سیده تکتم حسینی شاعر و نویسنده در گفتگو با خبرنگار مهر درباره کتابهای آماده چاپش در نمایشگاه کتاب گفت: من بعد از کتاب «لیلت» که سال ۱۴۰۰ چاپ شد و البته خیلی هم خوش اقبال نبود، کتابی منتشر نکردم. کتاب لیلت به خاطر کرونا به خوبی دیده نشد و خیلیها اصلاً نفهمیدند من چنین کتابی منتشر کردهام. بعد از لیلت چند سالی به خودم مرخصی دادم. شعر مینوشتم، حتی میتوانم بگویم تقریباً پرکار بودم، ولی شعرها منتشر نمیشدند. منتها امسال با سه کتاب در نمایشگاه کتاب حضور دارم.
حسینی ادامه داد: من امسال ۶ مجموعه آماده چاپ داشتم. یعنی بعد از آن سه مجموعهای که پیش از این چاپ کرده بودم، ۶ تا کتاب آماده چاپ داشتم که ۳ تا از آنها به نمایشگاه کتاب میرسد. اولین کتاب یک مجموعهغزل عاشقانه و اجتماعی با نام «تناهی» است که نشر نزدیکتر آن را منتشر میکند. کتاب دوم مجموعهغزل عاشقانه و اجتماعی «رشمه صدا» است که نشر شانی منتشر میکند. یک کتاب یادداشت هم با نام «فصل اشیا» دارم که دوباره نشر شانی انتشار آن را برعهده دارد. درباره «رشمه صدا» هم باید بگویم رشمه پوزهبندی از جنس طلا و نقره است که برای اسب شخصیتهای بزرگ استفاده میشده است. من از این افسار و پوزهبند برای صدا استفاده کردم و نام کتاب را «رشمه صدا» گذاشتم. اسم کتاب یادداشتها را هم با مشورت استادم، آقای دولتآبادی انتخاب کردم و البته خود کتاب هم به ایشان تقدیم شده است.
۶ مجموعهشعر دارم که ۳ تا از آنها به نمایشگاه میرسد
وی افزود: بنابراین امسال سه تا کتاب در نمایشگاه خواهم داشت. البته یک کتاب هم مجموعهشعرهای آئینی است که به نشر شهرستان ادب سپردهام، اما به نمایشگاه نمیرسد. همچنین قرار است یک مجموعهشعر عاشقانه هم به شهرستان ادب تحویل بدهم و این همکاری ادامه داشته باشد. در کل ۶ مجموعهشعر آماده چاپ دارم که فکر میکنم چند تا از آنها در ماهها یا سال آینده منتشر شوند.
حسینی درباره پرکاریاش گفت: شاید ندانید که اطرافیان من شاعر هستند. هم خواهر و هم برادرم شاعر هستند. خواهرم امسال در نمایشگاه کتاب دارد و کتاب اول ایشان جزو برگزیدگان جایزه کتاب قیصر بود. ایشان هم کتابشان را با نشر شانی چاپ کردهاند که یک مجموعهشعر سپید بسیار متفاوت است. فکر میکنم همنشینی با خواهر و برادر شاعر در پرکاریام خیلی تأثیرگذار بوده است.
صاحب کتاب «دوشنبههای کوهی» ادامه داد: چند وقت پیش با یکی از دوستانم صحبتی داشتیم درباره اینکه چرا جنون همیشه یک موضوع زنانه بوده است؟ صدها سال جنون را یک موضوع زنانه میدانستند. من فکر میکردم این یک احساس شبیه حواس چندگانه ما است که هرکسی نمیتواند به آن معنا دست پیدا کند. فکر میکنم گاهی اوقات با این جنون خیلی مأنوس و مماس هستم. به جای اینکه آن را در متن زندگی خودم بریزم، در متن شعرها میریزم. به نظرم این یک مدیریتی میخواهد؛ به جای اینکه آن جنون به آشفتگی بیرونی برسد، آشفتگی درونیام را نظم میبخشد. نوشتن به من این کمک را میکند.
