سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و اتفاقات کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
انتقاد علامه جوادیآملی از یک ضربالمثل
علامه جوادی آملی، از مراجع عظام تقلید و مفسّر برجسته قرآن کریم، در صفحه ۱۷۴ کتاب "روابط بین الملل در اسلام" آورده اند: اهل بیت (ع) نه تنها از فدک استفاده نمی کردند و همه را در راه خدا صرف می کردند بلکه از مختصات خود هم می گذشتند.
به گزارش پایگاه اینترنتی مبلغ، در ادامه این نوشتار آمده است:
"چیزی را که انسان خود به او حاجت دارد و مختص خود اوست خصاصه می نامند. فرهنگ حضرت زهرا (س) و سایر اهل بیت (ع) این است که همه چیزشان را حتی در نیازمندی به آن برای رضای خدا بذل می کرده اند، ولی به غلط رسم شده است چراغی که برای خانه لازم است به مسجد نمی دهیم و این فرهنگ ماست. آری ضرب المثل هر ملتی بیانگر طرز تفکر آن ملت است و این سخن نادرست نه تنها درباره مسجد و حسینیه ها بلکه درباره همسایه ها و دیگر افراد هم گفته می شود که این منطق غلط ماست، اما اهل بیت علیهم السلام می گفتند چراغی که برای مسجد لازم است، ما خانه را با آن چراغ روشن نمی کنیم، نانی که دیگران محتاج آنند ما به دهان خود نمی گذاریم و این منطق می ماند. از این رو قرآن روی این فرهنگ تکیه کرد و فرمود: الذین تبووا الدار والایمان من قبلهم یحبون من هاجر الیهم و لایجدون فی صدورهم حاجه مما اوتوا و یوثرون علی انفسهم ولو کان بهم خصاصه و من یوق شح نفسه فاولئک هم المفلحون (سوره حشر آیه ۹)
نه تنها علی و اولاد علی علیهم السلام چنین بودند که گفته شود آنان امام و امامزاده بودند، بلکه بزرگانی در صدر اسلام تربیت شدند که همین فکر را داشتند.
در سوره هل اتی داستان اهل بیت علیهم السلام آمده است: و یطعمون الطعام علی حبه مسکینا و یتیما و اسیرا (سوره انسان آیه ۸) که ایشان روزه می گرفتند و با آب خالص افطار می کردند و آن نانی را که آردش و گندمش از راه قرض یا کارگری علی علیه السلام فراهم شده بود، به یتیم و مسکین و اسیر دادند و سه شب پشت سر هم به زبان حال و رفتار می گفتند که چراغی که برای خانه دیگری لازم است، ما در خانه خود روشن نمی کنیم و نانی را که دیگری می خواهد ما مصرف نمی کنیم.
«در سوره حشر مطلبی آمده است که مربوط به اهل بیت علیهم السلام نیست بلکه درباره شاگردان آنهاست : ویوثرون علی انفسهم و لو کان بهم خصاصه (سوره حشر ایه ۹)».
«و برای کسانی است که در این سرا [ سرزمین مدینه ] و در سرای ایمان پیش از مهاجران مسکن گزیدند و کسانی را که به سویشان هجرت کنند دوست می دارند ، و در دل خود نیازی به آنچه به مهاجران داده شده احساس نمی کنند و آنها را بر خود مقدّم می دارند هر چند خودشان بسیار نیازمند باشند کسانی که از بخل و حرص نفس خویش باز داشته شده اند رستگارانند!».
