فرارو- پس از خروج آمریکا از برجام در اردیبهشت ماه ۱۳۹۷، حضور آنها در میز گفتوگو با ایران نیز به پایان رسید. دونالد ترامپ که در دور اول ریاست جمهوری با کناره گیری از برجام انتظار داشت با فشار و تحریم ایران را پای میز مذاکره بکشاند در نهایت ناکام ماند و دوران ریاست جمهوری او نیز بر خلاف سنت معمول آمریکا به یک دوره محدود شد تا با روی کار آمدن جو بایدن، از فشارها به ایران کاسته شود.
به گزارش فرارو، در ایران، اما دولتی بر سر کار آمد که علی رغم میل باطنیش به مذاکره، اولویتی برای آن قائل نبود و البته از سوی حامیانش هم ضرورتی برای این امر احساس نمیکرد.
تک دورهای شدن دولت جو بایدن و پایان زودهنگام دولت سیزدهم با حادثه سقوط بالگرد حامل رئیس جمهور و وزیر خارجه بار دیگر چهرههای متفاوتی را در آمریکا و ایران بر مسند ریاست جمهوری نشاند تا بار دیگر یک رئیس جمهور اصطلاح طلب در ایران با همتای جمهوری خواه در آمریکا مواجه شود؛ امری که به باور بسیاری از ناظران از بدشانسیهای عالم سیاست و از موانع تنش زدایی در روابط تهران و واشنگتن بوده است.
با تمام این اوصاف، دنیای سیاست باز هم بازی متفاوتی از خود نشان داد تا دونالد ترامپ که هفت سال پیش روابط در حال ترمیم ایران و آمریکا را دگرگون کرده و حتی بیش از پیش به چالش کشیده بود، این بار خود برای دستیابی به توافق دست به قلم شود. اگرچه هنوز برای ارزیابی گفتوگوهای تازه آغاز شده زود است، اما نگاهی به تفاوتهای موجود میان گفتوگوهای عمان ۱۴۰۴ و وین ۱۳۹۴ کمک میکند تا درک بهتری از آنچه در جریان است داشته باشیم.
در مذاکرات منتهی به برجام، نمایندگان ایران نه در مقابل یک کشور، بلکه با نمایندگان شش کشور شامل آمریکا، انگلیس، فرانسه، روسیه، چین و آلمان سر میز مذاکره مینشستند. هر کدام از این کشورها دستورکار سیاسی خود را دنبال میکردند و گاهی موانعی از سوی آنها ایجاد میشد که آمریکاییها را هم غافلگیر میکرد.
جان کری، وزیر خارجه وقت آمریکا، در کتاب خاطراتش با عنوان «Every Day is Extra» ماجرای یک تماس تلفنی از لوران فابیوس، وزیر خارجه وقت فرانسه، در روز اجرای برجام - یعنی زمانی که ایران به تعهداتش عمل کرده و قرار بود رفع تحریمها علیه این کشور اعلام شوند - را شرح داده است.
او مینویسد: «وقتی که به وین برگشتیم، در حالی که آماده نهایی کردن اسناد برجام میشدیم، فدریکا موگرینی پیامی دریافت کرد مبنی بر اینکه برای لوران فابیوس سوالهای جدیدی ایجاد شده که میخواهد قبل از آنکه موگرینی سند را به نیابت از اتحادیه اروپا امضا کند، پاسخ داده شوند.»
این موضوع حتی برای جان کری هم عجیب بوده و مینویسد: «این مسئله تعجبآور بود، چون او (فابیوس) قبلاً با تمام چیزهایی که حالا با آن مخالف بود، موافقت کرده بود. ولی او بهطور مشابهی در ژنو، لوزان و وین هم درست در دقایق پایانی، دغدغههای جدیدی مطرح کرده بود.»
این کارشکنیها محدود به غربیها نبود و روایتهای محمد جواد ظریف از مواضع ضدایرانی روسها را هم باید به مشکلات تیم ایرانی اضافه کرد. در مذاکرات جدید حضور کشورهای کمتر به معنای مشکلات کمتر است.
