پربیننده ترین سریال ایران که منتقدان را ناراضی کرد!

الف چهارشنبه 03 اردیبهشت 1404 - 08:43

سریال «پایتخت» دیگر یک برنامه تلویزیونی نیست؛ پدیده‌ای فرهنگی-اجتماعی است که می تواند، میلیون‌ها ایرانی را پای صفحه‌های تلویزیون، موبایل و لپ‌تاپ بنشاند. فصل هفتم این مجموعه که فروردین ۱۴۰۴ روی آنتن رفت، با وجود جنجال‌های بی‌پایان درباره کیفیتش، باز هم تاریخ‌ساز شد: ۶۰ درصد سهم مخاطب تلویزیونی، ۱.۸۵ میلیارد دقیقه تماشای آنلاین در تلوبیون، و ۸۱۸  هزار بیننده همزمان در پخش زنده! اما این موفقیت عجیب، سوالی بزرگ را پیش می‌کشد: چرا سریالی که منتقدان، فیلمنامه‌اش را «تکراری» و طنزش را «پیش‌پاافتاده» می‌دانند، همچنان پربیننده‌ترین برنامه تلویزیون ایران است؟  چرا این آمار چشمگیر نتوانست منتقدان را قانع کند؟ چون بسیاری از منتقدان معتقدند این سریال که روزی با طنز بومی و داستان‌پردازی نوآورانه مخاطب را جذب می‌کرد، حالا به کلیشه‌های تکراری، دیالوگ‌های سطحی و شوخی‌های نخ‌نما متوسل شده است. این یادداشت، واکاوی دقیق‌تری از فرازونشیب‌های هفتمین فصل از سریال پایتخت ارائه می‌دهد.

طنز بومی یا شوخی‌های پیش‌پاافتاده؟
لهجه مازندرانی شخصیت‌ها که روزی نوآورانه و جذاب بود، حالا به ابزاری برای پوشش ضعف فیلمنامه تبدیل شده است. منتقدان می‌گویند طنز فصل هفتم بیشتر به تمسخر لهجه و موقعیت‌های اغراق‌شده متکی است تا خلاقیت در داستان‌پردازی. حتی بازیگرانی مانند محسن تنابنده هم نتوانسته‌اند با دیالوگ‌های ضعیف، صحنه‌های به یادماندنی خلق کنند.
نقی زنده است، اما داستان مرده!
شخصیت «نقی» که نماد یک پدر ایرانی سنتی اما دوست‌داشتنی بود، حالا در فصل هفتم به کاراکتری تبدیل شده که فقط برای تبلیغات تجاری و اجرای شوخی‌های تکراری به کار می‌آید. مخاطبان قدیمی می‌گویند دیگر از آن نقدهای اجتماعی هوشمندانه خبری نیست و جای آن را کلیشه‌هایی مانند «مشکل ازدواج ارسطو» یا «دست‌پاچگی نقی در اداره» گرفته است.
آمار آنلاین؛ تلویزیون دولتی در برابر موج دیجیتال
جالب اینجاست که «پایتخت» هرچند برای تلویزیون دولتی ساخته شده، رکوردهای اصلی خود را در فضای دیجیتال ثبت کرده است. آمار ۵۸ میلیون بازدید در تلوبیون نشان می‌دهد مخاطبان ترجیح می‌دهند بدون محدودیت پخش زنده، در هر ساعتی سریال را تماشا کنند. این موضوع سوال بزرگتری را مطرح می‌کند: آیا آینده تلویزیون ایران به پلتفرم‌های آنلاین گره خورده است؟

اقتصاد پشت پرده؛ از تبلیغات خودرو تا شامپو!

منتقدان می‌گویند فصل هفتم «پایتخت» گاهی بیشتر شبیه یک تریلر تبلیغاتی است تا سریال طنز. از دیالوگ‌های اغراق‌شده درباره خودروهای چینی تا صحنه‌های طولانی که شخصیت‌ها با بطری شامپوی خاصی مواجه می‌شوند، همه نشان می‌دهند اقتصاد رسانه‌ای چقدر بر محتوای اثر تأثیر گذاشته است.

واکنش مردم: «بد است، اما باز هم می‌بینیم!»

