مقاله حاضر با بررسی پرونده مشهور جف بزوس، کارآفرین و سرمایه گذار آمریکایی، و نشریه «نشنال اینکوایرر»، زنگ هشداری است برای اینکه چگونه ممکن است رسانهها از نقش سنتی خود فاصله بگیرند و به ابزارهای خطرناکی برای باج خواهی در فضای سیاسی و اقتصادی تبدیل شوند.
آغاز ماجرا: جف بزوس و افشای یک اخاذی
ماجرای جنجالی جف بزوس، بنیانگذار آمازون و مالک روزنامه واشنگتنپست، سرآغاز تحلیل رولنیک است. بزوس در مطلبی بیسابقه در پلتفرم «میدیوم» فاش کرد که شرکت «امریکن میدیا کورپریشن» ناشر نشریه «نشنال اینکوایرر»، او را تهدید کرده بود که اگر بررسیها و افشاگریهای روزنامه تحت مالکیتش علیه روابط سیاسی شرکت «امریکن میدیا کورپریشن» و کاخ سفید را متوقف نکند، تصاویر خصوصی او را منتشر خواهد کرد.
بزوس اما برخلاف بسیاری، بهجای تسلیم شدن، اقدام به افشاگری عمومی علیه تهدید رسانهای کرد. او با انتشار ایمیلهای تهدیدآمیز و افشای مکاتبات، نهتنها در برابر اخاذی ایستاد بلکه توجه جهانی را به پدیدهای جلب کرد که پیشتر معمولاً در خفا باقی میماند.
رسانههایی که اطلاعات را منتشر نمیکنند، نگه میدارند
رولنیک در ادامه استدلال میکند که اخاذی رسانهای تنها در قالب افشای اسناد خصوصی نیست، بلکه گاهی در منتشر نکردن اطلاعات نهفته است. گاهی رسانههایی که اطلاعات مهم و تأثیرگذار را در اختیار دارند، بنا به منافع سیاسی یا اقتصادی، یا با هدف چانهزنی و فشار، آنها را منتشر نمیکنند. این اطلاعات ممکن است علیه سیاستمداران، شرکتهای بزرگ یا چهرههای عمومی باشد، اما رسانهای که قدرت دارد و ناظر ندارد، میتواند تصمیم بگیرد که آن اطلاعات را نه در جهت منافع عمومی، بلکه در خدمت قدرتافزایی خود بهکار بگیرد. بهعبارتی، اطلاعاتی که باید منتشر شود، به داراییهایی برای باجخواهی پنهان یا معامله پشتپرده تبدیل میشوند.
از انتشار تا فشار: تغییر کارکرد رسانه
در فضای سنتی، رسانهها با هدف روشنگری عمومی، گزارشهای تحقیقاتی، افشاگریها و تحلیلهای نقادانه منتشر میکنند. اما رولنیک میگوید در برخی ساختارها، بهویژه در غیاب شفافیت، رسانهها ممکن است از اطلاعات بهعنوان سرمایهای برای مذاکره، تهدید، باج خواهیی یا حذف رقیب استفاده کنند. این پدیده در کشورهایی که در آن ساختار دموکراسی ضعیفتر است یا نظام قضایی و نهادهای نظارتی مستقل وجود ندارد، شدت بیشتری دارد. با این حال، حتی در کشورهای پیشرفته نیز شواهدی از چنین رویههایی دیده میشود، مانند همین پرونده بزوس در آمریکا.
مدل پنهان تجاری: درآمد از سکوت، نه از افشا
نویسنده مقاله به نکته مهمی اشاره میکند: مدل درآمدی برخی رسانهها بر پایه اطلاعرسانی عمومی و تبلیغات نیست، بلکه بر پایه عدم انتشار و معامله بر سر افشا نکردن شکل گرفته است. در چنین شرایطی، انتشار خبر آخرین گزینه است؛ رسانه میکوشد تا با «خنثیسازی» خبر، از طریق ارتباط با افراد ذینفع، سودی بالاتر از هزینههای تولید محتوا کسب کند. در واقع، سکوت رسانهای نه نشانه بیاطلاعی یا بیتوجهی، بلکه محصول محاسبههای اقتصادی و سیاسی است. اینجاست که اخاذی رسانهای بهعنوان یک مدل تجاری معنا پیدا میکند، مدلی که نه بر اعتماد عمومی، بلکه بر مذاکره در سایه و قدرت چانهزنی پنهان استوار است.
