مسئولی که حقوقش به دلار است می‌فهمد تحریم‌ها نان شب مردم را نشانه گرفته؟

فرارو سه شنبه 02 اردیبهشت 1404 - 14:41
«وقتی مسئولی با یک تلفن همه کارش راه می‌افتد، وقتی حقوقش به دلار محاسبه می‌شود، ولی خرجش به ریال، وقتی فرزندش خارج درس می‌خواند، ولی درباره مزایای مدارس دولتی سخنرانی می‌کند، چطور می‌خواهد درک کند که مردم چه می‌کشند؟ چگونه باید باور کند که تحریم فقط یک بازی ژئوپلیتیک نیست، بلکه نان شب مردم را نشانه گرفته؟! واقعیت این است که دور زدن مردم از دور زدن تحریم خطرناک‌تر شده است؛ چون تحریم‌ها شاید روزی لغو شود، اما اگر اعتماد مردم دور زده شود، ترمیم آن کار حضرت فیل است.»

روزنامه اعتماد در یادداشتی با عنوان «ادراک رنج مردم» به انتقاد از فاصله طبقاتی مسئولان نظام با مردم جامعه پرداخته و آن را کمرشکن‌تر از تحریم‌ها دانسته است.

این روزنامه در این زمینه نوشت: ما ایرانی‌ها در عبور از بحران، بار‌ها نشان داده‌ایم که اهل ایستادگی و همراهی هستیم؛ اگر احساس کنیم عدالت هست، صداقت هست و اگر بدانیم که مسوولان در کنارمان ایستاده‌اند. اما آنچه امروز بیش از تحریم‌ها روان ما را فرسوده کرده، نه فشار بیرونی، بلکه حس رهاشدگی و دور خوردن است؛ نه از سوی بیگانگان که گاه از سوی خودی‌ها.

ایران ما سرزمینی پُرظرفیت و پُرانرژی است، با مردمی که در سخت‌ترین روز‌ها هم تسلیم نشده‌اند. بار‌ها در برابر توفان‌های تحریم و فشار ایستاده‌ایم، چون باور داشتیم قرار است با هم از این مسیر عبور کنیم. اما امروز بیش از هر زمان دیگری نیاز است که مسوولان نه از بالا، که در کنار مردم تصمیم بگیرند، از دل زندگی واقعی آنها.

اگر چنین شود، تحریم تنها یک مانع بیرونی خواهد بود، نه بهانه‌ای برای بازتولید فاصله، رانت و بی‌عدالتی. لابد یکی از دلایل اصلی ناکارآمدی در مدیریت کشور، چیزی است فراتر از تحریم، کمبود بودجه یا فشار خارجی؛ آنچه ما را زمین‌گیر کرده، فاصله مزمن میان مسوولان و واقعیت‌های زندگی روزمره مردم است. بسیاری از مدیران ما- به‌ویژه در رده‌های میانی و بالای اجرایی- هرچند از مشکلات مردم خبر دارند، اما کمتر آن را لمس کرده‌اند و همین فاصله، فهم درد‌های جامعه را دشوار کرده است.

حتی وقتی فهرستی از چالش‌های اقتصادی و اجتماعی روی میزشان قرار می‌گیرد، آن چالش‌ها را بیشتر به عنوان آمار و نمودار می‌بینند تا تجربه زیسته مردم. چون خودشان و خانواده‌شان - به لطف مسیر‌های ویژه و رانت‌های نانوشته- با آن رنج‌ها رو‌به‌رو نمی‌شوند، پس کمتر دغدغه رفع‌شان را دارند. مکانیزم‌هایی که در دل سیستم شکل گرفته- از انواع رانت‌های اداری و مالی تا امکانات خاص در حمل‌ونقل، درمان، آموزش، خدمات بانکی و... - به گونه‌ای است که مسوولان نه فقط تحریم‌ها، بلکه «زندگی معمولی» مردم را هم دور می‌زنند. در نتیجه، محرومیت‌ها، صف‌ها، انتظار‌ها و نارضایتی‌هایی که مردم هر روز تجربه می‌کنند، برای برخی از مدیران بیشتر شبیه قصه‌هایی از یک دنیای موازی است.