مردم مدینه را قرآن به عظمت ستود و فرمود جنگی پیش آمد و غنائم جنگی نصیب آنها شد و بخش درخور توجهی از همین جنگجویان مدینه فقیر و محتاج بودند، ولی مهمانهای خود یعنی مهاجران مکه را مقدم دانستند. فرق ما و آنها این است که ما قبل از مرگ مرده ایم و آنها بعد از مرگ زنده اند. آری بعضی جنازه های عمودی اند و پس از مرگ جنازه افقی می شوند و روح در آنها نیست. حضرت امیر (علیه السلام) فرمود عالم بی عمل چنین است: و ذلک میت الاحیاء (نهج البلاغه خطبه ۸۶) میت الاحیاء یعنی در بین زنده ها یک جنازه عمودی هم هست، بعضی قبل از مرگ مرده اند و بعضی بعد از مرگ همچنان زنده اند که مصداق «و یوثرون علی انفسهم و لو کان بهم خصاصه» هستند".[1]
*در بیان پیوستار ملموس و اجتماعی بیانات شریف علامه جوادیآملی، ضمن تأکید بر اینکه باید درک عمومی نسبت به این ضربالمثل ناصحیح اصلاح شود لکن باید این نکته را هم افزود که مقوله انفاق و احسان و صدقه و... اگرچه در دین مبین اسلام جایگاه رفیعی دارند و حلال بسیاری از مشکلات اقتصادی هستند؛ لکن باید دانست همانطور که در قرآن کریم هم اشاره شده است؛ این مقولات که لزوما هم مالی نیستند و رفتارهایی مثل اختصاص وقت، خوش اخلاقی، گرو گذاشتن آبرو و... را هم شامل میشوند نباید به حالتی از افراط دچار شوند که خانه و خانواده دچار عسر و حرج شوند.
یعنی در کنار بیان اصولی حضرت استاد که باید در شرایط معقول؛ چراغ خانه را به مسجد و دیگران ایثار کرد لکن باید متوجه این پیوست عقلانی هم بود که این کمک و ایثار باید در شرایطی باشد که خانه و محیط پیرامون نیز با این ایثار همراه باشند و حقی از آنان ضایع نشود.
***
سِرو قهوه قجری مرعشی برای پزشکیان
حسین مرعشی، فعال چپ و دبیر کل حزب کارگزاران سازندگی در اظهاراتی که خبرآنلاین آنها را منتشر کرد به برخی توصیههای خود به رئیسجمهور پزشکیان اشاره کرده و گفته است:
"دومین مسالهای که بر اساس تجربه و از نظر کارشناسی مورد تایید خیلی از دوستان ما بوده و به آقای پزشکیان هم تاکید شد اینکه مسائل ایران که عمدتا مسائل اقتصادی است و فشار را متوجه مردم میکند این موضوعات بدون حلوفصل مسائل بینالمللی و سیاست خارجی ایران راه به جایی نمیبرد که خوشبختانه امروزه، با همت آقای پزشکیان و وزیر محترم امور خارجه و تحت رهبریهای رهبر معظم انقلاب، دریک فضایی قرار گرفتهایم که سایه شوم جنگ از سر ایران و ملت ایران کاملا کنار رفته و افق روشنی برای همکاریهای بین المللی رقم خورده است."[2]
*قطعا قوه عاقله دولت و مشاوران امین رئیسجمهور پزشکیان اجازه نخواهند داد نسخههای سمّی و خطرناکی که به اسم دلسوزی روی میز دولت گذاشته میشود؛ فیالفور و بدون پالایش در دستور کار قرار گیرد.
توصیه مرعشی همان نسخهای است که در دولت روحانی در دستور کار قرار گرفت و عبرتهای تلخی را رقم زد.
جالب است که سخنان مرعشی حتی در سمت معارض مواضع کارشناسان و رهبر انقلاب نیز قرار دارد که تأکید دارند دلیل عمده مشکلات کشور سوء مدیریت و مقولات داخلی است.
ضمن اینکه همین کارشناسان بیان میکنند تأثیر تحریمها بر اقتصاد ایران کمتر از میانگین 20 درصد است و زیاد نیست.
تأسف ماجرا نیز اینجاست که حسین مرعشی یک مدیر اجرایی بوده است و عملا بهتر از هرکسی میداند که چه خبر است و مشکلات کشور چگونه بهبود مییابد؟
لذا باید نتیجه گرفت که مرعشی عملا نسخه سیاسی خود و دوستانش را به اسم روش بهبود مشکلات کشور به پزشکیان قالب کرده و در این مسیر البته عقلانیت و واقعیت را هم نادیده گرفته است.
دقت شود که تأکید بر جستن ریشه مشکلات کشور در داخل کشور هرگز رافع عقلانیت مذاکراتی جمهوری اسلامی ایران نیست و حتی اگر هیچ بخشی از مشکلات کشور نیز به تحریم و مذاکره مربوط نباشد؛ لکن یک حاکمیت اصولی همواره باید به عقلانیت مذاکراتی تن در دهد و در شرایط معقول؛ آنرا بپذیرد.
