در تابستان سال ۱۳۹۴، ایران و کشورهای موسوم به ۱+۵ ازجمله آمریکا، به توافقی دست یافتند که تنها سه سال دوام آورد چراکه در سال ۱۳۹۷ با خروج دونالد ترامپ از این توافق، عملا برجام تبدیل به خاطره شد.
اما چه شد که برجام تبدیل به تجربه موفقی نشد و حتی در داخل کشور هنوز جدلها درباره آن ادامه دارد.
شاید اولین باگ تبلیغاتی برجام آن بود که سطح توقعات از آن بیش از واقعیت موجود بالا رفت. دولت حسن روحانی برای دفاع از برجام مجبور بود بر مزایای آن تاکید بزرگنمایی شدهای کند که خیلی زود خلاف آن اثبات شد و برجام را بی اعتبار کرد. منقدان برجام به تمسخر، سراغ "گلابیهای برجام" را میگرفتند و افکارعمومی هم به تدریج با این کنایهها همراه شدند.
از دیگر سو، جریان سیاسی حامی برجام، با هدف استفاده از آن در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۶ سعی کرد برجام را به یک کمپین انتخاباتی در تنازعات سیاسی داخلی تقلیل دهد که این موضوع نیز نقش مهمی در تضعیف این توافق داشت.
از یاد نبریم که قهرمانسازی از ظریف و مطرح کردن او به عنوان گزینه کاندیداتوری ریاست جمهوری، برجام را به یک تز انتخاباتی تبدیل کرد که تکرار آن درباره عباس عراقچی میتواند تحریک کننده باشد، هرچند بی تردید عراقچی ظرفیت تبدیل شدن به گزینه نامزدی ریاست جمهوری در آینده را دارد.
به جز اینها، تجربه برجام نشان داد که در این توافق بر روی نقش برخی کشورهای واسطه بزرگنمایی شده بود. مثلا اروپا عملا بدون آمریکا هیچ نقشی در تامین منافع کشورمان نداشت و دخیل کردن این کشورها در مذاکرات در واقع بی فایده بود.
برجام همچنین نشان داد که نمیتواند بی توجه به سایر چالشها در حوزههای دیگر کارآیی داشته باشد. بنابراین سرریز چالش در دیگر حوزهها خیلی زود برجام را نیز به محاق برد.
به هر ترتیب تجربه برجام نشان داد که رسیدن به یک توافق دیپلماتیک خارجی نیاز به یک وفاق داخلی دارد. وفاقی که سطح بالایی از واقعگرایی در خود داشته باشد و این درس حالا باید دید چطور خود را در مذاکرات پیش روی عمان به نمایش خواهد گذاشت.
منبع: خبر فوری