به گزارش ایبنا، در این سکانس، امیر با بازی هوتن شکیبا و سعید با بازی صابر ابر در حال صحبت درباره تاثیرگذاری نفوذ و تاثیرگذاری جریان چپ بر روی نویسندگان هستند. سعید با آوردن نام ارنست همینگوی، نویسنده بزرگ آمریکایی، چنین میگوید: «شایعه شده بود همینگوی با کا. گ.ب کار میکند و همینجوری خودکشی کرد… ببین اینها چه نفوذی دارند و از نویسنده آمریکایی تا تیمسار ارتش را به خودشان جذب میکنند.»
در ادامه کارگردان توضیح بیشتری درباره ادعای مطرح شده در سریال ارائه نمیدهد و همه چیز در حد همان گمانه باقی میماند. برای بررسی این مدعا، مروری به زندگی همینگوی داشتیم و بررسی کردیم که آیا خودکشی او واقعاً ارتباطی با جاسوس بودنش داشته است یا نه.
بررسی اسناد
گزاره جاسوس بودن همینگوی، یکی از سوژههای جذابی است که گاه و بیگاه در محافل ادبی و رسانهها مطرح میشود. بهرحال همینگوی به عنوان نویسندهای که جایزه نوبل برده و نامش در دنیای ادبیات وزنه سنگینی به حساب میآید و گفتن از چنین مسائلی درباره زندگیاش جذابیتهای زیادی دارد.
پس از فروپاشی شوروی در سال ۱۹۹۰ و با افشا شدن اسناد دستگاههای جاسوسی این کشور، سندی منتشر شد که نشان میداد همینگوی در سال ۱۹۴۰ با نام رمز "Argo" در لیست مأموران احتمالی کا. گ.ب قرار داشته است.
با این حال هیچ سند قطعی دال بر اینکه همینگوی اطلاعاتی برای شوروی ارسال کرده یا در عملیات جاسوسی فعال بوده، وجود ندارد. تحلیلگران معتقدند که همینگوی ممکن است برای دلایل ایدئولوژیک یا کنجکاوی شخصی با عوامل شوروی دیدار کرده باشد.
در سالهای پس از جنگ جهانی دوم و در جریان جنگ سرد، اندیشه چپ طرفداران زیادی بین نویسندگان و روشنفکران در سطح جهان داشت. در آن سالها بسیاری از روشنفکران آمریکایی، از جمله همینگوی، نگرانیهایی درباره فاشیسم، نازیسم و سرمایهداری افسارگسیخته داشتند و گاه نگاه مثبتی به اتحاد شوروی بهعنوان نیروی ضدفاشیسم داشتند.
طبق بررسی پژوهشگرانی مثل نیکلای واسیلیف و الکساندر واسیلِف در کتابهایی که بر پایه اسناد کا. گ.ب نوشتهاند، همینگوی را یکی از نویسندگانی میدانند که مورد توجه سرویس اطلاعات شوروی بود، اما او بهعنوان منبع قابل اتکا یا مأمور فعال شناخته نمیشود. با بررسی اسناد دیده میشود هیچ مدرکی که نشان دهد این نویسنده آمریکایی عملاً اطلاعاتی به شوروی داده یا در عملیات خاصی شرکت کرده باشد، وجود ندارد.
حال این سوال پیش میآید که چرا نویسندهای در حد و اندازههای همینگوی خودکشی کرد و آیا خودکشی او ارتباطی با اندیشههای چپگرایانهاش داشته است؟
خودکشی چند علتی نویسنده
خودکشی همینگوی در ۶۱ سالگی، تک علتی نیست و باید برای بررسی این خودکشی چندین عامل را بررسی کرد. او در سالهای پایانی عمر، از افسردگی بالینی شدید، پارانویای حاد، و توهم رنج میبرد.
افسردگی، ناامیدی، افت حاظفه کوتاه مدت و شوک درمانیهای مکرر و محبوس شدن در اتاقهای کلینیک، روزهای غمانگیزی را برای این نویسنده بزرگ رقم زده بود. جایی گفته بود: «الکتروشوکها ذهنم رو مثل تخممرغ خرد کردن. دیگه نمیتونم بنویسم. اگر نمیتونی بنویسی، زندگی برای چییه؟»
همینگوی زمانی برنده نوبل ادبیات شده بود اما در سالهای آخر عمرش، تمرکزش را از دست داده بود و نمیتوانست بنویسد. برای کسی مثل او که نوشتن مترادف با نفس کشیدن بود، این ناکامی در نویسندگی یک شکست مطلق و مثل از دست دادن هویت بود.
زمانی به همینگوی، عنوان «برجستهترین نویسنده از زمان مرگ شکسپیر» را داده بودند ولی پس از افت فاحش آثارش در سالهای قبل از مرگ، به اعتبار او در دنیای ادبیات لطمه و خدشه وارد شده بود. منتقدان و نویسندگان میگفتند که دنیای ادبیات گول خورده که چنین عنوانهایی را به این نویسنده داده و همینگوی آنقدرها هم نویسنده خوبی نیست.
در کنار اینها باید اعتیاد شدید او به الکل را اضافه کرد که جسم و ذهنش را به اضمحلال کشانده بود. برای او که همیشه به قدرت فیزیکی و جسمانیاش مینازید، اختلالات کبدی، کلیوی که با از دست رفتن بینایی و حافظه همزمان شده بود، حکم مرگ تدریجی را برایش داشت.
همچنین گفته میشود افسردگی در خانواده همینگوی موروثی و ژنتیکی بوده. پدرش، برادرش و خواهرش خودکشی کرده بودند و این زمینه ارثی، احتمال خودکشی در او را بالا میبرد.
اگر تمام عوامل جهت خودکشی همینگوی را در نظر بگیریم، میبینیم ربط دادن خودکشی او به ارتباطش با شوروی، بیربطترین ارتباط ممکن است. نویسندگان سریال «تاسیان» کدهای غلط و اشتباهی درباره این نویسنده بزرگ به مخاطبانشان دادند و پس از مطرح کردن ادعایشان دیگر تلاشی جهت توضیحات بیشتر ندادند.
آوردن چنین فکتهای بیپایه و اساسی باعث به اشتباه انداختن بینندگان میشود و به آنها اطلاعاتی اشتباه از نویسندگان بزرگ دنیای ادبیات میدهد. مشخص نیست سازندگان سریال از آوردن چنین اطلاعات گمراهکنندهای چه مقصودی داشتند ولی به نظر میرسد نویسندگان سریال با آوردن نام بزرگانِ دنیای ادبیات میخواستند دیالوگهایی جذاب میان شخصیتها رقم بزنند. جذابیتی که بخواهد به واسطه اطلاعات اشتباه به وجود بیاید، خیلی زود فرو میریزد.