بیراه نیست اگر بگوییم مذاکرات اتمی غیرمستقیم ایران و آمریکا با محوریت پرونده هسته ای تهران، بخش قابل ملاحظه ای از توجهات رسانه ای در ایران و البته منطقه و جهان را به خود اختصاص داده است. مذاکراتی که قرار است دور دوم آن در روز شنبه آتی در پایتخت عمان پیگیری شود و برخی تحلیلگران معتقدند که تداوم فضای مثبتِ دور نخست، می تواند بسترهای مساعدی را برای شکل گیری یک توافق جدید ایجاد کند.
در همین چهارچوب، شاهد مطرح شدن سیل قابل توجهی از تحلیل و تفسیرها در مورد مذاکرات مذکور، محورهای احتمالی مذاکرات و البته چشم اندازها و نتایج و پیامدهای احتمالی آن هستیم. با این همه، ورای تمامی این مسائل، اینطور به نظر میرسد که در مذاکرات اتمی با آمریکا و حتی در طرح تحلیل و تفسیر با محوریت معادله مذکور، بایستی 3 "نبایدِ" مهم را مد نظر داشته باشیم.
اول اینکه برای حصول یک توافق نباید عجله داشته باشیم. طرفی که به توافق فوری نیاز دارد، دولت ترامپ است. رئیس جمهور جدید آمریکا با سیلی از ناکامی ها در حوزه سیاست خارجی آمریکا رو به رو شده و به شدت به یک توافق با ایران نیاز دارد تا بتواند خود را فردی باکفایت در عرصه سیاست جهانی آمریکا معرفی کند و در دو حوزه داخلی و بین المللی، در مورد این دستاورد خود مانور بدهد. ترامپ نه در مورد جنگ اوکراین، نه جنگ غزه و نه تنش های تجاری با چین، هیچ دستاورد ملموسی نداشته است.
این در حالی است که پیشتر ادعاهای دور و درازی را در رابطه با رویدادهای مذکور و اثبات کارآمدی خود مطرح می کرد. در این میان، زیرکانه خواهد بود اگر ایران از نیاز فوری ترامپ و متحدانش به توافق با خود، حداکثر بهرهبرداری را کند و تا جای ممکن از طرف آمریکایی امتیاز بگیرد. نباید از یاد ببریم که زمان به نفع ماست و بهره گیری از این مساله یک الزام راهبردی است.
دوم اینکه نباید حوزه سیاست خارجی کشور را صرفا محدود به مذاکرات با آمریکا کنیم. همانطور که مقام معظم رهبری به تازگی فرموده اند، مذاکرات غیرمستقیم با آمریکا یکی از دهها کاری است که برعهده وزارت خارجه کشورمان است. نباید کشور را معطل یک توافق احتمالی با دولت آمریکا کنیم. همان اشتباهی که در قالب توافق برجام صورت گرفت و خسارت های جدی را برای کشورمان به دنبال داشت. تنوع آلترناتیو در حوزه سیاست خارجی ایران و فرصتسازی های مختلف در این حوزه در فضای تشدید فشارها علیه کشورمان، حقیقتا برای ایران قدرت ساز است و از قضا دست کشورمان در مذاکرات را نیز تقویت می کند.
و در نهایت سوم اینکه نباید انتظارات از یک توافق احتمالی با محوریت پرونده اتمی کشورمان را بالا ببریم. مدیریت انتظارت یکی از نکات مهمی است که آن هم در قالب توافق برجام، درس های قابل توجهی را برای کشورمان از خود بجا گذاشته است. باید به هرگونه توافق احتمالی به چشم واقعنگرانه نگریست و اینطور نباشد که این تصور ایجاد شود که با یک توافق، کل مشکلات کشور به ویژه در حوزه اقتصادی حل خواهد شد. شکلگیری این دیدگاه و رخ دادن وقایع مخالف با آن، می تواند برای کشور و مردم خسارتزا باشد. ریشه اصلیِ به ویژه مشکلات اقتصادی کشورمان، صرفا در فشارهای خارجی نیست بلکه نابسامانی های داخلی و سومدیریت های ساختاری و مدیریتی نیز در این مضوع ایفای نقش می کنند که باید به آن ها نیز به سهم خود رسیدگی شود.