پوتین و تله‌ای که در آن افتاد؛ چین اشتباه روسیه را تکرار می‌کند؟

اقتصادنیوز سه شنبه 02 اردیبهشت 1404 - 23:32
اقتصادنیوز: شکست جنگ‌های کوتاه‌مدت، بیش از هر چیز نتیجه‌ اشتباهات محاسباتی در استراتژی نظامی است؛ موضوعی که به‌خوبی در الگوی تهاجم نظامی روسیه به اوکراین قابل مشاهده است. ولادیمیر پوتین با تصور یک پیروزی سریع و قاطع وارد جنگ شد، اما پیچیدگی‌های میدانی، مقاومت اوکراین و حمایت مستمر غرب، کرملین را درگیر نبردی طولانی و فرسایشی کرد. به‌گونه‌ای که حتی در صورت دستیابی به پیروزی نظامی، روسیه درگیر تبعات سیاسی، اقتصادی و امنیتی بلندمدتی خواهد بود؛ تله‌ای که پوتین خود آن را ساخته است.

به گزارش اقتصادنیوز، در عملیات طوفان صحرا، که در سال ۱۹۹۱ برای آزادسازی کویت از اشغال عراق اجرا شد، ایالات متحده و متحدانش در ائتلاف، قدرت عظیم زمینی، هوایی و دریایی خود را به کار گرفتند. این عملیات تنها چند هفته به طول انجامید. تفاوت میان جنگ فرسایشی و ناموفق آمریکا در ویتنام و جنگ شوروی در افغانستان، به‌وضوح آشکار بود؛ و پیروزی سریع در کویت حتی موجب شد تا این ایده که عصر جدیدی از جنگ آغاز شده جان بگیرد—مراد آنچه "انقلاب در امور نظامی" نامیده شد. بر اساس این نظریه، از این پس دشمنان با سرعت و مانور شکست خواهند خورد، در حالی که اطلاعات لحظه‌ای از طریق حسگرهای هوشمند به دست می‌آید و حملات فوری با استفاده از سلاح‌های هوشمند صورت می‌گیرد.این عبارات بخشی از یادداشت فارن افرز است که اقتصادنیوز آن را در سه بخش بخش ترجمه کرده که بخش نخست با عنوان«از کویت تا اوکراین؛ پایان توهم پیروزی در جنگ های کوتاه/ جهان برای رویارویی طولانی مدت آماده می شود؟/ استراتژیست ها در حالت آماده باش؛ ایا تراژدی افغانستان، عراق و غزه تکرار می شود؟» ترجمه شد و در ادامه بخش دوم آمده است.

اشتباه محاسباتی را جدی بگیرید

جنگ‌های مدرن، بیش از آن‌که صحنه‌ پیروزی‌های سریع و قاطع باشند، به آوردگاه فرسایشیِ اشتباهات راهبردی بدل شده‌اند. رهبران نظامی و سیاسی، هرچند از تجربه‌های گذشته درس‌هایی آموخته‌اند، اما همچنان گرفتار این توهم‌اند که غافلگیری و ضربات اولیه کافی‌ست تا دشمن را از پا درآورند. جنگ روسیه و اوکراین، احتمال تهاجم چین به تایوان، و خاطره‌ طولانی جنگ‌های افغانستان و عراق، همگی نشان می‌دهند که شکست در محاسبه‌ی دقیق پیامدهای اولیه، به سرعت کشورها را وارد باتلاقی از جنگ‌های بلندمدت و پرهزینه می‌کند.

در چنین نبردهایی، پیروزی به جای آن‌که بر پایه قدرت نظامی باشد، به استقامت سیاسی، تحمل اقتصادی و روحیه اجتماعی بستگی دارد. درست به همین دلیل است که شورش‌ها، جنبش‌های استقلال‌طلبانه و گروه‌های مسلح غیرمتقارن، اغلب راه جنگ‌های طولانی را انتخاب می‌کنند: چون می‌دانند زمان، بزرگ‌ترین متحد آنها در برابر دشمنان قدرتمند است.

000

نبرد برای عدم شکست، نبرد برای پیروزی نیست

در جنگ‌های مدرن، یکی از مشکلات اساسی قدرت‌های بزرگ این است که با اعتماد به توان نظامی خود، به سرعت انتظار پیروزی دارند. این دیدگاه باعث می‌شود که آن‌ها اهدافی را دنبال کنند که دستیابی به آن‌ها، به‌ویژه در شرایط پیچیده سیاسی، تنها از طریق درگیری‌های طولانی و پرهزینه ممکن است. به‌ویژه زمانی که تأکید بر نتایج فوری میدان جنگ است، از اجزای دیگر موفقیت، مانند مدیریت مؤثر یک کشور اشغالی یا دستیابی به صلح پایدار، غفلت می‌شود.