رمز و راز پرکاری سیده تکتم حسینی از زبان خودش
حسینی با بیان اینکه اگر شعر نبود شاید نمیتوانستم از پس بسیاری سختیها و مشکلات دوام بیاورم، گفت: شعر کمک کرد به ابعاد دیگر زندگیام هم دسترسی پیدا کنم؛ مثل سفال، مثل موسیقی یا هنرهایی که نسبت آدم با آنها عمیقتر است. همچنین من خیلی به متون کهن و ادبیات کهن علاقه دارم. شاید همین مطالعه هم به من کمک میکند؛ چون من بیشتر وقتم را مشغول خواندن هستم. هیچ اغراقی ندارم، ولی واقعاً اکثر اوقات در حال مطالعه هستم و به نظرم همین مسأله خیلی به من کمک کرده است. یک قلممو و آبرنگ را در نظر بگیرید؛ ما هربار که میخواهیم طرحی را بکشیم، باید رنگ این قلممو را دوباره تقویت کنیم و بعد شروع کنیم به کشیدن و طراحی. فکر میکنم مطالعه این تأثیر را روی من و شعرم دارد. مخصوصاً مطالعهای که غنی است؛ مثل بیهقی، شاهنامه و شعرای قدیم که فوق العاده اثرگذار هستند. من خیلی به سعدی علاقه دارم. از همان ابتدا که شروع به نوشتن شعر کردم، روزی نبوده که سعدی نخوانده باشم. مجموع این دلایل و انس و الفت همیشگی با شعر سعدی، کمک کرده است که پرکار باشم.
وی درباره تفاوت و تمایز مجموعهشعرهای جدید و دلیل انتشار آنها در دو مجموعه مستقل، گفت: کثرت غزلها! هر مجموعه حدود پنجاه و سه چهار تا غزل دارد که خودم خواستم همین تعداد باشد. میتوانم بگویم شعرها هم متفاوت هستند و هم به هم نزدیکاند. مثلاً من یک جایی درباره اسطوره و اسطورهها میخواندم و شاید تأثیر اسطورهها در شعرم پررنگتر شده بود. به همین خاطر این شعرها را در مجموعههای مختلف پخش کردم. همچنین اگر در یک مدت حال و هوای خاصی را در شعر عاشقانه تجربه کردم، این شعرها را در مجموعههای مختلف پخش کردم تا از یک شکل شدن کتابها جلوگیری کنم و کتابها تنوع داشته باشند. ولی به صورت کلی فکر نمیکنم تفاوت خیلی زیادی داشته باشند. کتاب رشمه صدا یک مقدار عاشقانههایش زنانهتر و اعتراضیتر است؛ شاید به خاطر آن افساری که به صدای خودم زدم و آن زندانی که برای صدا مدنظرم بود. چون حال و هوای شعرها کمی اعتراضی است، شاید با دیگر مجموعهها تفاوتهایی داشته باشد ولی در کل خیلی از جهان هم دور نیستند.
حسینی درباره شعرهای اجتماعی که درباره افغانستان نوشته، گفت: تقریباً تمام این شعرها را حذف کردم و از مجموعهها کنار گذاشتم. هیچ کدام از شعرهایی که درباره افغانستان و شرایط جامعه افغانستان است، هنوز چاپ نشده است. خود این شعرها یک مجموعه خیلی قطوری خواهد شد. هنوز تصمیم نگرفتم که این شعرها را کجا چاپ کنم و واقعاً نمیدانم اینکه اصلاً امکان چاپ آنها در داخل ایران وجود دارد یا نه؟ در طول ماههایی که وضعیت افغانستان تغییر کرد، من هرشب من مینشستم و یک شعر مینوشتم و به نوعی سوگواری میکردم. این شعرها هنوز در دفتر من هستند و سرنوشت چاپشان مشخص نیست.
حسینی درباره کتاب «فصل اشیا» که اولین کتاب نثر اوست، گفت: من یک مدتی شروع کردم به نوشتن یادداشت برای خواهر مرحومم؛ با عنوان «یادداشتهایی برای دسامبر». این یادداشتها ادامه پیدا کرد و خودم هم دوستشان داشتم. حتی خیلی از مخاطبین و دوستان صمیمیام که درباره شعر با هم زیاد گفتگو میکنیم، گفتند ما یادداشتهایت را بیشتر دوست داریم! جالب است بدانید که علاقه و شوق و اشتیاق من در ادبیات بیشتر به قصه و رمان حتی نثر ادبی است، اما آن جایی که احساساتم بروز پیدا میکند شعر میشود. آن یادداشتها را یک مقدار گزینش کردم و از استادم آقای محمود دولتآبادی پرسیدم چه اسمی انتخاب کنم؟ نظر ایشان «فصل اشیا» بود که اتفاقاً کتاب را هم به ایشان تقدیم کردهام. یادداشتها خیلی شخصی نیستند، ولی خیلی هم عمومی نیستند. تقریباً میشود گفت مخاطب خاصپسند است و امیدوارم که این کتاب آغاز خوبی برای کتابهای نثر من باشد.