به گزارش اقتصادنیوز، روزنامه اعتماد نوشت: با این حال بسیاری از کارشناسان معتقدند که این مذاکرات میتواند منجر به یک توافق گردد و مناسبات میان دو کشور را وارد مرحله جدیدی نماید.
عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران به عنوان مذاکرهکننده ارشد جمهوری اسلامی در این گفتوگوها حضور دارد و بر عزم ایران برای دستیابی به «توافقی منصفانه و شرافتمندانه از موضع برابر» تاکید کرده است. درحالی که مذاکرات به صورت غیرمستقیم و با واسطهگری بدر بنحمد بوسعیدی، وزیر خارجه عمان در حال انجام است، طرف ایرانی محورها و مواضع خود را برای انتقال به طرف امریکایی دراختیار میانجی عمانی قرار داده است.
عراقچی در اظهارات خود اشاره کرده که «اگر اراده کافی وجود داشته باشد»، میتوان درباره جدول زمانی مذاکرات تصمیمگیری کرد و در صورتی که طرف مقابل نیز با رویکردی مشابه وارد گفتوگوها شده باشد، امکان دستیابی به یک «تفاهم اولیه» که منجر به شکلگیری یک مسیر مذاکراتی شود، وجود خواهد داشت. واقعیت این است که مذاکرات پیش رو با چالشهای اساسی و موانع جدی روبهرو است که احتمال موفقیت آن را کاهش میدهد. از دیدگاه بسیاری از کارشناسان، مطالبات طرف امریکایی غیرمنطقی و غیرواقعبینانه است.
البته هنوز مشخص نیست امریکا دقیقا چه پیشنهادهایی را روی میز مذاکره خواهد گذاشت. چنانچه خواسته امریکا کنار گذاشتن کامل قابلیت غنیسازی اورانیوم از سوی ایران باشد، تهران این شرط را نخواهد پذیرفت و مذاکرات به شکست خواهد انجامید. تجربه نشان داده که درخواستهای حداکثری مانند برچیدن کامل برنامه هستهای ایران یا پیشنهاد «توافقی به سبک لیبی» که از سوی برخی مقامات غربی مطرح شده، عملا شانسی برای موفقیت ندارد.
چنین خواستههایی فراتر از خطوط قرمز ایران است و میتواند روند مذاکرات را پیش از آغاز واقعی به بنبست بکشاند. واقعیت این است که رویکردهای تهدیدآمیز یا فشارهای حداکثری در قبال ایران، تاکنون نتیجه مطلوبی برای غربیها نداشته است.
در بررسی سناریوهای محتمل، نخستین سناریوی قابل تصور، بازگشت به توافقی شبیه برجام است که البته با ادراک طرفین مذاکره فاصله زیادی دارد. دولت اول ترامپ قبلا این توافق را غیرقابل قبول دانسته و از آن خارج شده است و احتمالا مطالبات تیم مذاکرهکننده امریکا فراتر از چارچوب برجام خواهد بود. همچنین باید توجه داشت که پیشرفتهای هستهای ایران اکنون به هیچوجه با زمان امضای برجام قابل مقایسه نیست و بعید است ایران حاضر باشد دستاوردهای هستهای خود را به سطح آن زمان بازگرداند و احتمالا اگر چنین چیزی را هم بپذیرد، در چارچوب یک توافق محدود و موقت خواهد پذیرفت.
سناریوی دوم و محتملتر، تمرکز طرفین بر راستیآزمایی برنامه هستهای ایران و توافق درباره رژیمهای بازرسی خواهد بود. در این سناریو، ایران تلاش میکند با پذیرش برخی امتیازات در زمینه بازرسیها، ماهیت صلحآمیز برنامه هستهای خود را اثبات کند و در مقابل، امتیازات اقتصادی از طرف امریکا دریافت نماید. البته هنوز مشخص نیست که این رویکرد تا چه اندازه با خواستههای اصلی و خطوط قرمز طرفین همخوانی خواهد داشت. اگر واقعا هدف طرف امریکایی براساس آنچه ترامپ گفته است، جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای باشد، افزایش شفافیت و تعیین محدودیتهای منطقی برای غنیسازی، احتمال دستیابی به یک «درک مشترک» را ممکن خواهد ساخت. چنین رویکردی میتواند مشابه مرحله نخست مذاکراتی باشد که به توافق هستهای ۲۰۱۵ منجر شد و چارچوبی برای گفتوگوهای بیشتر فراهم آورد.
باید درنظر داشت که رویکرد عملگرایانه و نتیجهمحور تیم جدید امریکا میتواند معادلات را پیچیدهتر کند. طرف امریکایی احتمالا به دنبال دستیابی به نتایج مشخص و سریع و عقبنشینی ایران خواهد بود، درحالی که ایران بیشتر تمایل به یک توافق محدود و مدیریت تنش و همچنین کسب امتیازات اقتصادی دارد و نمیخواهد بدون تضمینهای عملی، دستاوردهای هستهای خود را در این مذاکرات واگذار کند. در چنین شرایطی، مذاکرات ممکن است نتیجه ملموسی در پی نداشته باشد و حتی به تشدید تنشها منجر شود. تهران به دنبال راهحلی عملی و قابل دستیابی در کوتاهمدت است، نه توافقی جامع که نیازمند مذاکرات طولانی و پیچیده باشد. موفقیت این مذاکرات به انعطافپذیری دو طرف و تمرکز بر نقاط مشترک به جای اختلافات بستگی دارد.
سناریوی سوم که کمتر محتمل اما قابل بررسی است، شکست کامل مذاکرات و بازگشت به دوران تنش حداکثری میباشد. در این سناریو، طرفین به دلیل اختلافات بنیادین و عدم انعطافپذیری، نمیتوانند به هیچ توافقی دست یابند و مذاکرات بدون نتیجه پایان مییابد. این وضعیت میتواند به تشدید تحریمها علیه ایران، افزایش تنشهای منطقهای و حتی احتمال درگیریهای محدود منجر شود. با این حال، به نظر میرسد هر دو طرف از پیامدهای منفی چنین سناریویی آگاه هستند و تلاش خواهند کرد حداقل کانالهای ارتباطی را باز نگه دارند. باتوجه به پیچیدگیهای ژئوپلیتیک منطقه و منافع متعدد بازیگران مختلف، احتمالا میانجیگران بینالمللی نیز تلاش خواهند کرد از وقوع چنین سناریویی جلوگیری کنند و طرفین را به سمت راهحلهای میانه سوق دهند.