یکی از اشتباهات رایج این است که به اهداف محدود نظامی و سیاسی توجه کافی نمی‌شود. در جنگ خلیج فارس 1991، هدف تنها بیرون راندن عراق از کویت بود و به همین دلیل این عملیات به موفقیت انجامید. اما حمله روسیه به اوکراین در 2022، زمانی که هدف به‌طور غیرواقعی به تصرف کل اوکراین گسترش یافت، مشکلات زیادی ایجاد کرد. این مثال به وضوح نشان می‌دهد که استراتژی موفق، زمانی به دست می‌آید که اهداف محدود و قابل دستیابی با برنامه‌های عملی مشخص همراه باشند.

حتی زمانی که جنگ‌های کوتاه‌مدت به شکست منجر می‌شوند، چالش اصلی هماهنگی مجدد میان اهداف نظامی و شرایط سیاسی است. رهبرانی مانند پوتین که دچار محاسبات اشتباه شدند، پس از مواجهه با واقعیت‌های میدان جنگ، مجبور به تغییر استراتژی‌های خود شدند و این تغییرات اغلب به تأخیر می‌افتند و هزینه‌ها را افزایش می‌دهند. در نهایت، این جنگ‌ها که به‌طور اولیه به پیروزی سریع امید داشتند، در طول زمان به جنگ‌های فرسایشی و بحران‌های سیاسی تبدیل می‌شوند که حتی پیروزی در آن‌ها نیز به سختی ممکن است.

888

در ابتدا، روسیه جنگ اوکراین را به‌عنوان یک "عملیات نظامی ویژه" محدود معرفی کرد، اما به تدریج این جنگ به عنوان یک مبارزه حیاتی و دفاعی برای حفظ اعتبار و قدرت روسیه در برابر ناتو و غرب توصیف شد. این تغییر در رویکرد به این معنا بود که روسیه دیگر تنها به دنبال جلوگیری از بحران اوکراین نبود بلکه هدف اصلی آن نشان دادن توانایی‌اش برای مقاومت در برابر تحریم‌ها و حمایت‌های نظامی غرب بود.

در این وضعیت، به جای کاهش اهداف و پذیرش دشواری‌ها، روسیه تلاش‌های نظامی خود را توجیه کرد و جنگ را به شدت پیچیده‌تر کرد. با الحاق چهار استان اوکراینی و تلاش برای ایجاد دولتی سرکوب‌شده در کیف، کرملین به جای ساده‌سازی جنگ، آن را طولانی‌تر و پرهزینه‌تر کرد. این تغییرات همچنین نشان می‌دهد که در جنگ‌هایی که خوب پیش نمی‌روند، معمولاً هدف‌های جدید و پیچیده‌تری به میان می‌آید که به سختی می‌توان به آن‌ها دست یافت.

دشواری در ارزیابی پیروزی و شکست

از آنجا که جنگ‌ها به‌طور معمول با امید به پیروزی سریع آغاز می‌شوند، وقتی که این پیروزی محقق نمی‌شود، کشورهای درگیر نیاز به ارزیابی مجدد از قدرت‌های واقعی دشمن و اهداف سیاسی خود دارند. در مورد جنگ اوکراین، حتی اگر روسیه بتواند برخی سرزمین‌ها را حفظ کند، نمی‌تواند تا زمانی که اوکراین به‌عنوان یک دولت مستقل و طرفدار غرب باقی بماند، پیروزی واقعی را اعلام کند.

در همین حال، اگر اوکراین توانسته باشد از سرزمین‌های خود دفاع کند و دولت عملکردی باقی بماند، حتی با کاهش سرزمین‌های تحت کنترل خود، می‌تواند به‌عنوان یک پیروزی سیاسی و استراتژیک برای خود محسوب شود. این دقیقاً همان چیزی است که روسیه نمی‌تواند در جنگ فعلی آن را به‌دست آورد.

این وضعیت مشابه با جنگ ویتنام است که در آن ایالات متحده باوجودی که پیروزی در میدان نبرد امکان‌پذیر نبود، به دلایل سیاسی و نگرانی از تضعیف اعتبار خود، به جنگ ادامه داد. روسیه اکنون در موقعیتی مشابه قرار دارد؛ آن‌ها نمی‌توانند شکست را بپذیرند، اما در عین حال نمی‌توانند به راحتی پیروزی واقعی را اعلام کنند.

منبع خبر "اقتصادنیوز" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.