مردم از سختی زندگی شکایت دارند، اما مسوولانی که با یک تماس مشکل اداری‌شان حل می‌شود، با راننده به ادارات می‌روند.

برای درمان دغدغه ندارند و مدارس فرزندانشان تفاوتی چشمگیر با مدارس دولتی دارد، چگونه می‌توانند خود را جای مردم بگذارند؟ چگونه می‌توان از پشت شیشه‌های دودی، واقعیت کوچه‌ها را دید؟ شاید به همین دلیل است که مسوولان ما در سخنرانی‌هایشان از مردم می‌خواهند «صبر داشته باشند»، ولی هیچگاه از خود نمی‌پرسند چرا خودشان هرگز نیاز به صبر ندارند؟ چون اصلا در صفی نمی‌ایستند که مجبور به صبر باشند. در کشور‌های پیشرفته، مسوولان حتی اگر در رأس باشند، در متن زندگی مردم باقی می‌مانند.

نخست‌وزیر با زنبیل خرید می‌رود، وزیر با دوچرخه سر کار حاضر می‌شود، و این نه از سر نمایشی رسانه‌ای، که بخشی از فرهنگ پاسخگویی و همدلی است. چرا ما از این الگو‌ها دور شده‌ایم؟ در کشور ما، از همان بدو ورود به قدرت، سیستم طوری طراحی شده که مسوول به سرعت از مردم جدا شود و در یک مدار امن و اختصاصی بچرخد.

این همان «گسست همدلی» است که به مراتب ویرانگرتر از گسست سیاسی است. اگر تحریم، دشمنی است که از بیرون فشار می‌آورد، فاصله مسوولان با مردم، نوعی «تحریم داخلی» است که اعتماد عمومی را می‌فرساید. مردمی که بار مشکلات را به دوش می‌کشند، وقتی ببینند مسوولان از همان مشکلات گریزانند، امیدشان را از دست می‌دهند.

وقتی مسوولی با یک تلفن همه کارش راه می‌افتد، وقتی حقوقش به دلار محاسبه می‌شود، ولی خرجش به ریال، وقتی فرزندش خارج درس می‌خواند ولی درباره مزایای مدارس دولتی سخنرانی می‌کند، وقتی نانش را از نانوایی نمی‌گیرد و دارویش را از داروخانه پیدا نمی‌کند، چطور می‌خواهد درک کند که مردم چه می‌کشند؟ چگونه باید باور کند که تحریم فقط یک بازی ژئوپلیتیک نیست، بلکه نان شب مردم را نشانه گرفته؟!

بعضی از مسوولان گاهی در جلسات ژست مردم‌فهمی می‌گیرند و از قول راننده‌شان می‌گویند که «وضع بازار خراب است». یا اگر خیلی بخواهند همدردی کنند، اشاره می‌کنند که «در جلسه قبلی شنیدم مرغ گرون شده». از نظر آنها همین شنیده‌ها برای طراحی راهکار کافی است! اما واقعیت این است که دور زدن مردم از دور زدن تحریم خطرناک‌تر شده است؛ چون تحریم‌ها شاید روزی لغو شود، اما اگر اعتماد مردم دور زده شود، ترمیم آن کار حضرت فیل است.

بیایید با خودمان صادق باشیم؛ مسوولانی که نه با مشکلات روزمره مردم مواجه می‌شوند و نه انگیزه‌ای برای حل آنها دارند، برای آنها بحران صرفا فرصتی است برای توجیه ناکارآمدی، نه انگیزه‌ای برای اصلاح. امید که روزی مسوولان ما، فارغ از کانال‌های ویژه و رانت‌های پنهان، دمی را در کنار مردم بگذرانند و طعم تلخ زندگی بی‌واسطه را با تمام وجود بچشند. ادراک رنج، آغاز اصلاح است.

شاید وقت آن رسیده که یک‌بار دیگر مفهوم ساده‌ای را به‌خاطر بیاوریم: «درد را باید چشید تا درمان را جدی گرفت». ایران ما در همین وضعیت هم ظرفیت بهبود دارد، اگر مدیرانش در دل مردم زندگی کنند.

نویسنده: قادر باستانی تبریزی

منبع خبر "فرارو" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.