تحلیل یک رسانه آمریکایی: استراتژی ترامپ نسبت به تهران چیست؟

نامه نیوز یکشنبه 24 فروردین 1404 - 15:26
در این مقاله گزارش تحلیلی فارن افرز Foreign Affairs از چشم‌انداز مذاکرات ایران و آمریکا را می‌خوانید.
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :

کامفرت اِرو:  دلایلی متعددی برای خوشبینی نسبت به نتیجه مذاکرات وجود دارد. رئیس‌جمهور آمریکا به شکل غریزی به «معامله کردن» علاقه دارد و گفته است می‌خواهد ایران را دوباره به کشوری برخوردار از رفاه تبدیل کند. اما دلایلی نیز برای نگرانی وجود دارد. حتی در حالی که دولت ترامپ به گفت‌و‌گو‌ها روی خوش نشان داده، فشار بر تهران را نیز تشدید کرده است. دولت، اجرای تحریم‌ها را دوچندان کرده _ رویکردی که گویا هدفش به ورشکستگی کشاندن ایران است _ و در یمن هم مواضع حوثی‌های مورد حمایت ایران را هدف حملات هوایی قرار داده. علاوه بر این، خود ترامپ به ایران مهلتی دوماهه داده تا در زمینه برنامه هسته‌ای به توافق برسد. اگر دو طرف شکست بخورند، او صراحتاً تهدید کرده است که به ایران حمله خواهد کرد.

هیچ‌کس نباید خواهان جنگ میان ایران و ایالات متحده باشد. در صورت حمله واشنگتن به تاسیسات هسته‌ای تهران، شاید برنامه ایران موقتا عقب بیفتد، اما آن‌گاه ممکن است ایران عزمش را برای هسته‌ای شدن دوچندان کند. هم‌چنین احتمال دارد تهران بلافاصله با حملاتی منطقه‌ای پاسخ دهد و وضعیت خاورمیانه را بیش از پیش آشفته سازد. دلیلی وجود دارد که حتی ترامپ هم گفته است «همه توافق را بهتر از اقدام آشکار» می‌دانند.

اما یک چیز تفاوت دارد بین آغاز کردن مذاکرات و رسیدن به توافق. تردیدی نیست که ایالات متحده می‌تواند با شمشیر بُرّنده تحریم‌ها ضربه‌ای جدی به جمهوری اسلامی وارد کند: هم در دوره اول ریاست‌جمهوری ترامپ و هم از طریق تحریم‌های اقتصادیِ «فشار حداکثری» که او دوباره برقرار کرده، این موضوع اثبات شده است. اما برای آنکه این فشار‌ها در عرصه دیپلماسی به ثمر بنشینند، ترامپ باید اهدافی دست‌یافتنی را دنبال کند، نه اینکه توقع تسلیم بی‌قیدوشرط تهران را داشته باشد. مقام‌های ایرانی بر این باورند که تنها چیزی که از تحمل تحریم‌های آمریکایی خطرناک‌تر است، تسلیم‌شدن به مطالبات حداکثری است.

این بدان معنا نیست که فشار در دیپلماسی با ایران هیچ جایگاهی ندارد. در واقع، جمهوری اسلامی اکنون بیشتر از دوره دولت بایدن مایل است با دولت ترامپ صحبت کند، چراکه فشار تحریم‌ها اقتصاد ایران را به وضعی بحرانی کشانده و ایران در دهه‌های اخیر هرگز تا این اندازه آسیب‌پذیر نبوده است. هجده ماه جنگ با اسرائیل باعث شده شبکه متحدان ایران به‌شدت تضعیف شود و پدافند هوایی خود این کشور نیز ضعیف‌تر از گذشته گردد.

اما فشار آمریکا باید به اهداف واقع‌بینانه گره بخورد. به‌هرحال، توافق هسته‌ای سال ۲۰۱۵ نه‌تنها به‌خاطر فشار تحریم‌های اضافی، بلکه تا حد زیادی به این دلیل شکل گرفت که ایالات متحده پذیرفت دیگر اصرار نکند ایران به‌طور کامل برنامه هسته‌ای‌اش را متوقف کند، به‌شرطی که ذخایر اورانیوم و پلوتونیوم تهران به‌شکل چشمگیری محدود و تحت نظارت گسترده باشد. اگر ترامپ حقیقتاً تمایل دارد توافقی امضا کند، باید _ درست مانند ایران _ آماده امتیازدهی لااقل تا اندازه‌ای باشد. او باید، برای نمونه، بپذیرد که ایران عناصر مشخصی از برنامه هسته‌ای یا موشکی‌اش را حفظ کند و درعین‌حال، ایران را از مزایای رفع تحریم _ از جمله در حوزه صادرات نفت و دسترسی به دارایی‌های مسدودشده _ بهره‌مند سازد. در غیر این صورت، مذاکرات ممکن است به شکست بینجامد و ایران را وادارد به جنگی منطقه‌ای تن دهد که هیچ‌کس خواهانش نیست و به احتمال فراوان در تضاد با منافع ایالات متحده هم قرار دارد.