بزوس؛ نمونهای نادر از قدرت در برابر اخاذی
برخورد جف بزوس با این اخاذی رسانهای، استثنایی است. بسیاری از افراد و سازمانها، بهدلیل فقدان قدرت اقتصادی، جایگاه اجتماعی، یا ابزار رسانهای مستقل، در برابر چنین تهدیدهایی مجبور به سکوت میشوند. اما بزوس به دلیل ثروت، دسترسی به رسانه و محبوبیت عمومی، توانست روایت را در اختیار خود بگیرد و با انتشار عمومی، تهدید را خنثی کند.
رولنیک تأکید میکند که قدرت بزوس در این ماجرا، نه فقط در ثروتش، بلکه در توانایی تغییر افکار عمومی از موقعیت ضعف به قدرت از طریق شفافیت نهفته است. او بهجای انفعال، فعالانه و عمومی وارد میدان شد و بهنوعی، مدل سنتی «افشاگری رسانه» را علیه خود رسانه با موفقیت بهکار گرفت.
چالش برای دموکراسی: چه زمانی رسانه خطرناک میشود؟
سؤال اساسی که مقاله مطرح میکند این است: چه زمانی رسانهها از نهاد ناظر به تهدیدی برای نهادهای دموکراتیک تبدیل میشوند؟ پاسخ رولنیک ساده نیست، اما هشدارآمیز است. او معتقد است رسانهها زمانی خطرناک میشوند که:
- در غیاب شفافیت و نظارت عمل میکنند
- ساختار مالکیت آنها آلوده به منافع سیاسی یا اقتصادی است
- بهجای اطلاعرسانی، اطلاعات را در خدمت منافع خاص نگه میدارند
- سکوتشان ارزشمندتر از فریادشان میشود
در چنین ساختاری، اعتماد عمومی آسیب میبیند، نهادهای رسمی تضعیف میشوند و فساد - بهجای افشا -پنهانتر و پیچیدهتر میشود.
راهکارهایی برای نجات نقش رسانه
نویسنده در پایان مقاله تأکید میکند که راه نجات رسانهها از این مسیر خطرناک، نه حذف یا محدودسازی آنها، بلکه افزایش شفافیت و استقلال واقعی آنها است. او پیشنهاد میدهد:
ساختار مالکیت رسانهها باید عمومی و شفاف باشد
مقررات ضدانحصار برای جلوگیری از تمرکز قدرت رسانهای اجرا شود
نهادهای ناظر مستقل و رسانهای باید تقویت شوند
آگاهی عمومی از کارکردها و منافع پنهان رسانهها افزایش یابد
جمعبندی
مقاله «گای رولنیک» پرده از بُعدی پنهان اما بسیار مهم در صنعت رسانه برمیدارد: اخاذی و باجخواهی رسانهای بهعنوان یک مدل تجاری ساختارمند. او نشان میدهد که چگونه رسانهها، اگر از کنترل عمومی خارج شوند، میتوانند به ابزارهایی برای چانهزنی، سکوت، باج خواهی و فساد تبدیل شوند.
در جهانی که داشتن «اطلاعات» معادل قدرت است، رسانهها نهتنها باید «قدرت» را افشا کنند، بلکه خود نیز باید شفاف، مسئول و تحت نظارت باقی بمانند. در غیر اینصورت، همانگونه که رولنیک هشدار میدهد، اعتماد عمومی فرو میپاشد و دموکراسی قربانی بازیهای پنهانی پشت پرده میشود.
*مترجم