در زمان مذاکرات برجامی، پرونده ایران به شورای امنیت بین الملل رفته بود و شش قطعنامه هم ذیل فصل هفت منشور علیه ایران صادر شده بود که تحریمهای گستردهای را نه از سوی آمریکا، بلکه از سوی سازمان ملل متحد به ایران تحمیل کرده بود و تمام کشورها ملزم به رعایت مفاد آن بودند.
در چنین وضعیت دشواری بود که مذاکره کنندگان ایرانی برای گرفتن حداکثر امتیازات ممکن از طرف مقابل تلاش میکردند.
در حال حاضر ایران به لطف قطعنامه ۲۲۳۱ از فصل هفتم خارج شده و حق غنی سازی آن نیز به رسمیت شناخته شده است. هرچند، در نهایت تحریمهای یکجانبه آمریکا هم به واسطه جایگاه محوری آن در نظام بین الملل تاثیری مخرب بر اقتصاد ایران داشته، اما به لحاظ حقوقی ایران در موقعیت بهتری نسبت به یک دهه پیش قرار دارد.
البته سایه تهدید شورای امنیت به طور کلی از سر ایران دور نیست و کشورهای اروپایی طرف برجام این امکان را دارند که با فعال کردن مکانیسم ماشه، دوباره وضعیت حقوقی پرونده هستهای ایران را به دوران پیشابرجام برگردانند.
از مزایای مذاکرات عمان این است که یک زمینه و سابقه قابل توجهی از گفتوگوهای فنی و حقوقی وجود دارد که در صورت وجود اراده سیاسی میتواند به عنوان پایهای برای توافق جدید استفاده شود و به این ترتیب زمان کمتری صرف مسائلی شود که جزئیاتی بسیار دارند.
البته از آنجا که ترامپ به دنبال توافقی است که آن را متفاوت از برجام معرفی کند، احتمالا در این بخش همچنان کارهای زیادی برای انجام دادن پیش رو خواهد بود.
جمهوری خواهان نه تنها ریاست جمهوری را در اختیار دارند، بلکه هر دو مجلس نمایندگان و سنا را هم تحت کنترل خود گرفتهاند و به این ترتیب امکان اینکه توافق احتمالی به تایید کنگره هم برسد وجود دارد.
این امر موجب خواهد شد تا توافق حاصله در نظام حقوقی آمریکا نیز جایگاه مستحکم تری پیدا کند و سرنوشت آن به تغییر رئیس جمهور گره نخورد و بلایی که به سر برجام آمد تکرار نشود.
کارل فون کلاوزویتس، اندیشمند نظامی اهل پروس، در جمله معروفی میگوید که «جنگ ادامه سیاست است، اما به طریقی دیگر.» بی راه نیست که این جمله را معکوس کرده و بگوییم «سیاست ادامه جنگ است، اما به طریقی دیگر.»
این نگرش در دوران مذاکرات برجامی و به ویژه از سوی منتقدان برجام هم تکرار میشد، به این بهانه که اگر دستاوردی در دیپلماسی وجود داشته مدیون برتریهای میدان رزم بوده است.
از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ خاورمیانه وارد دوران جدیدی شده است که مشخصه آن آسیب پذیری همه بازیگران بوده است. رژیم اسرائیل با حمله سنگین و غافلگیرکننده حماس و متحدانش مواجه شد و اگرچه غزه را به ویرانه تبدیل کرد، اما هنوز نتوانسته است توان عملیاتی حماس را از بین ببرد. ایران و اسرائیل برای نخستین بار وارد رویارویی نظامی مستقیم شدند و گروههای مقاومت در لبنان، عراق و یمن هم ضرباتی به دشمن وارد کردند و طبیعتا ضرباتی خوردند.
این تغییر و تحولات که منطقه را در آستانه جنگی تمام عیار قرار داد، بیش از پیش اهمیت حفظ صلح و ثبات را برای همه بازیگران آشکار کرده است و به نظر میرسد دیپلماسی بر جنگ تقدم یافته است.