شمارش معکوس نهایی

توافق هسته‌ای ایران در سال ۲۰۱۵، با وجود پیچیدگی‌اش، معامله‌ای نسبتاً سرراست بود. ایران محدودیت‌ها و تدابیر شفاف‌ساز بر برنامه هسته‌ای خود را پذیرفت و در مقابل، از تحریم‌ها رهایی یافت. این توافق، برنامه موشکی ایران یا حمایت‌هایش از بازیگران غیردولتی در سراسر خاورمیانه را محدود نکرد؛ چراکه تهران حاضر نشد هیچ‌یک از این موارد را در مذاکرات بگنجاند. بااین‌حال، نتیجه توافق در عمل محدودیت‌های جدی بر رفتار ایران اعمال کرد. ایران غنی‌سازی و انباشت اورانیوم خود را محدود کرد و تأسیسات هسته‌ایش را در معرض بازرسی‌های سخت‌گیرانه بین‌المللی قرار داد. اما در سال ۲۰۱۸، ترامپ این توافق را ترک کرد و پیشرفت هسته‌ای ایران سرعت گرفت. امروز، ایران می‌تواند ماده شکافت‌پذیر لازم برای یک کلاهک هسته‌ای را ظرف چند روز تولید کند و ذخایری در اختیار دارد که به آن اجازه ساخت چند سلاح هسته‌ای را می‌دهد. اغلب برآورد‌ها حاکی از آن است که ایران در صورت اراده، قادر است ظرف تنها چند ماه بمب‌های عملیاتی بسازد. به بیان دیگر، جمهوری اسلامی آستانه تبدیل‌شدن به دهمین قدرت هسته‌ای جهان را پشت سر گذاشته است.

اکنون بسیاری از نخبگان سیاسی ایران خواهان دستیابی کشورشان به سلاح هسته‌ای هستند. شبکه متحدان منطقه‌ای ایران _ موسوم به «محور مقاومت» _ در حال حاضر ضعیف‌تر از هر زمان دیگری در چند سال اخیر است و همین موضوع توانایی ایران را در تهدید اسرائیل و ایالات متحده کاهش می‌دهد. برای ایران، تضعیف حزب‌الله در لبنان از سوی اسرائیل یک عقبگرد بسیار مهم محسوب می‌شود. تهران این گروه را عامل بازدارندگی اصلی خود در برابر اسرائیل می‌دانست، اما اسرائیل زرادخانه موشکی آن را منهدم و فرماندهان ارشدش را از بین برد. در تهران، تندرو‌ها هرچه بیشتر استدلال می‌کنند که برای تأمین امنیت ایران باید به سلاح هسته‌ای مجهز شد. از سوی دیگر، به نظر می‌رسد خامنه‌ای همچنان برنامه هسته‌ای را اهرمی برای چانه‌زنی می‌داند و شاید از آن بیم دارد که سازمان‌های اطلاعاتی اسرائیل یا آمریکا، در صورت تلاش ایران برای ساخت سلاح، دست به حمله بزنند. ولی هم‌زمان با تشدید تنش‌ها، احتمالاً او زیر فشار بیشتری از سوی داخل حاکمیت ایران قرار خواهد گرفت.

