابع آگاه از اختلافنظر شدید میان مقامات ارشد آمریکایی دربارۀ نحوه برخورد با ایران خبر دادند. این اختلافها به دو دیدگاه متفاوت در میان تصمیمگیرندگان کلیدی بازمیگردد.
بنابر این گزارش، گروهی به رهبری ویتکاف معتقدند برای ترغیب ایران به پذیرش محدودیتهای بیشتر در برنامۀ هستهای، باید پیشنهادهای جذابی در دو حوزه اقتصادی و امنیتی ارائه شود تا فضای اعتمادسازی بهبود یابد.
در مقابل، جناح تندرو به نمایندگی روبیو و برخی چهرههای حامی اسرائیل، خواستار اتخاذ موضعی قاطع با درخواستهای حداکثری و هشدارهای جدی هستند. این گروه معتقدند هرگونه انعطاف، ایران را به ادامه برنامههای هستهای تشویق خواهد کرد.
ویتکاف و همفکرانش هشدار دادهاند که در صورت مطرحشدن خواستههای شدید، ممکن است واکنش تند تهران موجب فروپاشی کل فرآیند مذاکره شود. این نگرانی در حالی مطرح میشود که دور جدید گفتوگوها روز شنبه در عمان آغاز خواهد شد.
هنوز موضع نهایی کاخ سفید در این خصوص مشخص نشده، اما به نظر میرسد رقابت میان این دو دیدگاه، چالشهای جدی برای تیم دیپلماتیک آمریکا ایجاد کرده است.
******
حمله روزنامه هممیهن به علمالهدی و شریعتمداری
روزنامه هممیهن نوشت:
قطعاً اصول کلی مذاکرات ایران با آمریکا در بالاترین سطوح سیاسی کشور به تصویب رسیده است. این برداشت بسیار روشنی است؛ چون نظردهنده نهایی درباره انجام و عدم انجام چنین مذاکراتی در ایران شناخته شده است و همه مسئولین کشور نیز بارها آن را گفتهاند و اصولاً کسی جرأت انجام آن را بدون تصویب رسمی ندارد. از سوی دیگر، طبیعی است که ایران مذاکرات را با هدف به نتیجه رسیدن انجام میدهد و قصد نمایش ندارد. بنابراین، ما چه موافق و چه مخالف مذاکره باشیم؛ منطقاً باید بکوشیم که از مذاکرهکنندگان خود حمایت کنیم و بهجای ایرادهای بنیاسرائیلی نشان دهیم که ملت واحدی هستیم.
البته، در اجرای این خواسته از براندازان انتظاری نباید داشت؛ چون حل مسئله خارجی ایران برای آنان مطلوب نیست، بلکه بر عکس حل مسئله را مترادف با پایان عمر و تاریخ مصرف خود میدانند. ولی در نقطه مقابل از کسانی که دور سفره حکومت نشستهاند و نان و نمک آن را میخورند، انتظار میرود که بهجای کینهورزی و زخم زبان زدن و نمکدان شکستن، قدری همراهی کنند و اگر نمیخواهند همراهی کنند، در این صورت کسی که مجبورشان نکرده حرف بزنند، حداقل زبان در کام بکشند و اینهمه اسیر نفرت و کینه نباشند.
آن یکی که هنوز هر شب خواب بستن تنگه هرمز را میبیند و در پی به خاک مالیدن بینی جهان است، در آغاز مذاکرات اولین دستاورد را تحقیر طرف مقابل معرفی میکند و میگوید که «مذاکرات غیرمستقیم تحقیر آمریکا و ترامپ است». البته، آن اندازه متوجه هست که مستقیماً با مذاکرات مخالفت نکند و بنویسد این مذاکرات بدون اطلاع و تأیید مقام رهبری امکانپذیر نیست و بدیهی است که این موافقت با ابلاغ دستورالعمل درباره چند و چون مذاکره و ترسیم خطوط قرمز آن نیز همراه بوده است. ولی در ادامه بهصورت مندرآوردی این مذاکرات را چنین توصیف کرده که؛ «آزمودن طرف مقابل است، نه برای عقبنشینی از مواضع اصولی جمهوری اسلامی.»