نظرسنجی‌های شبکه‌های اجتماعی نشان می‌دهد بسیاری از مخاطبان به دلیل «عادت» یا «نوستالژی خانوادگی» پای این سریال می‌نشینند. کاربری در توییتر نوشته: «نقی مثل پدر خودممه! حتی اگر داستان مسخره باشد، باز هم دوستش دارم». اما جوان‌ترها بی‌رحم‌ترند: این فصل بیشتر شبیه مسابقه استندآپ کمدی‌های آماتور است!

آینده «پایتخت»؛ پایان یک اسطوره یا بازگشت به ریشه‌ها؟
با وجود همه نقدها، سازندگان سریال قول داده‌اند فصل هشتم بازگشتی به اصول اولیه خواهد داشت. اما سوال اینجاست: آیا مخاطبانی که حالا به دیدن کلیشه‌ها عادت کرده‌اند، چنین تغییری را می‌پذیرند؟ پاسخ این سوال را فقط آمار پخش فصل بعد مشخص خواهد کرد.
اما درباره نقاط قوت برجسته سریال باید به چند مورد اشاره داشت
1- سلطه بی‌رقابت بر ذائقه عمومی: فصل هفتم با ۶۰ درصد سهم مخاطب، رکورد تمامی سریال‌های نوروزی دهه اخیر را شکست؛     ۱.۸۵ میلیارد دقیقه تماشای آنلاین در تلوبیون، معادل ۳۵۲۰ سال تماشای بی‌وقفه است؛ حضور ۸۱۸ هزار بیننده همزمان در پخش زنده، نشانگر جذابیت فراگیر آن در لحظه.
2- وفاداری به کاراکترهای نمادین: نقی (محسن تنابنده) به چهره‌ای فراتر از یک شخصیت تلویزیونی تبدیل شده؛ نماد پدری سنتی اما مهربان که حتی با ضعف‌های اخیر، دل مخاطبان را می‌رباید؛ هما (ریما رامین‌فر) با بازی ظریف خود، تصویری واقعی از یک مادر ایرانی ارائه می‌دهد که بین سنت و مدرنیته درگیر است.
3- استراتژی هوشمندانه پخش دیجیتال: ۵۸ میلیون بازدید در تلوبیون، نشان می‌دهد تیم تولید، درک درستی از تغییر الگوی مصرف مخاطب (به ویژه نسل جوان) دارد؛ پخش همزمان تلویزیونی و آنلاین، راهکاری نوآورانه برای حفظ مخاطبان قدیمی و جذب بینندگان جدید بود.
4- طنز بومیِ اثرگذار در فصل‌های ابتدایی: استفاده از لهجه مازندرانی نه به عنوان تمسخر، بلکه به عنوان ابزاری برای نمایش غنای فرهنگی منطقه؛ صحنه‌های ماندگاری مانند مراسم عروسی محلی در فصل‌های اولیه که آموزش غیرمستقیم آداب و رسوم بود.
5- پرداخت به مسائل اجتماعی با ظرافت: در فصل‌های ۱ تا ۵، موضوعاتی مانند شکاف نسلی، فساد اداری و چالش‌های ازدواج جوانان با طنزی زیرکانه مطرح می‌شد؛ نقد سیستم بانکی در قالب ماجرای وام‌های کلان ارسطو، نمونه‌ای از طنز سیاهِ هوشمندانه بود.
اما در خصوص نقاط ضعف جدی نیز باید اشاره کرد: 
1-    سقوط آزاد فیلمنامه: دیالوگ‌های تکراری: بیش از ۷۰ درصد شوخی‌ها حول محور «لهجه اصفهانی همسر ارسطو» یا «تاخیر پوریا در ازدواج» می‌چرخد؛ پیرنگ فرعی بی‌هدف: ماجرای رستوران‌گردانی پوریا و دوستانش، هیچ ارتباطی به خط داستانی اصلی ندارد؛ مرگ خلاقیت: نبود موقعیت‌های نو مانند «ماجرای سفر به ترکیه» در فصل‌های گذشته که به داستان عمق می‌بخشید.
2-    تبدیل طنز به کمدی سطحی: شوخی‌های فیزیکی اغراق‌شده: صحنه افتادن مکرر شخصیت‌ها در حوض یا زمین خوردن آن‌ها، بیش از آنکه خنده‌دار باشد، آزاردهنده است؛ استفاده ابزاری از لهجه: لهجه اصفهانی همسر ارسطو، نه به عنوان ویژگی فرهنگی، بلکه به عنوان هدف تمسخر به کار رفته است. 
3-    سلطه تبلیغات بر محتوا: صحنه‌های طولانی مدت تبلیغاتی از طریق دیالوگ‌هایی مانند «این خودروی چینی واقعاً انقلابی در مصرف سوخت ایجاد کرده!» به وضوح با پیشبرد داستان بی‌ارتباطند؛ نمایش مکرر برندهای خاص در قاب دوربین (مانند بطری شامپو در دست شخصیت‌ها) بدون هیچ توجیه داستانی.
4-    ضعف فنی در تولید: تدوین شتابزده که حاصل آن نماهای طولانی و خالی از کنش (مانند صحنه‌های بی‌منظور رانندگی شخصیت‌ها) که نشان از کمبود بودجه یا زمان تولید دارد؛ طراحی صحنه ضعیف همچون دکور خانه ارسطو که روزی پر از جزئیات فرهنگ مازندرانی بود، حالا به فضایی بی‌هویت و عمومی تبدیل شده است.
5-    بازیگری ناهمگون: عملکرد ضعیف بازیگران جدید: بازیگر نقش «همسر اصفهانی ارسطو» با ارائه اغراق‌شده، کلیشه‌های زننده‌ای از زنان اصفهانی می‌سازد؛ کاهش شیمی بین بازیگران اصلی: دیالوگ‌های نقی و هما، دیگر آن گرمی و صمیمیت فصل‌های اولیه را ندارد.
6-    فقدان هویت فرهنگی: حذف آیین‌های مازندرانی: در فصل هفتم، هیچ نشانی از مراسم محلی مانند «عروس‌بران» یا «نوروزخوانی» دیده نمی‌شود؛ شخصیت‌های بدون ریشه: شخصیت‌هایی مانند پوریا و دوستانش، می‌توانستند در هر شهری از ایران زندگی کنند؛ هیچ ویژگی مازندرانی در آن‌ها نیست.

