ورود به بازار سرمایه یکی از اهداف جذاب استارتاپها در سرتاسر دنیا است که در کشورهای توسعهیافته دنیا سالهاست محقق شده اما در ایران با وجود چند سال پیگیری از سوی استارتاپها هنوز مسیر همواری پیدا نکرده و برای اکثر این شرکتها یک راه پر از مانع و دستانداز است.
هرچند سال ۱۴۰۳ تغییراتی در رویه حاکمیت برای پذیرش این نوع شرکتها در بازار سرمایه رخ داد و از سویی تعدادی از کسبوکارها رنگ پذیرش در بازار سرمایه را دیدند و از سویی دیگر بازار جدیدی با عنوان «بازار نوآفرین» راهاندازی شد که بهطور ویژه تسهیل ورود استارتاپها به بورس و فرابورس را هدف قرار داده اما همچنان تعداد قابل توجهی از کسبوکارهای اکوسیستم اقتصاد دیجیتال پشت درهای ورودی بازار سرمایه ماندهاند، بدون این که زمان باز شدن درها مشخص باشد.
مزایایی که ورود به بازار سرمایه برای شرکتها دارد باعث میشود کسبوکارهای استارتاپی، بهخصوص شرکتهایی که بزرگ و پردرآمد شدهاند، تمایل زیادی برای پذیرش و حضور در بورس و فرابورس داشته باشند. اما در سالهایی که از اولین درخواستها برای حضور در بازار سرمایه میگذرد، حاکمیت بیش از هموارسازی مسیر ورودی مانعتراشی را در دستور کار قرار داده است.
وارد شدن به بازار سرمایه زمینه مساعدی برای جذب سرمایه و توسعه فعالیتهای شرکت را ایجاد میکند. این مزیت حضور در بورس در هر شرایطی مفید و موثر است اما در شرایط کنونی اقتصاد ایران که تمایل به سرمایهگذاری پایین است و ثبات اندک در حوزه اقتصاد دیجیتال ریسک سرمایهگذاری در اکوسیستم استارتاپی را پایین میآورد، حضور در بورس برای سرمایهگذاران اطمینان خاطر برای سرمایهگذاری کردن ایجاد میکند.
علاوه بر این، حضور داشتن شرکتهای استارتاپی در بورس به معنای بلوغ آن است. این حضور مهمترین مرحله رشد یک شرکت و گام مهمی برای استارتاپها در مسیر توسعه محسوب میشود. این حضور در کنار این که زمینه جذب سرمایه را فراهم میکند، اعتبار کسبوکار را نیز بالا میبرد. در واقع، حضور شرکتها، چه شرکتهای استارتاپی و چه شرکتهای سنتی، به عملکردشان شفافیت میبخشد. این شفافیت بهواسطه نظارتی که نهادهای رسمی بر بازار سرمایه دارند و در کنار آن، با انتشار شفاف صورتهای مالی شرکتها ایجاد میشود؛ بنابراین سرمایهگذارها با اتکا به نظارت نهادهای رسمی مطمئنتر میتوانند با استارتاپها تعامل کنند.
کارشناسان همچنین اعتقاد دارند که ورود به بورس این امکان را فراهم میکند که سرمایه اولیهای که برای رشد استارتاپها تامین شده آزاد شود و این امکان به سرمایهگذارها داده میشود که در بورس سهم خود را بفروشند و بالاخره به سود سالها سرمایهگذاری خود برسند.
در کنار همه این مزایا حضور استارتاپها در بورس کارکردهایی مثل تسهیل دریافت تسهیلات بانکی و معافیت از پرداخت مالیات یا کاهش میزان مالیات را هم دارد. امکان دریافت وام می تواند دست شرکت برای سرمایهگذاری و تامین هزینههای خود را باز بگذارد و معافیت یا کم شدن مالیات هم به آنها در کاهش هزینههایشان کمک میکند.
