به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، در تقویم جهانی، ۲۳ آوریل به نام «روز جهانی کتاب و حق نشر» شناخته میشود؛ روزی برای گرامیداشت اندیشه، نوشتار و آزادیهای فرهنگی. اما در ایران، این روز بیش از آنکه برای جشن باشد، باید برای تأمل و نقد باشد. چرا که آنچه آمارها درباره سرانه مطالعه میگویند، نه تنها نگرانکننده بلکه هشداردهنده است.
بر اساس آخرین آمار رسمی مرکز آمار ایران ،سرانه کل مطالعه غیردرسی افراد باسواد بالای ۱۵ سال در ایران تنها ۸ ساعت و ۱۸ دقیقه در ماه است؛ یعنی چیزی حدود ۲ ساعت و ۴ دقیقه در هفته. این رقم در برابر کشورهای پیشرو در مطالعه، یک عقبماندگی تمامعیار است. کافی است بدانیم هند با ۱۰ ساعت و ۴۲ دقیقه در هفته در صدر کشورهای اهل مطالعه است. این یعنی یک فرد هندی، پنج برابر بیشتر از یک ایرانی مطالعه میکند!
از این ۸ ساعت ماهانه، تنها ۴ ساعت آن به کتابهای غیردرسی واقعی اختصاص دارد. روزنامه؟ فقط ۱ ساعت و ۲۳ دقیقه در ماه. نشریات؟ ۲۳ دقیقه در ماه. آماری که نشان میدهد بخش بزرگی از جامعه نه تنها اهل کتاب نیست، بلکه حتی از مطبوعات، تحلیلها، مجلات فرهنگی، علمی یا اجتماعی هم فاصله گرفته است.
وقتی جامعهای کتاب نمیخواند، طبیعی است که تحلیلگری، تفکر انتقادی، گفتوگو و مدارا جای خود را به سطحینگری، خشونت کلامی و قضاوتهای فوری بدهد. در چنین شرایطی، رسانهها به جای آگاهیبخشی، به بلندگوهای تبلیغاتی بدل میشوند، و جایگزین «خواندن» میشود «دیدن»، آن هم از نوع فستفودیاش: کلیپ، استوری، شایعه.
مطالعه پایین، تنها یک عادت بد نیست؛ یک عامل توسعهنیافتگی فرهنگی است. جامعهای که نمیخواند، نمیفهمد. و جامعهای که نمیفهمد، نمیتواند مطالبهگر، خلاق، قانونمدار و توسعهگرا باشد.
پاسخ ساده نیست. بخشی از مشکل، ریشه در سیاستهای آموزشی دارد که هیچگاه خواندن را به عنوان یک لذت و نیاز درونی آموزش ندادهاند. بخشی دیگر، نتیجه فقر اقتصادی و نبود دسترسی آسان به کتاب است. و البته سانسور، گرانی کاغذ، کمبود کتابخانه عمومی و فضای عمومی فرهنگی هم در این افت سهم دارند.
در سالهایی که تلفن هوشمند با اینترنت رایگان در دستان همه است، اما کتابخانه محله هنوز وجود خارجی ندارد، دیگر انتظار معجزه از سرانه مطالعه بیمعناست.
توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بدون زیرساخت دانایی ممکن نیست. کشوری که مردمش روزانه ۲ ساعت هم مطالعه نمیکنند، نمیتواند به جامعه خلاق، نوآور و مشارکتجو بدل شود.
تحلیلگرانی که میخواهند از عقبماندگی سخن بگویند، بهتر است به جای شاخصهای پیچیده اقتصادی، ابتدا به وضعیت سرانه مطالعه نگاه کنند. مطالعه کم یعنی نبود درک عمیق، یعنی تصمیمگیریهای احساسی، یعنی رأی دادن بیاطلاع، یعنی بازتولید عقبماندگی.
در روز جهانی کتاب، ما نه جشن میگیریم، نه تبریک میگوییم. ما باید دقیقهشماری کنیم برای نجات فرهنگ. تا وقتی که یک ایرانی به اندازه یک هندی کتاب نمیخواند، حرف زدن از پیشرفت، عدالت فرهنگی، یا حتی مدنیت، نوعی خودفریبی است.توسعه از خواندن آغاز میشود. تا نخوانیم، نمیتوانیم.