جامعه باید بداند که مذاکره لزوما دستاورد اقتصادی ندارد و همواره میتوان بخشی از منافع کشور در ابعاد مختلف را از آن استحصال کرد. البته به این شرط شرایط مذاکره معقول فراهم باشد.
***
بالاگرفتن چالش عبدی و هاشمی درباره "هاشمی رفسنجانی"
عباس عبدی چندی قبل و به بهانه انتشار خاطرات روزنوشت سال ۱۳۸۱ مرحوم هاشمی که طی آن به اطلاعیابی مرحوم هاشمی از قاضی مرتضوی درباره پرونده نظرسنجی موسسه آینده اشاره میشد؛ یادداشت مفصلی نوشت و مرحوم هاشمی را نقد کرد.
محسن هاشمی، فرزند ارشد مرحوم نیز در یادداشتی در کانال تلگرامی خود معترض عبدی شد و یادداشت او را حاوی توهین و تخریب و بیادبی نسبت به مرحوم هاشمی دانست. +
در ادامه این تخاطب اما عباس عبدی هم بیکار ننشست و مجددا یادداشتی را درباره پاسخ محسن هاشمی منتشر کرد. + که مخاطبان محترم میتوانند متن کامل این قال و مقالها را در هایپرلینکهای ارائه شده مطالعه کنند.
اما بخش جالبی که در این تخاطب سیاسی_رسانهای وجود دارد؛ صحبتهای صریح عباس عبدی درباره مرحوم هاشمی و اطرافیان اوست که در یادداشت آخر ارائه شده است.
در ادامه بخشهایی از این سخنان به نقل از عباس عبدی که یکی از متهمان پرونده نظرسنجی آینده و یکی از اصلاحطلبان ستادی است را به روایت انصافنیوز میخوانید:
_ بعید میدانم که اغلب موارد منتشر شده در این خاطرات، ارزش تاریخی ویژهای داشته باشد، (شاید مواردی که نوشتهاند ولی منتشر نمیکنند، واجد این ارزش باشد) و خاطرات منتشره اغلب فقط ارزش تحلیلی دارد. به نظر میرسد که یکی از دلایل استقبال نهچندان گرم از این خاطرات همین نکته باشد که فاقد ارزش تاریخی است، هم از حیث اهمیت و هم از حیث سندیت و اعتبار.
_ این رویکرد آقای هاشمی و خانواده ایشان است که به جای پرداختن به نقدها از عنوان تخریب استفاده میکنند. مگر فرد خودرو یا ساختمان است که تخریب شود؟
_ این ذهنیت نادرستی است که هر نقدی را تخریب میدانند و یکی از دلایل و علل مهمی است که موجب شده، آقای هاشمی و خانواده ایشان درکی منطقی از انتقادات علیه آقای هاشمی پیدا نکنند.
_ تخریبکنندگان هاشمی کسانی هستند که او را در انتخابات سال ۱۳۸۴ با شعار (HASHEMI 2005) آوردند، شعاری که با زبان انگلیسی با سال ساخت تولید شده بود. بعد هم که رای نیاورد و شکست واضحی خوردند به جای اینکه گریبان ستاد خودشان را بگیرند یا شکایت خود را به همان آقای سعید مرتضوی که دادستان تهران بود ببرند، شکایت خود را نزد خدایی بردند که آن شکایت را رد میکند. بزرگترین تخریبکنندگان آقای هاشمی بعد از خود آن مرحوم، برخی از نزدیکان ایشان هستند که چشم بسته و به طور مطلق هر چیزی را توجیه میکنند و گمان دارند که مردم هم باید همینگونه فکر کنند.
_ نوشته آقای محسن هاشمی، تخیلاتی از این نوع است که گمان میکنند آن مرحوم خیلی خیلی محبوب هستند. این اشتباه در آقای هاشمی هم بود که در خاطرات ایشان فراوان است و هر کس میرود نزدشان مطابق میل ایشان حرف میزند و گمان میکنند این حرفها واقعیت است، این خطا را اطرافیان نیز مرتکب میشوند با این تفاوت که اشتباه اطرافیان در امروز و درحالی صورت میگیرد که نتایج خطای قبلی پیش روی آنان است.