آن دیگری که خود را حاکم مختار خراسان تلقی میکند، در قامت چهگوارا وارد میدان شده و معتقد است که «این مذاکرات خلاف غرور ملی و بیتوجهی به تکلیف شرعی و دینی است که باعث گرفتاری ما در محاصره دشمن خواهد شد. برای این برجام لعنتی هم رفتند، نشستند، حرف زدند، خندیدند و دست در دست هم دادند». معنای واقعی این سخنان، علیه حکومت و ساختار تصمیمگیری کشور است و ربطی به مذاکرهکنندگان ندارد. کسی هم نیست از ایشان بپرسد که به قول معاون اول رئیسجمهور سابق، داماد جنابعالی توافقات را نهایی کرده بود و در آخرین لحظات به قولی نتانیاهو و به قول دیگری یک روحانی تندرو داخلی آن را به هوا بردند.
از مجموع این مواضع میتوان نتیجه گرفت که بخش از نیروهایی که تاکنون هویت خود را در تقابل با این سیاستها تعریف کردهاند، اکنون دچار اغتشاش فکری شدهاند و نمیتوانند مواضعی سازنده اتخاذ کنند؛ مواضعی که به سود خیر جمعی و عموم مردم باشد. سیاستمداران باید خود را از اسارت کینهها و نفرتها رها کنند؛ زیرا با چنین رویکردی نهتنها خود را در سراشیبی خطرناک قرار خواهند داد، بلکه زیان اصلی این نگاه متوجه مردم میشود.
******
حضور ویتکاف در ایران مشکلی ندارد!
ابوالفضل ظهرهوند، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس در گفتوگو با ایلنا درباره آغاز مذاکرات غیرمستقیم بین ایران و آمریکا گفت: «فعلا دستور کار مذاکرات باید روشن شود و این اگرچه میز مذاکره است اما دو طرف موضع مشخص مذاکراتی ندارند. طرف آمریکایی مطالبی را مطرح کرده که اصلا قابل شنیدن نیست، چه برسد به اینکه بخواهد روی این موضوعات ایران مذاکره کند».
وی ادامه داد: «ما باید بدانیم که طرف امریکایی وقتی سر میز مذاکره میآید مطالبه اصلی و یا موضوع اصلی که میخواهد مطرح کند چیست و البته مواضع ایران هم خیلی شفاف است و به صور مختلف گفته شده، اگر چنانچه آنچه را که آقای ویتکاف به طور روشن سر میز مذاکره مطرح میکند با آن موضوعاتی که تاکنون شنیدهایم متفاوت باشد، این بحث میتواند طرف ایرانی را سر میز مذاکره نگه دارد و فعلا بررسی کنند تا در دور بعدی که با تهران رایزنی میشود، مذاکرات اصلی شروع شود».
این عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی تصریح کرد: «اگر هم طرف آمریکایی بخواهد همان مطالب بیربط خودش را مطرح کند من میتوانم بگویم چیزی به نام مذاکره اتفاق نخواهد افتاد».
ظهرهوند درباره اینکه آیا پس از مشخص شدن موضوع مذاکره این امکان وجود دارد که مذاکرات به صورت مستقیم و در تهران با دعوت ویتکاف به تهران انجام شود، گفت: «مستقیم یا غیرمستقیم بودن مذاکرات مهم نیست اما اگر امروز ما بحث از مذاکره غیرمستقیم کردیم به خاطر این بود که اهمیتی به آنچه که از طرف آمریکایی شنیدیم، ندادهایم به ویژه به آنچه که در نامه آقای ترامپ به ایران بود. منتها چون اصرار دارند و در فضای افکار عمومی بین الملل و در داخل ایران سعی کردند خودشان را به نوعی علاقهمند به حل و فصل اختلافات نشان دهند، بنابراین ایران گفته من میتوانم بشنوم تا آنچه را که در دستور کار دارید را ببینم، بنابراین امروز صرفا عیار طرف مقابل سنجیده میشود نه اینکه موضوعی مشخص باشد که بخواهند روی آن مذاکره کنند».
