1-مذاکرات بین ایران و آمریکا در مسقط واکنشهای مختلفی را از سوی گروههای براندز، ضدنظام و البته رژیم صهیونیستی داشته است. این مذاکرات موجب خشم این افراد شده و چنین میپندارند که برخورد دیپلماتیک با ایران یعنی تقویت جمهوری اسلامی و این اتفاق چیزی است که نباید رخ بدهد. آنان در اصل هیچ ارزشی برای منافع ملی و امنیت مردم قائل نیستند و تنها چیزی که برایشان اولویت دارد این است که جمهوری اسلامی وارد یک چالش بزرگ بشود ولو قیمت این چالش ورود ایران در یک نبرد نظامی باشد. از همین روست که شاهدیم در این ایام رسانههای معاند به نحوی از انحا از حمله نظامی به ایران و جنگ با جمهوری اسلامی ایران استقبال نمودند. اساسا چیزی که مورد رضایت این طیف است نه مذاکره با آمریکا بلکه جنگ با آمریکا و افزایش سختی و رنج برای مردم ایران است.
2-در گذشته وقتی ایران با آمریکا و بالاخص شخص ترامپ وارد مذاکره نمیشد، این جریان چنین وانمود میکرد که جمهوری اسلامی دنبال تنش در منطقه است و درحال بروز شرارت است. حال که جمهوری اسلامی بنا به شرایط جدید مذاکره غیرمستقیم را پیگیری میکند، این افراد استراتژی جدیدی را دنبال کردند و میخواهند چنین القا کنند که جمهوری اسلامی در حالت ضعف قرار گرفته و از روی تسلیم است که وارد گفتوگو با ترامپ شده است. اما چیزی که مشخص است این است که دور اول مذاکرات از سوی هر دو طرف مثبت اعلام شده و همین موضوع خشم جریانهای برانداز سلطنتطلب و منافق را به همراه داشته است و آنان دست به اعتراضات گوناگونی در این مورد زدهاند.
3-آنچه که در حال حاضر مهم مینماید این است که مردم ایران در داخل کشور متحد باشند و با بیاعتنایی به جریانسازی کسانی که مبلغ جنگ هستند، به سهم خودشان حمایت و پشتیبانیشان را از تیم مذاکره کننده اعلام نمایند.
4- همچنین بیان این موضوع اهمیت دارد که رفتار براندازها د اعتراض و عصبانیتشان ازمذاکرات آیا تأثیری بر روی آمریکاییها خواهد داشت یا خیر؟ اساسا آمریکا به این گروههای معاند، بالاخص سلطنتطلبهای برانداز وقعهای نمینهد و برایشان ارزشی ندارد. مصرف این قبیل اقدامات تنها برای افکار عمومی است و برای تیم مذاکره کننده آمریکایی خالی از اهمیت است. اساسا ترامپ به این نکته پی برده است که با درگیری نظامی نمیتواند کاری کند و جتژنگ با ایران بیفایده است، لذا سعی میکند روش دیگری را برای مواجهه با ایران در پیش گیرد.