زمان از جهات دیگری هم رو به پایان است. در توافق هسته‌ای سال ۲۰۱۵، سازوکاری به نام «اسنپ‌بک» یا «بازگشت خودکار تحریم‌ها» پیش‌بینی شده بود که امکان می‌داد هر یک از طرف‌های توافق بتوانند تحریم‌های بین‌المللی را دوباره اعمال کنند. اما اعتبار این بند در ماه اکتبر به سر می‌رسد و زمان برای استفاده از آن در حال اتمام است. اگر راه‌حل مسالمت‌آمیزی برای عقب‌راندن پیشرفت‌های هسته‌ای ایران پیدا نشود، فرانسه، آلمان و بریتانیا احتمالاً اسنپ‌بک را فعال خواهند کرد. ممکن است چین و روسیه خواهان جلوگیری از اجرایی شدن آن باشند، اما این بار حق وتوی معمول شورای امنیت سازمان ملل کارایی نخواهد داشت (به لطف بندی صریح در متن توافق هسته‌ای). قدرت‌های غربی اعلام خواهند کرد — حداقل روی کاغذ — که جمهوری اسلامی دوباره مشمول محدودیت‌های پیش از سال ۲۰۱۵ شده است. از آن‌سو، ایران تهدید کرده است که در صورت بازگشت تحریم‌ها از معاهده منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای (NPT) خارج خواهد شد و این گام می‌تواند مسیر ایران برای کاستن از تقریباً همه نظارت‌های رسمی بر برنامه‌اش را هموار کند.

در این شرایط، ترامپ با فشار مضاعف از سوی رهبران اسرائیلی و تندرو‌های واشنگتن برای حمله روبه‌رو خواهد شد. حتی ممکن است اسرائیل خود به تنهایی در اندیشه حمله بیفتد _ رخدادی که تقریبا یقینی است پای ایالات متحده را نیز به ماجرا باز می‌کند. اما حتا یک حمله گسترده آمریکایی-اسرائیلی هم احتمالا نمی‌تواند به برنامه هسته‌ای ایران پایان دهد. جمهوری اسلامی به میزانی فراوان اورانیوم غنی‌شده و سانتریفیوژ‌های پیشرفته در نقاط مختلف انبار کرده که ارتش‌های آمریکا و اسرائیل نتوانند با اطمینان کامل همه‌شان را نابود کنند. همچنین، ایران متخصصان هسته‌ای بسیاری دارد که می‌توانند پس از تخریب تأسیسات، بار دیگر به بازسازی برنامه بپردازند. حتی برآورد‌های دستگاه‌های اطلاعاتی خود آمریکا نشان می‌دهد که تأخیر ایجادشده در برنامه ایران پس از یک حمله نظامی، کوتاه‌مدت خواهد بود _ شاید فقط چند ماه. برای توقف کامل برنامه، آمریکا باید یا پی‌درپی به حملات نظامی ادامه دهد، یا با تلاشی در راستای تغییر رژیم، آن چرخه را بشکند؛ راه‌هایی که مخاطرات سهمگین و غیرقابل پیش‌بینی دارند.

حمله به ایران می‌تواند به تشدید درگیری‌های منطقه‌ای دامن بزند. اگرچه شبکه متحدان ایران ضعیف شده، اما تهران هنوز گزینه‌هایی در اختیار دارد _ به‌ویژه از طریق حوثی‌ها یا گروه‌های تحت حمایت ایران در عراق _ و همچنین انبوهی از موشک‌های بالستیک. ممکن است علیه اسرائیل و دارایی‌ها، نیرو‌ها و منافع ایالات متحده دست به حمله بزند. گزارش اخیر اطلاعاتی آمریکا تاکید می‌کند که ایران، با وجود تمام ضرباتی که در یک سال گذشته متحمل شده، همچنان توانایی «زدن ضربات چشمگیری به مهاجم، انجام حملات منطقه‌ای و مختل‌کردن حمل‌ونقل دریایی» را دارد. ممکن است ایران حتی زیرساخت‌های نفتی خلیج فارس را هدف بگیرد و قیمت نفت را به‌سرعت افزایش دهد.

رسیدن به «توافق»

