به گزارش مشرق، از ۲۴ بهمن ۱۴۰۳ تا ۲۳ فروردین ۱۴۰۴، از حرکت تحریکآمیز و غیراخلاقی میلاد زکیپور در بازی یکهشتم نهایی جام حذفی سپاهان – پرسپولیس تا حرکت غیراخلاقی و تحریکآمیز شجاع خلیلزاده در بازی چادرملوی اردکان- تراکتور در هفته بیست و ششم لیگ برتر فوتبال، تنها ۲ ماه فاصله بود. ۲ ماهی که نشان داد در فوتبال ایران ارادهای برای برخورد با مسائل غیراخلاقی وجود دارد؛ ارادهای که اگر دیده میشد آن اتفاق ورزشگاه نقش جهان، تنها ۲ ماه بعد در ورزشگاه یزد تکرار نمیشد.
با این حال فوتبال ایران در ۲ دهه اخیر تبدیل به محلی برای ذبح اخلاقیات و فرهنگ بدل شده است؛ فوتبالی که ورود پولهای بیضابطه و بدون حسابکشی از مدیران، فساد را گسترش داد و اخلاق اولین قربانی آن بود.
تنها نگاهی به حکمهای کمیته انضباطی درباره حرکات غیراخلاقی اهالی فوتبال سطح حساسیت مراجع قضایی فوتبال را نسبت به مسائل اخلاقی نشان میدهد. زکیپور، هافبک سپاهان پس از آن حرکت زشت برابر هواداران پرسپولیس، تنها ۲ جلسه با محرومیت روبرو شد که یک جلسه آن هم تعلیقی بود!
صحبتهای زکیپور پس از پایان مسابقه در حالی که با خنده درباره حرکت منشوری خود صحبت میکرد، نشان داد که از کاری که انجام داده، پشیمان نیست :«در اهواز هم همین شادی را داشتم و اخطار هم گرفتم و فکر نمیکنم مسئلهای باشد که بخواهم محروم شوم. خوشحالی بعد از گل بود و چیز خاصی نبود.»
آن جریمه سبک و تقریبا هیچ سبب شد تا ۲ ماه بعد، این بار مدافع تراکتور هم به خودش این اجازه را بدهد که آن حرکت منشوری و غیراخلاقی را تکرار کند و مطمئن باشد که قرار نیست به خاطر این حرکت زشت، نقرهداغ شود. خلیلزاده هم پس از احضار به کمیته انضباطی، در ادعایی عجیب مدعی شد که آن حرکت غیراخلاقی و منشوری، اشاره به مصدومیتش بوده است. او در نامه به کمیته انضباطی مدعی شد که کشاله پایش در اردوی اخیر تیم ملی دچار کشیدگی شده و در لحظه مدنظر، در حال اشاره به کادر پزشکی تیم تراکتور بوده و منظور دیگری نداشته است!
از همین الان میتوان پیشبینی کرد که مدافع ملیپوش تراکتور بنا به سابقه احکام کمیته انضباطی و کمیته اخلاق فدراسیون فوتبال با کمترین جریمه ممکن روبرو خواهد شد.
فحش جواب فحش
نکته قابل تامل اینکه خیلی از این فوتبالیستها در توجیه رفتارهای منشوری که انجام میدهند، فحاشیهای تماشاگران به خودشان و حتی خانوادهشان را پیش میکشند و در جمعهای خصوصی که مورد بازخواست قرار میگیرند، حرکت غیراخلاقی خود را در واکنش به رفتار سکوها عنوان میکنند. در برخی از مسابقات و در برخی استادیومها روی سکوها، جو اخلاقی مناسبی حاکم نیست و در طول بازی با توجه به اتفاقات مسابقه یا پیشزمینهای که نسبت به یک بازیکن یا یک تیم وجود دارد، گروهی از تماشاگران با رکیکترین الفاظ شروع به فحاشی میکنند.
این شعارها محکوم است و باید مسئولان انضباطی فدراسیون فوتبال برخوردهای شدیدتری را با تیمها برای کاهش چنین فضای مسمومی انجام بدهند. اگر چه نباید از فرهنگسازی در بین هواداران که وظیفه فراموش شده باشگاهها و مسئولان فدراسیون فوتبال است هم گذشت؛ امری که باعث شده تا فضای استادیومها هر فصل که میگذرد، جو آلودهتری از نظر اخلاقی پیدا کند.
با این حال فحاشی تماشاگران، هیچگاه نمیتواند توجیهکننده رفتار منشوری و غیراخلاقی یک بازیکن فوتبال باشد. به همین خاطر چنین توجیهاتی نخنما شده است و ضرورت برخورد با بازیکنان خاطی را کمتر نمیکند. در چنین شرایطی علاوه بر لزوم نگاه جدی به مقوله فرهنگسازی و آموزشهای اجتماعی و تربیتی به بازیکنان فوتبال و همچنین هواداران برای کنترل و کاهش رفتارهای غیراخلاقی، ضرورت دارد که کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال با بازیکنان متخلف به شدیدترین شکل ممکن برخورد کند و با کنار گذاشتن اهمال و بیتوجهی به توصیههای بیرونی، اجازه تکرار حرکتهای منشوری و غیراخلاقی بازیکنان فوتبال که به حیثیت اخلاقی جامعه لطمه میزند را ندهد.
