به گزارش اقتصادنیوز، روزنامه اعتماد نوشت: گویی که با امریکا به درصدی از توافق و تفاهم دست یافتیم تا کشور و منطقه را از جنگ عبور دهیم؛ آیا این کافی است؟ خیر.
آنچه پیش روی ما به عنوان یک ضرورت قرار دارد، همان واقعیتی است که جهان چهار نعل به سمتش میتازد. جهان با سرعتی باور نکردنی به سوی یکپارچگی دیجیتال پیش میتازد. در این جهان، هر کشور یک پروفایل دیجیتال جهانی دارد. عضوی از کنسرسیومهای هوش مصنوعی جهانی است. درست مانند یک فرد که در شبکههای اجتماعی دارای صفحه و هویت است. در این قالب، هر کودک با یک شناسنامه دیجیتال متولد میشود، درحالی که کشورش دارای پروفایل دیجیتال جهانی است. شهروندان همه دارای کیف پول دیجیتال، پرونده آموزش، بهداشت و درمان دیجیتال هستند. پروندههایی که به سامانههای هوشمند دیجیتال جهانی متصل است. کسب و کار و تولید و فروش در این پروفایل دیجیتال جهانی صورت میپذیرد. در این جهان آینده که دنیای هوش مصنوعی و ربات است، دیگر خبری از کشاورزی با چکمه و بیل و آبیاری غرقابی، بیهیچ تغییر و تفاوتی از بامدادان خلقت، نیست. باغبان دیگر زیر درخت سیبش نردبان نمیگذارد تا با زحمت محصولش را برداشت کند؛ آفتها دیگر با سم و مواد شیمیایی از جان محصول زدوده نمیشوند. در آیندهای که جهان به سرعت به سمت آن پیش میرود، دیگر کارگر پشت خط تولید کارخانه نمیایستد تا مانند « عصر جدید» چارلی چاپلین پیچها را یک دور، و دو دور، و نیم دور بچرخاند.
از خودش بیگانه شود تا آنجا که وقتی محبوبش را میبیند، دکمههای ژاکت او را هم با آچار بچرخاند. تمام احساساتش در میان چرحدندهها مرده شود.
در جهان آینده رباتها در خط تولید به کار شبانهروزی، بدون مرخصی، بدون بیماری، بدون هزینه و حقوق و بدون بازنشستگی به کار تولید انواع و اقسام کالا میپردازند. آنقدر تولید میکنند که دنیا از دوره کمبود کالا عبور کرده و به عصر بدون کمیابی وارد میشود. دنیایی که در آن کالا و غذا به وفور و بیش از حد نیاز با دستان رباتها تولید میشود.
دنیایی که در آن مطب پزشکی، داروخانه، بیمارستان، پزشک و پرستار، با همه احترام و اهمیتشان، به سابقه و خاطره تاریخ میپیوندند. ربات و هوش مصنوعی وظیفه بهداشت و درمان را بدون هزینه، در هر زمان و در هر مکان، برعهده میگیرد.
دنیایی که در آن معلم، کلاس، مدرسه، استاد، دانشگاه و حتی مدرکهای پرطمطراق لیسانس و فوقلیسانس و دکترا و مهندسی هم به خاطره میپیوندند. آموزش به صورتی کاملا شخصیسازی شده به هر کودک، در هر زمان و در هر مکان ازسوی ربات و هوش مصنوعی داده میشود. در این دنیا رباتها، فرزندان دیجیتال ما هستند. دنیایی که دختران و پسران دیگر به یکدیگر عشق نمیورزند تا پیوندی برقرار سازند که حاصلش ۴ یا ۵ یا ۶ یا ۷ فرزند باشد. فرزندانی که یکی پزشک شود، یکی معلم، یکی راننده قطار، دیگری خلبان هواپیما؛ یکی هم گلخانه سبزیجات و خیار و گوجه راه بیندازد. در دنیای آینده هیچیک از این شغلها وجود خارجی نخواهند داشت. دنیای با این ویژگیها و مشاغل به فراموشی ابدی در خاطره تاریخ سپرده میشود.
حال این توصیفها ربطش با گفتوگوی ایران و امریکا در عمان چیست؟ ربطش این است که اگر ما به این قافله پیوند نخوریم، پیامدهایش کمتر از یک جنگ ویرانگر نیست. در آیندهای که لاجرم به سویش میرویم، داشتههای امریکا و اروپا و چین، زیرساختهای دیجیتالی و فضاهای ابری است، آوردههای ما جوانانی دانشور و فناور که میتوانند در بستری جهانی به تولید دانش و محتوا بپردازند. کارهای جسمی و یدی را به رباتها بسپارند. ابدا نباید گمان کنیم که کارگرهای افغانی تمام کارهای یدی و جسمی ما را پیش میبرند. خیر، زیرا یک ربات بیش از ده و صد کارگر بدون دستمزد و خستگی و بیمه و بازنشسنگی کار و تولید میکند. وارد شدن به دنیای پساکمیابی دو شرط اساسی دارد: داشتن پروفایل جهانی و سپردن تولید و خدمات به هوش مصنوعی و رباتها. تنها در این صورت است که کالا و خدمات رایگان و مجانی میشوند. برای وارد شدن در این دنیا، دیگر نمیتوان تحریم بود. رفع تحریم و پیوستن به کنسرسیومهای ماهوارهای و دیجیتال، پیششرطش نبودن تحریمها و عضویت در جامعه جهانی است. تیم مذاکرهکننده امروز ما، فردا و آیندهای با این مشخصهها را رقم میزنند.
اگر در آینده هر کشوری پروفایل دیجیتال نداشته باشد و در کنسرسیومهای ماهوارهای و هوش مصنوعی عضو نباشد، مانند مرد بزرگی است که شناسنامه و کارت ملی ندارد. چنین کسی فاقد هویت است. او در شهر و کشورش شناخته نمیشود. از همه چیز محروم است.
با این دیدگاه، گفتوگوهای ایران و امریکا نه فقط برای عبور دادن کشور و منطقه از جنگ که برای عادیسازی روابط صورت میپذیرد. روابطی که نظم آینده جهان دیجیتال و دوران پساکمیابی را میسازد.