تحلیل مقایسه‌ای با فصل‌های گذشته

فصل ۱ تا ۳: طنز زیرکانه، پرداخت عمیق به شخصیت‌ها، و نقد اجتماعی بدون شعار.
فصل ۴ تا ۶: شروع افول با تمرکز بر حاشیه‌ها، اما همچنان حفظ بخشی از هویت اصلی.
فصل ۷: تبدیل شدن به «شوخی‌ای بلندمدت» که بیشتر شبیه پارودی خودش است!
واکنش مردم: آمار چه می‌گوید؟
نظرسنجی اینستاگرامی (۱۰۰ هزار رأی): ۶۸٪ مخاطبان دلیل تماشا را «عادت خانوادگی» ذکر کردند.
توییتر: هشتگ #پایتخت_۷ بیش از ۱.۲ میلیون بار استفاده شد؛ ۴۰٪ توییت‌ها انتقادی بودند.
گفتگو با بینندگان: «دیگر داستان جذاب نیست، اما باز هم می‌بینیم چون جایگزینی ندارد!» (نظر یک دانشجوی ۲۵ ساله).

جمع‌بندی: آینده در هاله‌ای از ابهام
پایتخت در فصل هفتم، تصویری از یک «غول رسانه‌ای» است که با تکیه بر محبوبیت گذشته، بدون ارائه نوآوری، مخاطبان را به دام می‌اندازد. موفقیت کمی آن، زنگ خطری است برای تلویزیون ایران که نشان می‌دهد مخاطب گرسنه محتوای باکیفیت، حاضر است حتی به متوسط‌ترین تولیدات هم رضایت دهد. آینده این سریال، نه به آمار بالای بیننده، که به بازگشت به اصول اولیه‌اش گره خورده است: طنزی که بخنداند، اما ذهن را هم به چالش بکشد.

منبع خبر "الف" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.