به گزارش مشرق، حرفهای سرمربی استقلال در نشست خبری روز یکشنبه که بخشی از آن پیش از این هم از زبان او شنیده شده بود، ثابت میکند برنامهای از سوی باشگاههای فوتبال ایران برای به خدمت گرفتن مربی و بازیکن خارجی تراز با فوتبال حرفهای جهان وجود ندارد و آنچه گفته میشود فقط حرفهای بیهودهای است برای فریب اذهان عمومی فوتبال ایران و هواداران نگران باشگاههای بزرگ، حرفهایی که ثابت هم میکند خصوصیسازی روندی تخیلی در فوتبال ایران است چراکه مالکان چنین باشگاههایی با کسب نتایج فاجعهبار هنوز لبخند میزنند، بدون هیچ نگرانی بابت هزینههایی که به بار میآورند، آنها همچنان با هیاهو دنبال جذب آدمهای کوچک هستند.
طبیعی است پیشنهاد سرمربیگری تیمهای بزرگ برای همه جذاب است و هر ناکاربلدی هم از آن استقبال میکند. اصلاً هم به این فکر نمیکند که ممکن است این تیم بزرگ با هدایت «من» بیچاره عالم و آدم شود و به خاک سیاه بنشیند.
برای اینکه متهم به تخریب نشویم، یک نمونه خارجی را مثال میزنیم، باشگاهی بزرگتر از منچستر یونایتد سراغ دارید؟ خب این باشگاه را طی یک دهه گذشته به مربیان زیادی سپردهاند؛ مربیانی که هیچکدام در حد منچستر نبودهاند و حالا هم «آموریم» را آوردهاند که حاصل حضورش در منچستر تحقیر تیم بزرگ فوتبال اروپا و فرگوسن با دریافت گلهای زیاد در هر بازی است. این روزها دیگر منچستر، منچستر نیست، چون هیچ خبری از آن همه قدرت و صلابت حتی در خانه هم نیست.
خب وقتی باشگاه بزرگی، چون منچستر با آن همه افتخار به خاطر انتخاب اشتباه به اینجا میرسد، تکلیف باشگاههای فوتبال ایران که از منظر حرفهای به گرد پای منچستر هم نمیرسند، مشخص است. در این میان باید سراغ مدیرانی رفت که به هر کس و ناکسی پیشنهاد میدهند؛ مدیرانی که البته اگر خوب دقت کنیم متوجه میشویم خودشان هم با هزار علامت سؤال به جایگاه مدیریت چنین تیمهایی میرسند و چه به لحاظ فنی و فوتبالی و چه به لحاظ دانش مدیریتی به هیچ عنوان در قد و قواره مدیریت تیمهای بزرگ نیستند و چنین مدیرانی قطعاً هدایت تیم را به دست کسی میسپارند که قابلیت فنی و شأن چنین جایگاهی را ندارد.
ظاهراً از نگاه مدیران فوتبال اصلاً اهمیتی ندارد که هدایت تیم به دست چه کسی سپرده میشود و آنها بعد از هر بار شکست بدون مطالعه و بدون در نظر گرفتن جایگاه و شأن تیم صرفاً برای فرار از پاسخگویی هدایت تیم را به اولین کسی که آن را قبول کند، میسپارند، حتی اگر این شخص در حال فرار از تیم سابقش به سبب عدمنتیجهگیری درست باشد. جالب این است که راهکار چنین مدیرانی بعد از افتضاح به بار آمده به جای پاسخگویی، ترک ورزشگاه در دقایق پایانی مسابقات است. در نهایت هم نشست خبری برگزار و سرمربی تیم را راهی آن میکنند؛ نشستی که پاسخ سؤالات آن را هم در جیب سرمربی گذاشتهاند.
با وجود چنین مدیران، چنین مربیان و چنین بازیکنانی طبعاً نباید توقع پیشرفت داشت. تیم بزرگ و ریشهدار مدیر، مربی و بازیکن بزرگ و ریشهدار میخواهد و اگر غیر از این شد، هر چه تیم بزرگتر باشد، صدای شکستن آن هم مهیبتر به گوش میرسد. داستان امروز استقلال زنگ خطری است برای دیگر تیمهای بزرگ فوتبال ایران که اگر به هوش نباشند و بزرگی خود را فدای کار با آدمهای بیکارنامه و کوچک کنند، آن وقت آنها هم سقوط خواهند کرد.
منبع: جوان