وی ادامه داد: «در این حالت قطعا نیازی به مذاکره مستقیم نیست اما اگر آوردهای را داشته باشند که قابل شنیدن و قابل بحث باشد، آمدن آقای ویتکاف به ایران هم مشکلی ندارد، چراکه وقتی ما مذاکره را پذیرفتیم یعنی موضوع برای ما جذاب و قابل قبول بوده و میتواند مذاکره مستقیم باشد چرا مذاکره غیرمستقیم انجام دهیم؟ اما نفس مذاکره غیرمستقیم در وضع فعلی به این دلیل است که از یک طرف خواستیم بگوییم که آنچه را که شما در گذشته اعلام کردید و قبل از شروع مذاکرات گفتید اصلا برای ما قابل اعتنا نیست و اهمیتی ندارد و بنابراین نیازی به مذاکره مستقیم نداریم».
******
ماهیگیری عباس عبدی
سایت جهاننیوز نوشت:
عباس عبدی یادداشت نویس اصلاح طلب، در روزنامه اعتماد نوشت: «هنگام اعلان شعار در آغاز سال نو، اين پرسش مطرح بود كه آيا با وضعيت فعلی و سطح گسترده تنش در روابط خارجی میتوان اميدی به تحقق چنين شعاری داشت؟ اين يادداشت را من در همان تعطيلات نوروز نوشته بودم و آن زمان پاسخ معقولانه به این پرسش منفی بود و چه بسا بايد منتظر كاهش بيشتر سرمايهگذاری میبوديم. ولی خوشبختانه در اين فاصله ۳ هفتهای تغيير سياستی رخ داده كه روزنههای اميد را گشوده است و از همين امروز (شنبه 23 فروردين) مذاكرات ايران و ايالات متحده در عمان آغاز خواهد شد.»
احتمالاً عباس عبدی شعار سال را از آن جهت ناممکن دانسته که گمان برده قرار است مردم آمریکا در ایران سرمایه گذاری کنند ولی تحریمهای دولت آمریکا مانع این امر پر اهمیت است. یا اینکه ترامپ حسابهای بانکی مردم را در بانک های داخلی مسدود کرده تا نتوانند در تولید سرمایه گذاری کنند. شاید هم ارتش تروریستی آمریکا نامه تهدیدآمیز در خانهها انداخته و مردم را تهدید کرده در صورت سرمایه گذاری در تولید، هدف ترور قرار خواهند گرفت!
البته ارتباط بین «جهش تولید با مشارکت مردم» و مذاکره با آمریکا، از آن دست موضوعاتی است که اصلاح طلبان به خوبی از پس آن برمیآیند. این جریان رادیکال همچون رئیس جمهور محبوبشان که از آب خوردن و مشکلات محیط زیستی، تا احیای بانکها، صنعت، اشتغال و ازدیاد منابع آبی را به مذاکره با آمریکا ربط داده بود، اگر بتوانند، حیات و ممات ملت ایران را نیز به آمریکا گره میزنند.
بدیهی است که تقویت بنیه اقتصادی ایران از راه تولید و تولید نیز از سرازیر شدن سرمایهها به سمت آن میگذرد. بخش زیادی از سرمایههای مردم به جای تمرکز در بازارهای سوداگرانه، میتواند به سمت تولید سرریز شود. اما از آنجایی که بازارهای ارز، طلا و خودرو، جذابیت بیشتری برای صاحبان سرمایه دارد، دولت میتواند با اجرای طراحهای تشویقی و بستن مالیات به فعالیت های سوداگرانه، مردم را به سرمایه گذاری در تولید ترغیب کند. البته این امر نیازمند اراده و جسارت هوشمندانه مدیران اجرایی است.