ضرورت بازگشت به مکتب شاهین
البته بدیهی است که راهحل ریشهای کاهش رفتارهای غیراخلاقی و منشوری، بازگشت به باشگاههای انسانساز به جای بازیکنساز در فوتبال ایران است. در ۲ دهه گذشته با توجه به ورود پولهای بدون ضابطه، رویکرد نتیجهگرایی، بر فضای کاری اکثر مربیان و مدیران باشگاهها غالب شده و آنها را از توجه دیگر جنبههای رشد یک بازیکن که فرهنگ و اخلاق است، غافل کرده است. در این شرایط بازیکنان بداخلاق در فوتبال ایران در حال تکثیر هستند تا ذبح اخلاق در فوتبال باشگاهی ایران در حال گسترش باشد.
با توجه به چنین بیاخلاقیهایی، جای باشگاهی مانند شاهین و معلم اخلاقی مانند شادروان عباس اکرامی، موسس آن در فوتبال ایران بیشتر از هر زمانی احساس میشود، باشگاهی که سال ۱۳۲۱ با شعار «اول اخلاق، دوم درس و سوم ورزش» تاسیس شد. حسین کلانی، بازیکن سالهای دور شاهین و پرسپولیس درباره باشگاه شاهین گفته بود:« زمانی که باشگاه شاهین تاسیس شد، اخلاقیات در درجه اول اولویت های مدیران آن بود و باشگاه را به وجود آوردند تا جوان ها از هرز رفتن با ورزش و آموزش های اخلاقی باز بدارند و راه رستگاری را به آنها یاد بدهند. مرحوم عباس اکرامی بنیانگذار باشگاه شاهین که به عنوان پدر فوتبال نوین ایران بود، تزی داشت که می گفت اول اخلاق، دوم تحصیل و سوم ورزش، اولویت هایی که همه آنها با هم ارتباط داشتند.»
کلانی از برنامههای خارج از تمرین باشگاه شاهین برای رشد اخلاقی، فرهنگی و اجتماعی بازیکنان هم صحبت کرد:« در آن زمان چندین استاد بلامنازع در کشورمان داشتیم، بنایی، رستمی، بنی احمد و ... اینها کسانی بودند که از نظر اخلاقی، اجتماعی و تربیت جوانان، استاد بودند.بنایی بنیانگذار پیش آهنگی در ایران بودند و جوانان را از نظر اخلاقی، اعتماد به نفس، خودسازی و... می تربیت می کردند، بنی احمد استاد روانشناسی بود و از نظر اجتماعی و نوع روابط آموزش می داد.»
به گفته کلانی اسم باشگاه شاهین را باشگاه کتابیها گذاشته بودند:«حدود ۷۴۸ فارغ التحصیل داشت که حداقل مدرکی که داشتند، لیسانس بود. اسم باشگاه شاهین را به دلیل اینکه همواره کتاب دست بازیکنان بود، باشگاه کتابی ها گذاشته بودند و این باشگاه پر از دکتر و مهندس بود و این خودش یک الگو می شد برای بقیه جوانان که اگر درس بخوانید مثل بچه های باشگاه شاهین میشوید و مورد توجه مردم قرار میگیرید و محبوب می شوید.»
شاید مرامنامه باشگاه شاهین، گمشده فوتبال باشگاهی ایران باشد، مرامنامهای که با تصویب هیات امنای این باشگاه، شناسنامه مکتب شاهین شد.
مرامنامه باشگاه شاهین به شرح زیر بود:
«ما باور داریم انسان محور توسعه است و با رشد و تعالی وی جامعه نیز متعالی خواهد شد. علم و تجربه می گوید جامعه ای متعالی تر است که افرادش خوشبختتر، سعادتمندتر و سالمتر باشند. هرچه میزان احترام به قوانین و باورهای فرهنگی و اجتماعی، سطح دانش و معلومات و میزان سلامت جسم و روح در جامعهای بیشتر باشد آن جامعه متعالیتر است.
بر همین اساس مکتب شاهین معتقد است اگر افراد یک جامعه دارای جسمی قویتر و روحی متعالیتر باشند آن جامعه دارای شرایط مناسبتری برای رشد است لذا کلیه فعالیتهای ورزشی در این مکتب را با هدف تربیت افرادی متواضع و فروتن، با گذشت و ایثارگر، جمعگرا و فداکار، سرلوحه کار خویش قرار داده و معتقد است با انجام این گونه فعالیتهای هدفمند، جسم و روح تقویت شده و موجب افزایش اعتماد به نفس و ظهور و بروز استعدادهای افراد گردیده که خود در افزایش حس مسئولیت پذیری موثر بوده و شرایط را برای موفقیت در سایر امور خطیر زندگی از جمله کسب معلومات و تحصیلات فراهم کرده و نهایتا موجب افزایش درک لزوم احترام به قوانین و باورهای فرهنگی و اجتماعی، حفظ حرمت و حقوق دیگران و جلوگیری از رفتارهای هنجارشکن میگردد.
بنابراین در مکتب شاهین جایی برای تربیت نیروی انسانی از منظر قدرت بدنی و کسب مهارتهای ورزشی کلاسیک و حرفهای بدون توجه به حفظ ارزشهای اخلاقی وجود ندارد. در این راه استفاده از فرهنگ پهلوانی و جوانمردی شامل تقوا، ایمان، ادب، آزادگی، تعهد، صداقت، شهامت، عفت، ایثار، شجاعت، طهارت، صبر و حیا در تعالیم مکتب شاهین نقشی درخور بازی می کند.»