علاوه بر مزیتهایی که پذیرش و حضور در بورس برای خود استارتاپ دارد، این اتفاق برای کل صنعت و اقتصاد کشور هم مثبت ارزیابی میشود. کارشناسان این طور استدلال میکنند که پذیرش و حضور استارتاپها در بورس مشوق بسیار خوبی برای همه علاقهمندان به اکوسیستم استارتاپی است و آنها که در آستانه ورود به فعالیت در حوزه استارتاپی هستند با دیدن رشد مجموعههای استارتاپی، انگیزه بیشتری برای کار در این حوزه پیدا میکنند. این اتفاق به نفع اکوسیستم استارتاپی و مجموعه اقتصاد دیجیتال کشور است و به رشد این صنعت کمک میکند.
با وجود همه این جذابیتها و مزیتها، ورود به بورس تا کمی پیش از این برای استارتاپها غیرممکن بود و اخیراً کمی تسهیل شده است. در مدت سه سالی که از حضور شرکت تپسی، بهعنوان اولین استارتاپ پذیرفتهشده، در بازار سرمایه میگذرد شرکتهای مختلفی برای پذیرش در بورس تلاش کردهاند اما تعدادی از آنها، مثل دیجیکالا و کافهبازار، بهتازگی برای حضور در بورس و فرابورس پذیرش گرفتهاند و بعضی دیگر مثل دیوار و آچاره، هنوز هم با موانع متعدد برای گرفتن پذیرش در بازار سرمایه دست به گریبان هستند.
در تمام سالهایی که استارتاپها برای ورود به بورس تلاش کردهاند مساله ارزشگذاری این شرکتها بهعنوان یک مانع اصلی مقابل این شرکتها قد علم کرده است. مسئولان و نهادهای مربوط هم مشخص نبودن نحوه ارزشگذاری شرکتهای استارتاپی را اصلیترین مانع اعلام کردهاند.
نبود قوانین متناسب با ماهیت کسبوکارهای استارتاپی هم مانع مهم دیگری است. این مانع زمانی آشکار شد که تپسی در تلاش برای ورود به بازار سرمایه بود و سازمان بورس را مجاب کرد که با تدوین قوانین و ضوابط جدید نسبت به رفع این مانع اقدام کند. این اتفاق در سال ۱۴۰۲ با تصویب و ابلاغ «ضوابط و شرایط اختصاصی پذیرش سهام شرکتهای نوپا و فعال در حوزه اقتصاد دیجیتال» رخ داد.
تا پیش از این، نبود قوانین اختصاصی برای شرکتهای استارتاپی و دانشبنیان باعث شده بود که سازمان بورس و نهادهای مربوطه با قوانین سختگیرانه با این شرکتها مواجه شوند و اجازه ورود آنها را به بازار سرمایه ندهند.
وجود بعضی از سهامداران در ساختار سهامداری شرکتهای استارتاپی هم برای تعدادی از استارتاپها دردسرساز شده است. این مانع تا جایی جدی و برقرار است که تعدادی از استارتاپها فقط با خروج برخی سرمایهگذاران از ترکیب سهامداریشان امکانپذیر میشود. این اتفاق در مورد دیجیکالا و کافهبازار هم رخ داد که فقط وقتی «سرآوا» از ترکیب سهامداران این شرکتها خارج شد فضا برای آنها مساعدتر شد. در واقع، صلاحیت برخی از سهامداران مورد تایید نهادهای حاکمیتی نیست و این موضوع باعث ممانعت حاکمیت از ورود شرکتها به بازار سرمایه میشود. به این ترتیب تلاشهای کافهبازار برای ورود به بورس بعد از ۴ سال به نتیجه میرسد؛ دیجیکالا بعد از مدتها تلاش زمانی میتواند نامه پذیرش بگیرد که بخشی از سهامش را به همراه اول میفروشد؛ جلسه پذیرش دیوار در بورس به دلیل مخالفت نهادهای امنیتی ناگهان لغو میشود و هنوز هم خبری از حضور اسنپ یا آچاره در بازار سرمایه نیست.