_ من در آن نقد خود خیلی رعایت کردم و نکات زیادی را ننوشتم. ولی اینکه آقای محسن هاشمی ادبیات آن را گزنده و غیرمودبانه میداند، ناشی از نوعی از خودشیفتگی است که گویی میتوان علیه هر کس هر حرفی زد ولی دیگران باید مودبانه از گل کمتر به کسی نگویند. این همان ایراد و نقدی است که به رفتارهای نخوتآمیز وجود دارد. من صریح مینویسم، ولی نه بیادبانه و نه توهینآمیز. اگر دروغ گفتهاند، خیلی تخفیف دادهام و نوشتهام، خلافگویی والا دروغگویی کلمه مناسبتری بود. بنابراین چنین انتظاری که دیگران باید در برابر پدر مودبانه حرف بزنند، ولی ایشان میتواند به نماینده اتحادیه اروپا بگوید که شاید آنان جایی را آتش زدهاند یا خودرویی دزدیدهاند و … ایرادی هم نداشته باشد این ذهنیت را باید کنار گذاشت. دوره این رویکردهای اعلیحضرتی گذشته است.
_ متاسفانه متن گفتوگوی آقای هاشمی با نماینده اتحادیه اروپا در کتاب خاطرات منتشر نشده است، درحالی که این متن پیش از انتشار جزو مطالب ارسالی برای من بود و قرار بود که منتشر شود. این نشان میداد که آش آنقدر شور بوده که آقای محسن هاشمی نیز پشیمان از انتشار آن متن شدهاند. با خواندن این متن به یکباره شخصیت آقای هاشمی نزد خوشبینترین افراد به ایشان (بهجز منسوبین) به کلی فرومیریزد. آخر این را کجای دلمان بگذاریم که آقای هاشمی با آن دبدبهوکبکبه، جلوی نماینده اتحادیه اروپا مینشیند و به جای یک تحلیل یا توجیه سردستی و زیرکانه چنان حرفهایی را در باره اتهامات میزند، بحث خلبانها را میآورد، یا آتش زدن و دزدی خودرو که اینها حتی در قاموس سعید مرتضوی نیز نمیگنجید. گفتن این حرفها جلوی یک نماینده خارجی از سوی آقای هاشمی نه علیه من بلکه علیه هر شهروند ایرانی، سقوط کامل است. حالا نشستهاند و مینویسند، تخریب هاشمی؟ اساساً این هاشمی نیازمند تخریب از جانب کسی است؟ جالبتر از همه اینکه معلوم است، حذفیات خیلی جدیتر از این حرفهاست.
_ خاطرات آقای هاشمی این حُسن را دارد که بدانیم چگونه یک فرد به دلیل انسداد مسیرهای ارتباطی و نیز اطرافیان غیرصریح، موجب خودتخریبی میشود. از آن بدتر اینکه این مسیر به دست وارثان خانوادگی درحال تداوم است.[3]
*شخصیتها و رجال سیاسی از آنجا که تاریخ را تغییر میدهند و در زندگی جمعی مردم تأثیر میگذارند؛ عملا هیچگاه نمیمیرند و قضاوت درباره آنها پس از درگذشتشان نیز ادامه دارد.
در این میان باید متوجه بود نه آن نگاهی صحیح است که میگوید "پشت سر مرده حرف نزنید" و نه آن نگاهی که معتقد است "فلانی دیگر مرد و تمام شد"!
اتفاقا این خصلت سیاست است که کارنامه فرد پس از مرگ او نیز باید خوانده شود تا اگر عملکرد خوبی داشته ادامه یابد و اگر در جایی بدعملی داشته موجب عبرت سایرین شود.
پس از این، درباره مرحوم هاشمی نیز باید دانست که او و میراثش را باید دقیق و بدون حب و بغض به تماشا نشست.
او خدمات زیادی داشت همچنانکه اشتباهاتی!
و خوانش این خدمات و اشتباهات در لسان و قلم سایر سیاسیون یک فرصت مغتنم است که نه تنها نباید آنرا به حساب دعوا و جنجال گذاشت بلکه باید از آن سود مطالعاتی و فکری برد.
در این میان لازم به اشاره است که تخاطب "محسن و عباس" نیز بخشی از امورات یومیه سیاستورزی است که البته تحمل آن و استقبال از آن نیز یکی از مثبتات سیاست است که باید در سایر ابعاد نیز شاهد آن باشیم.
***
1_ https://moballeq.net/news/58968
2_ khabaronline.ir/xnt4n
3_ https://ensafnews.com/588172