نامه نگاری رهبران جهان؛ نشانه‌ ای از آغاز دوره رسانه زدایی از سیاست

عصر ایران جمعه 29 فروردین 1404 - 21:36
رهبران قدرت‌های جهانی، دیگر تصمیم‌های مهم خود را در نشست‌های خبری نمی‌گیرند؛ انگار به توافق نانوشته‌ای رسیده‌اند: رسانه‌ها دیگر محل مناسبی برای سیاست‌ورزی نیستند و رسانه‌های عمومی، دیگر نمی‌توانند فضای لازم برای اقناع، تأمل و توافق‌های پیچیده را فراهم کنند. به همین دلیل، روند جدیدی از تعاملات محرمانه، تبادل نامه‌ها، و سکوت‌های دیپلماتیک در حال جان گرفتن است.
مینا امامویردی : نامه‌های محرمانه‌ای که در هفته‌های اخیر میان برخی از مهم‌ترین رهبران جهان رد و بدل شده، مصداق عینی این تحول‌اند: نامه دونالد ترامپ به رهبری نظام جمهوری اسلامی ایران، که بی‌هیچ پوشش رسانه‌ای و فارغ از نمایش‌های معمول سیاست خارجی ارسال شد، می‌تواند به‌عنوان یک نقطه عطف در این تغییر پارادایم خوانده شود.
 
در نظام ارتباطی مدرن، سیاست همواره با رسانه گره خورده است؛ به نحوی که تا همین اواخر، رسانه به‌مثابه فضای «عمومی» شکل‌گیری اراده سیاسی تلقی می‌شد. اما تحولی آرام و خزنده در حال وقوع است؛ تحول از «سیاست در میدان روایت» به «سیاست در اتاق های دربسته». 
 
این همان پدیده‌ای‌ست که می‌توان از آن با عنوان «رسانه‌زدایی از سیاست» یاد کرد؛ نه به معنای حذف کامل رسانه، بلکه به معنای خروج تدریجی سیاست‌ورزی عقلانی از هیاهوی رسانه‌ای و بازگشت آن به مدارهای کم‌سروصداتر، اما هدفمندتر. این تغییر را می‌توان نه صرفاً در یک کشور یا یک بازیگر خاص، بلکه در «نظم نوپای دیپلماسی» جهانی مشاهده کرد. 
 
رهبران قدرت‌های جهانی، دیگر تصمیم‌های مهم خود را در نشست‌های خبری نمی‌گیرند؛ انگار به توافق نانوشته‌ای رسیده‌اند: رسانه‌ها دیگر محل مناسبی برای سیاست‌ورزی نیستند و رسانه‌های عمومی، دیگر نمی‌توانند فضای لازم برای اقناع، تأمل و توافق‌های پیچیده را فراهم کنند. به همین دلیل، روند جدیدی از تعاملات محرمانه، تبادل نامه‌ها، و سکوت‌های دیپلماتیک در حال جان گرفتن است. 
 
در علم ارتباطات، همیشه این پرسش بنیادین مطرح بوده که آیا «رسانه» بازتاب‌دهنده واقعیت است، یا خود واقعیتی بدیل می‌سازد؟ امروزه، با گسترش رسانه‌های اجتماعی، شاهد فرایندی هستیم که در آن، سیاست‌مدار به‌محض ورود به فضای رسانه، با انبوهی از تفاسیر، تحریف‌ها و هیجانات مواجه می‌شود. 
 
هر جمله، در لحظه قطعه‌قطعه و از متن جدا می‌شود. در چنین شرایطی، روایت‌گری رسانه‌ای نه شفاف‌کننده سیاست، بلکه گاه پنهان‌ساز عقلانیت آن است. بنابراین، تصمیم‌گیران ناگزیرند برای حفظ تعقل در سیاست‌ورزی، راهی برای گریز از توده روایات بسازند؛ راهی که به‌جای انفعال در برابر واکنش‌های لحظه‌ای، امکان طراحی روابط و معادلات بلندمدت را بدهد. اینجاست که «رسانه‌زدایی به‌مثابه یک راهبرد شناختی و دیپلماتیک» خود را نشان می‌دهد. 