از طرف دیگر اصلاح طلبان در چند روز گذشته در حال پمپاژ دروغ بزرگی هستند که بیشتر به یک شوخی و لطیفه شبیه است؛ آنها ادعا میکنند که آمریکا در صورت توافق با ایران، یک هزار میلیارد دلار در ایران سرمایهگذاری میکند! اساسا آمریکا اگر میتوانست هزار میلیارد دلار سرمایهگذاری کند به دنبال خفتگیری و گرفتن پول زور از اروپا، سعودی و برخی دیگر از کشورهای عربی نبود و با ادعای مالکیت بر کانادا، گرینلند، کانال پاناما و خلیج مکزیک؛ دوستان خود را به دشمن تبدیل نمیکرد.
******
مذاکره مستقیم با ترامپ، تجربه شکنندهای است
محمد قوچانی، روزنامه نگار اصلاح طلب و عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران، پیرامون مذاکرات غیر مستقیم ویتکاف و عراقچی در عمان، مذاکره مستقیم با ترامپ را شکننده خوانده و در روزنامه سازندگی نوشت: «مذاکره مستقیم با ترامپ فعلاً تجربه شکنندهای است؛ سه تجربه رهبر کره شمالی، رئیسجمهور اوکراین و حتی نخستوزیر اسرائیل نشان میدهد که دونالد ترامپ هنوز به نمایش بیش از گفتوگو توجه دارد؛ وقتی حتی بنیامین نتانیاهو در سفر اخیر به واشنگتن با ترس و لرز روی صندلی میهمان نشسته بود و ظاهراً نه موفق شد، مجوز حمله به ایران را بگیرد و نه توانست روابط ترامپ- اردوغان را شکرآب کند و حتی در زیادهرویهایش در غزه هم از ترامپ کارت تشویق نگرفت.»
این فعال سیاسی اصلاح طلب در ادامه از استراتژی ترامپ مبنی بر «صلح از راه زور» پرده برداشت: «استراتژی ترامپ اما نه جنگ که «صلح از راه قدرت» یا زور است؛ تحمیل صلح که در اولین دستورالعمل ریاست جمهوری ترامپ دوم هم به چشم میخورد. و این ترکیبی از بلوف، تهدید و تحریک بود؛ بدون آنکه بیش از اندازه یا کمتر از حد امکان جدی گرفته شود.»
قوچانی با رد ادعای کذب ترامپ مبنی بر مذاکرات مستقیم نوشت: «هم ایرانیها به نمایش ترامپ بدبین هستند و فکر میکنند این نه مذاکره معطوف به توافق که برای اتمام حجت نزد افکار عمومی جهان است و هم آمریکاییها، ایرانیها را استاد مذاکرات طولانی برای وقت خریدن میدانند.»
قوچانی در این یادداشت چهارچوب مذاکرات را یاد آوری کرده و یادآور شد: «ایران بر سر حق غنیسازی خود در سطحی که نیازهای فناوری و تکنولوژی کشور را تامين كند، چانه نمیزند اما درباره ابعاد، شیوه و نظارت قانونی نهادهای بینالمللی یعنی آژانس جهانی انرژی اتمی حاضر به گفتوگو است و این فقط در چارچوب حقوق بینالملل یعنی سازمان ملل متحد ممکن است. چارچوب مذاکرات روشن است: ۱- نفی تهدید نظامی ۲- فقط مذاکره هستهای ۳- فقط حق غنیسازی هستهای در چارچوب آژانس اتمی ٤- لغو تحریمها ۵- بازی برد- برد.»
