به گزارش خبرنگار مهر، سرنوشت بیست و دومین دوره جشنواره کتاب و رسانه به عنوان تنها جایزهای که در آن به چهرههای رسانهای در حوزه کتاب توجه میشود هنوز روشن نشده و خانه کتاب هم بدون هیچ توضیحی این رویداد را در سکوت به دست فراموشی سپرده است. این در حالی است که بعد از انتصاب دبیر و اعضای شورای سیاستگذاری در آبان سال قبل و سپس انتشار فراخوان آن، با توجه به ادوار قبلی انتظار میرفت که در بهمنماه اختتامیه آن برگزار شود ولی خانه کتاب بدون هیچ توضیحی درباره این رویداد به سادگی از این رویداد مهم در حوزه رسانه و کتاب تاکنون عبور کرده است.
این در حالی است که اواخر بهمن سال گذشته و بعد از اینکه انتظارها به جایی نرسید خبرنگار مهر از سیاوش صلواتیان، دبیر این جشنواره درباره زمان برگزاری سوال کرد که او گفت: زمان بندی اختتامیه بیست و دومین جایزه کتاب و رسانه تغییر کرده است.
این تغییر در حالی از سوی دبیر و با پیگیری مهر اعلام شد که صلواتیان به مهر گفت: با پیگیریهای لازم زمانبندی جدید اختتامیه این رویداد به خانه کتاب و ادبیات ایران و معاونت فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اعلام شده و در حال حاضر منتظر اعلام زمان جدید برگزاری اختتامیه این رویداد هستیم.
با توجه به توضیحات صلواتیان، اینطور به نظر میرسد که دبیر جشنواره زمانبندی و برنامه را به خانه کتاب و معاونت فرهنگی اعلام کرده ولی آنچه اتفاق افتاده بیتفاوتی مدیران وزارت ارشاد در قبال تنها رویدادی است که در آن اهالی رسانه که در حوزه کتاب فعالیت میکنند. رویدادی که طی سالها با همت اهالی رسانه و حمایتهای مدیران مختلف وزارت ارشاد در دولتهای مختلف به این نقطه رسیده ولی اکنون مدیران دولت چهاردهم در قبال آن ساکت و بیتفاوتاند و حتی لازم ندیدند که توضیحی به رسانهها و اهالی کتاب در رسانهها ارائه کنند.
صلواتیان در توضیح این جابهجایی زمان اختتامیه به مهر گفته بود: «با توجه به اینکه تغییراتی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی انجام شد هریک از جشنوارهها در برگزاری خود با تغییر در زمانبندی مواجه شدند و جشنواره کتاب و رسانه هم از این قائده مستثنی نیست.» این در حالی است که رویدادهای دیگر بدون تأخیر و حتی با قدرت پیگیری شد و به سرانجام رسید و گفته نشد به دلیل تغییرات در دولت این رویدادها در زمان دیگری برگزار میشود ولی ظاهراً مثل همیشه پای خبرنگاران که وسط باشد کسی احساس وظیفه نمیکند که توضیح دهد و موضوع را پیگیری کند.
بیتفاوتی در این ماجرا نشان میدهد بر خلاف مواضع مدیران در قبال خبرنگاران کتاب و اینکه کتاب برایشان بسیار اهمیت دارد، اتفاقاً خیلی هم برایشان مسئله مهمی نیست و دلشان نمیخواهد رویدادی که برای اهالی این حوزه است را به سرانجام برسانند. این در حالی است که در سخنرانیها و واکنشها همواره دست یاری به سمت خبرنگاران بلند میکنند و از آنها میخواهند دوشادوش ایشان در سنگر کتاب بمانند. اما از خود نمیپرسند چرا خبرنگارانی که بدون چشمداشت و از روی عشق به کلمات و صاحبان آن شبانهروز در این روزگار که کتاب اولویت کسی نیست، باید دوشادوش آنها در این سنگر بمانند؟