سکوت دیپلماتیک؛ زبان جدید قدرت‌های جهانی

نامه‌های محرمانه‌ای که در هفته‌های اخیر میان برخی از مهم‌ترین رهبران جهان رد و بدل شده، مصداق عینی این تحول‌اند: نامه دونالد ترامپ به رهبری نظام جمهوری اسلامی ایران، که بی‌هیچ پوشش رسانه‌ای و فارغ از نمایش‌های معمول سیاست خارجی ارسال شد، می‌تواند به‌عنوان یک نقطه عطف در این تغییر پارادایم خوانده شود. ترامپ که تا پیش از این به‌عنوان نماد «سیاست‌ورزی رسانه‌محور» و حتی «سیاست‌مدار توییتری» شناخته می‌شد، حالا خود به سیاست‌ورزی در سکوت و ارتباطات غیررسانه‌ای روی آورده است، یا نامه بدون پوشش خبری پادشاه عربستان که به واسطه خالد بن سلمان وزیر دفاع عربستان تقدیم رهبر جمهوری اسلامی ایران شد و پیام مکتوب مقام معظم رهبری به رئیس‌جمهور روسیه از طریق عباس عراقچی تا تلاش برای پیشبرد توافقات منطقه‌ای بدون هیاهوی رسانه‌ای. یعنی حتی کشورهایی با گفتمان‌های رسانه ای وسیع برای مدیریت روابط حیاتی‌شان به سکوت متوسل می‌شوند، نه به بیانیه. 
 
این موارد، از نشانه‌های یک دگرگونی عمیق در «بافت رسانه‌ای سیاست جهانی» هستند این چرخش، نه‌تنها نشانه‌ای از فرسایش قابلیت رسانه‌ها در مدیریت افکار عمومی جهانی‌ست، بلکه می‌تواند نقطه آغازی برای عصری جدید باشد: عصری که در آن سیاست از صحنه پرهیاهوی رسانه به عرصه مکاتبات پشت‌پرده و گفت‌وگوهای دربسته عقب‌نشینی می‌کند، پدیده‌ای که می‌توان آن را ورود به دوران «رسانه‌زدایی از سیاست» نامید.

بازسازی عقلانیت سیاسی در عصر پسارسانه‌ای

 اگر رسانه در دوره‌ای به عنوان شرط تحقق دموکراسی معرفی می‌شد، امروز تجربه زیسته جهانی نشان می‌دهد که افراط در رسانه‌محور شدن سیاست، خود به تهدید عقلانیت سیاسی تبدیل شده است. نه به این دلیل که رسانه بد است، بلکه چون نظم روایی رسانه‌های نوین، مبتنی بر سرعت، تقلیل، قطب‌بندی و هیجان است؛ مؤلفه‌هایی که با فرآیندهای پیچیده تصمیم‌سازی در سیاست همخوان نیستند.
 
 از این منظر، رسانه‌زدایی از سیاست، نوعی دفاع از امکان تعقل در سیاست است. به‌جای آنکه سیاست به جنگ روزانه تیترها تقلیل یابد، بازیگران اصلی تلاش دارند از خلال گفتمان های بی‌سروصدا، بار دیگر مکث، تعمق و فهم متقابل را به سیاست بازگردانند.
 
در شرایطی که افکار عمومی در انبوهی از داده‌های فشرده، دروغ‌آلود، و تکه‌تکه غرق شده، شاید دیگر نتوان به‌سادگی از رسانه به‌مثابه بستر مطلق شفافیت دفاع کرد. در عوض، باید گفت: سیاست روایی بیش از حد، دیگر جایی برای روایت‌های اصیل باقی نگذاشته. 
 
با این‌همه، نباید فراموش کرد که رسانه‌زدایی از سیاست، اگر به‌درستی هدایت نشود، می‌تواند از یک امکان عقلانی به یک تهدید دموکراتیک بدل شود.
 
سکوت، اگر بهانه‌ای برای عدم پاسخ‌گویی، بستن فضای گفت‌وگو و بی‌اثر کردن افکار عمومی شود، دیگر ابزاری برای بازسازی معنا نیست، بلکه سازوکاری برای انباشت قدرت در خلأ شفافیت خواهد بود. از همین رو، رهبران سیاسی باید مراقب باشند که در فرآیند عبور از سیاست نمایشی، دچار بی‌اعتنایی کامل به رسانه نشوند. شفافیت، همچنان یکی از ارکان مشروعیت در سیاست مدرن است.
 
در عصر بازسازی عقلانیت، نباید گفت‌وگو را قربانی تعمق کرد، بلکه باید بین مکاتبه‌ی بی‌سروصدا و اقناع رسانه‌ای پلی ساخت؛ پلی که هم مسیر تأمل را هموار کند و هم به شهروندان امکان دهد در بازی قدرت، همچنان صدای خود را بازیابند.
 
منبع: جماران

منبع خبر "عصر ایران" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.