******
خزعلی: من مروج حجاب و مخالف تحمیل حجابم
مهدی خزعلی، فعال سیاسی و فرهنگی اصلاحطلب در قسمتی از گفتوگوی اخیر خود با سایت انصافنیوز، اغتشاشات ۱۴۰۱ را بررسی کرده و آن را شورش توصیف کرده است. بخشهایی از این مصاحبه به شرح زیر است:
* من در انقلاب در کنار برادر شهیدم و در جبههها در کنار برادران شهیدم که با آنها عقد اخوت خواندیم بودیم. در جنبش سبز هم در کنار برادرانمان بودیم و زندان رفتیم. آنجایی که میگویید من عوض شدم جایی بود که پرچم امام حسین را آتش زدند. در «جنبش مهسا» که من به آن «شورش» میگویم و تعارفی هم ندارم و به آن میگویم «شورش برهنگان دینستیز».
* در دانشگاه شریف الفاظ رکیک ناموسی بیان شد. آیا شما میخواهید که ما در همه حال همراه باشیم؟! اگر خواستند شعار «باقالی پلو با ماهی» بدهند هم همراه هستیم؟! نه نیستیم. هتاکی داشت و ما با هتاکی مخالفیم. «وَلَا تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ».
* دربارهی کشف حجاب. من ممکن است بگویم که با تحمیل حجاب و حجاب اجباری مخالفم اما نمیتوانم در جبههی کشف حجاب باشم. من میگویم که حجاب را تحمیل نکن و زور نگو و کتک نزن اما من مروج حجاب هستم و میگویم حجاب ضروری دین است و حجاب فاطمه زهرا را ترویج میکنم. آنجایی که قرار است حجاب را بردارید من هم باشم؟! من نیستم و به آن هم نزدیک نمیشوم و سعی میکنم دور هم بایستم تا خدای نکرده به اندازهای ذرهای در سیاهی لشکری که علیه حجاب کار میکند نباشم. چون باید به فاطمه زهرا پاسخ بدهم و جوابی ندارم.
* مواضع من یکسان بوده است. در زمانی که آقای نوریزاد که دین خشکی داشته و پدر همه را در میآورد هم ما اینطور نبودیم و دین سخت نداشتم و از کراواتی دفاع میکردم و مقالهام برای ۲۰ سال پیش است. راجع به حجاب میگویم اجبار نکنید، راجع به ارتداد میگویم حکم آن اعدام نیست همهی این موارد را نوشتهام و مقالاتم هست. راجع به سنگسار میگویم که برای اسلام نیست و خلاف نص قرآن است و دربارهی همهی اینها بحث میکنم.
******
افشای جزئیاتی جدید از نامه ترامپ به رهبر انقلاب
نشریه خط حزبالله، وابسته به دفتر حفظ و نشر آثار رهبر معظم انقلاب اسلامی، در گزارش اخیر خود، به نکتهای مهم درباره مذاکرات ایران و آمریکا اشاره کرده و نوشته: «ماجرا از جایی متفاوت شد که ترامپ، در نامهی خود، به نوعی از مواضع پیشین خود عقبنشینی کرده و نسبت به محدود شدن مذاکرات به موضوع هستهای چراغ سبز نشان داد. این موضوع، در کنار تلاش سنگین دولت آمریکا برای مقصّر جلوه دادن جمهوری اسلامی ایران در زمینهی بالا گرفتن تنشها نزد افکار عمومی دنیا و بهخصوص مردم کشورمان، باعث شد تا جمعبندی بر پاسخ جمهوری اسلامی به نامه باشد.»
ترامپ در نامه اخیر خود، عملاً از شرط گفتوگو درباره «مجموعه مسائل منطقهای، موشکی و امنیتی» عقبنشینی کرده است. این موضوع نه تنها تغییر آشکار در مواضع قبلی ترامپ است، بلکه اعتراف غیرمستقیم به ناکامی سیاست چندوجهی فشار علیه ایران تلقی میشود. این تحولات نشان میدهد که برخلاف تصور رسانههای غربی، این ایران است که زمین بازی و قواعد مذاکره را تعیین کرده؛ و آنکه عقبنشینی کرده، کاخ سفید است.