همه این واقعیت‌ها به‌شکل چشمگیری شوم و تاریک‌اند. اما هیچ‌کس از جنگ ایران و آمریکا سودی نمی‌برد و بنابراین همه برای پرهیز از آن انگیزه دارند. این انگیزه شانسی را برای دیپلماسی فراهم می‌کند. مذاکرات آتی که در عمان برگزار خواهد شد، می‌تواند روندی امیدبخش را پایه بگذارد. طرف‌ها باید تلاش کنند دو هدف را دنبال کنند: اول، مشخص کردن قالب تعامل میان دو کشور و دوم، ترسیم گستره کلی آنچه قرار است در پایان به دست آید. ایران هنوز هم درباره اینکه آیا مستقیما با مقام‌های آمریکایی تعامل کند یا خیر، موضع روشنی نگرفته است؛ رویکردی که پرزحمت و ناکارآمد است. خطر اوضاع بسیار بالاست و زمان خیلی اندک است، به همین خاطر طفره رفتن ایران از مواجهه مستقیم با طرف آمریکایی، شایسته نیست. درعین‌حال، ایالات متحده هم باید متوجه باشد که طرح «الگوی لیبی» (به‌شیوه‌ای که بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، پیشنهاد کرد) مبنی بر مطالبه برچیدن کامل زیرساخت هسته‌ای ایران، احتمالاً موفق نخواهد بود. در مقابل، اعمال محدودیت‌ها و شفافیت می‌تواند مفید باشد و تا حد زیادی نگرانی‌های عدم‌اشاعه را برآورده سازد؛ آن هم با دور کردن محسوس برنامه جمهوری اسلامی از آستانه هسته‌ای شدن.

اگر بر سر این مسائل شفافیت و حتی بهتر از آن، زمینه مشترکی پیدا شود، گفت‌و‌گو‌های مفصل‌تر و ریزتر درباره جزئیات می‌تواند آسان‌تر پیش برود. برای موفقیت گفت‌وگوها، تهران و واشنگتن باید خواسته‌های دیپلماتیک کلی دیگری را هم درک کنند. ایران در صورتی واقعا مذاکره نخواهد کرد که واشنگتن «اسلحه را روی شقیقه‌اش نگه دارد». ترامپ هم تا زمانی که نتواند آن مدل دیپلماسی مستقیم و شخصی را که مدنظرش است _ یعنی ملاقاتی با مسعود پزشکیان، رئیس‌جمهور ایران _و همه اسلافش از آن محروم مانده‌اند، برگزار کند، گفت‌و‌گو را جدی نخواهد گرفت. به بیان دیگر، اگر دو طرف می‌خواهند به نقطه مشترک دست پیدا کنند، باید بفهمند که دیگری چه رویکردی برای مذاکره دارد.

یکی از راه‌های افزایش شتاب گفت‌و‌گو‌های عمان و در امان ماندن از تلاش‌های کارشکنانه این است که ترامپ _ که احتمالا حامی اصلی این مذاکرات خواهد بود _ شخصا وارد روند دیپلماتیک شود. سابقه دوره اول ریاست‌جمهوری ترامپ نشان می‌دهد که او در موضوع ایران «نرم» نبوده است؛ بنابراین اگر قرار باشد توافقی هسته‌ای حاصل شود، شاید ترامپ بتواند بهتر از هرکس دیگری رضایت تندرو‌های آمریکایی را جلب کند؛ درست همان‌طور که ریچارد نیکسون، رئیس‌جمهور پیشین آمریکا، توانست به چین سفر کند و روابط پکن و واشنگتن را گرم‌تر سازد. ترامپ می‌تواند به کمک یک بده‌بستان ساده، اما مهم، روند مذاکرات را پیش ببرد و راه را برای دیپلماسی مستقیم در سطح عالی هموار کند: تعلیق موقت تحریم‌های فشار حداکثری در برابر تعلیق موقت غنی‌سازی اورانیوم توسط ایران، هر دو برای یک دوره زمانی مشخص. این امر می‌تواند زمینه‌ای باشد برای همان دیدار در سطح سران که ترامپ مدت‌هاست به دنبالش است. اگر کشور‌های میانجی واقعاً به پیشرفت مذاکرات علاقه‌مند باشند _ عمان، عربستان سعودی، امارات متحده عربی یا هر میانجی دیگری که ترامپ به او اعتماد دارد _ می‌توانند چنین طرحی را مطرح کنند. سپس آنها می‌توانند هم میزبانی دیدار سطح عالی و هم مذاکرات فنی آتی را بر عهده بگیرند.

ایران و ایالات متحده تاریخچه‌ای پر از خصومت دارند. میان دو کشور شکاف بی‌اعتمادی عمیقی وجود دارد که احتمالا دیپلماسی به دشواری می‌تواند آن را پُر کند. اما همچنان رسیدن به یک توافق ممکن است. ایران به یک توافق نیاز دارد. ترامپ هم چنین خواسته‌ای دارد؛ و گزینه جایگزین برای این مذاکرات موفق، فاجعه‌بار خواهد بود.

منبع: رویداد 24

منبع خبر "نامه نیوز" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.