شهر ساخته نمی‌شود، زاده می‌شود!

فرارو سه شنبه 26 فروردین 1404 - 12:12
«نمی‌توان شهری را که قصه‌هایی دارد، رها کرد و رفت در یک بیابان ساختمان و راه ساخت و اسمش را شهر گذاشت. اصولا شهر به معنای خیابان و ساختمان نیست. این همه شهر جدید در ایران ساخته‌ایم. آیا حتی پنج درصدشان خصلت شهر به خود گرفته‌اند؟ اکثریت غالب شهر‌های نوبنیاد ما خوابگاه‌هایی بزه‌خیز هستند که با هر گشایشی در ساختار اجتماعی و اقتصادی کشور ممکن است تخلیه شوند و مردمانش به جایی بروند که «شهر» است.»

روزنامه اعتماد در مطلبی نوشت: گاه به گاه، صحبت از این می‌شود که مثلا پایتخت را باید منتقل کرد. به کجا؟ مهم نیست! در ذات قضیه فعلا فرق ندارد به کجا منتقل شود، اصل موضوع جای پرسش دارد. انتقال پایتخت. برای درک بهتر مساله، همه آن‌هایی که صحبت انتقال را می‌زنند، باید از خود و از داناتر از خود بپرسند چه شد که تهران پایتخت شد؟

 نکند شما هم به گزاره عوامانه تاریخی اعتقاد داریدکه فلان شاه صفوی از این «قریه» مصفا خوشش آمد و دورش حصار کشید و بعد شد پایتخت! نه تنها پایتخت هر کشور بلکه تک‌تک شهرهای آن «زاده شده‌اند» و دست‌ساخته ماها نیستند. هزاران دلیل و مقدمه لازم است تا یک شهر به وجود آید. چه برسد به پایتخت.

در همین سال‌های نه چندان دور در کشور خود ما، وقتی بم و بروات در اثر زلزله نابود شد، یکی از گزینه‌های پس از زلزله این بود که بم ویران را رها کنند و در چند کیلومتری آنجا شهری جدید بسازند. بحث‌های مفصلی هم شد و نهایتا استدلال عقلایی عقلا بر مسند نشست که وجب به وجب شهر بم قصه‌های خود را دارد و هرگز بی‌دلیل در آن نقطه به وجود نیامده.

نمی‌توان شهری را که قصه‌هایی دارد، رها کرد و رفت در یک بیابان ساختمان و راه ساخت و اسمش را شهر گذاشت. اصولا شهر به معنای خیابان و ساختمان نیست. این همه شهر جدید در ایران ساخته‌ایم. آیا حتی پنج درصدشان خصلت شهر به خود گرفته‌اند؟ اکثریت غالب شهرهای نوبنیاد ما خوابگاه‌هایی بزه‌خیز هستند که با هر گشایشی در ساختار اجتماعی و اقتصادی کشور ممکن است تخلیه شوند و مردمانش به جایی بروند که «شهر» است.

حال در چنین شرایطی حرف از انتقال پایتخت است. پایتختی که بیش از دویست سال برای شکل‌گیری و تکامل آن هزینه شده است؛ پایتختی که بالاخره جا و جایگاه خود را در جهان پیدا کرده و ادبیات خودش را خلق کرده! اما، اگر قرار نباشد پایتخت را جابه‌جا کنیم با مشکلات این کلان‌شهر چه باید کرد؟ اولا باید پرسید کدام مشکلات؟ باید پرسید کدام شهر کوچک یا بزرگ ما مشکل ندارد که تهران نداشته باشد.

جنس این مشکلات چیست؟ چه حجمی از این مشکلات ذاتی تهران است؟ واقعیت آن است که اگر نگوییم همه مشکلات تهران ربطی به تهران ندارد، حداقل این را می‌پذیریم که بسیاری از آن‌ها ذاتی تهران نیستند. اصل و اساس مشکل تهران تمرکز سیاسی، اداری و اقتصادی در تهران است. این مشکل ربطی به تهران یا هر شهر دیگر ندارد.

 وقتی قدرت و حاکمیت علاقه‌مند است از توزیع شیرخشک تا پرتاب ماهواره را در اختیار خود داشته باشد و خودش هم در پایتخت نشسته، طبیعی است تهران هر روز بیش از روز قبل باد می‌کند و متراکم‌تر می‌شود. اصل و اساس مشکل تهران همین تمرکز سفت و سخت اداره مملکت است. ربطی به تهران و مکران و خراسان ندارد. مساله اساسی‌تر از انتقال پایتخت است. فکر اساسی باید کرد!

نویسنده: بهروز مرباغی، معمار و مدرس دانشگاه

منبع خبر "فرارو" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.