روزنامه جمهوری اسلامی در یادداشتی با عنوان «بازگشت به شایستهسالاری» به نقد انتصابات فامیلی در کشور پرداخته و آن را بیماری خطرناک توصیف کرده است.
این روزنامه در این زمینه نوشت: برخلاف کسانی که تلاش میکنند کارگزاران نظام جمهوری اسلامی را عاری از عیب و نقص جلوه دهند و هرگونه انتقاد به عملکرد آنان را غیرمجاز بدانند، این واقعیت را نمیتوان انکار کرد که این نظام نیز مانند سایر نظامهای سیاسی و حکمرانی دارای کارگزارانی با نقاط قوت و ضعف است.
انکار ضعفها و خودداری از انتقاد قطعاً به نفع نظام جمهوری اسلامی نیست و دوستداران این نظام کسانی هستند که با رعایت انصاف و اخلاق نهایت تلاش و کوشش خود را برای نقد عملکرد کارگزاران آن بکار میبرند و در کنار نقد، راهکارهای اصلاحی را نیز نشان میدهند.
از مخالفین و معاندین که بگذریم، افرادی را که درباره چگونگی مواجهه با کارنامه نظام جمهوری اسلامی در نزدیک نیم قرن حکمرانی این نظام نظر میدهند در یک تقسیمبندی کلی میتوان به دو دسته تقسیم کرد.
یک دسته به برخورد قهری با مسئولین و عدم تعامل با آنها اعتقاد دارند. این اعتقاد بر ناامیدی از اصلاحپذیری کسانی که در مصادر امور هستند مبتنی است و آنها به همین دلیل هرگونه تلاش و کوشش برای اصلاح را بیفایده میدانند. این افراد با تکیه بر همین تفکر است که در سخن و قلم به سوی برخورد ریشهای با مسئولین و در مواردی حتی با خود نظام گرایش پیدا کردهاند و حاضر به نشان دادن هیچ انعطافی نیستند.
دسته دوم با اینکه در اصل نگاه منفی به عملکرد مسئولین با دسته اول مشترک هستند، به نقد آنها به عنوان راهکاری مفید برای اصلاح اعتقاد دارند و فعالیتهای قلمی و گفتاری خود را بر همین اعتقاد مبتنی و استوار کردهاند.
تفاوت عمده این افراد با دسته اول اینست که حمایت از اصل نظام را در دستور کار خود دارند و راهحل را در تغییر سیاستها و کنار زدن افراد ناکارآمد، فرصتطلب و نامتجانس با نظام حکومتی دینی از مسئولیتها و جایگزینی افراد کارآمد، خدوم و آشنا با مبانی نظام جمهوری اسلامی جستوجو میکنند.
این واقعیت تلخ را نمیتوان انکار کرد که سالهاست افراد کوتاهفکر، ناکارآمد، فرصتطلب و نامتجانس با نظام جمهوری اسلامی در تعدادی از مصادر امور قرار گرفتهاند و کشور را دچار عقبگرد کردهاند. اعتراف به این واقعیت تلخ به معنای نبود افراد کاردان و متجانس با نظام جمهوری اسلامی که قدرت انجام وظیفه قانونی و ارائه خدمت به کشور و مردم را داشته باشند نیست. افراد شایسته زیادی نیز در مسئولیتهای مختلف وجود دارند ولی به دلیل کارشکنیها و مزاحمتهای افراد فرصتطلب و سوءاستفادهگر که متأسفانه در تعدادی از مناصب کلیدی حضور دارند، کاری از آنها ساخته نیست.
این وضعیت نشان میدهد کشور دچار فقدان شایستهسالاری در گزینش افراد برای تصدی امور کلیدی است و بیماریهای خطرناکی از قبیل فامیلسالاری، دوستسالاری و حتی بلهقربانگوسالاری به جان انتصابات افتادهاند. همین بیماری باعث شده افراد شایسته، باتجربه و خدوم منزوی شوند و افراد بلهقربانگو جای آنها را بگیرند.
ایران، منبع بزرگ نیروهای انسانی با استعدادهای فوقالعاده در تمام زمینههاست. هماکنون بخشهای مهم علمی و فنی بسیاری از کشورهای غربی را ایرانیانی اداره میکنند که به دلیل بیتوجهی به آنها از کشور خود مهاجرت کردهاند. محروم شدن از این ثروت عظیم، بزرگترین خسران است. راه جبران این خسارت اینست که همگان به شایستهسالاری روی بیاورند و با انجام اصلاحات عمیق و گسترده در بخش کارگزاران، راه را برای موفقیت نظام هموار نمایند.