عراقچی هم برجام را نمیخواهد
قرار بود سیدعباس عراقچی، وزیر امور خارجه در کنفرانس بینالمللی سیاست هستهای کارنگی یک سخنرانی داشته باشد که این سخنرانی به دلیل آنچه که نمایندگی ایران در سازمان ملل آن را تبدیل سخنرانی به مناظره بیان کرد، لغو شد. در بخشی از متن سخنرانی وزیر امور خارجه آمده بود: «برخی گروههای خاص در تلاشند روند دیپلماسی میان ایران و آمریکا را تخریب کنند. آنها اینگونه القا میکنند که توافق احتمالی، صرفا تکرار برجام خواهد بود. باید شفاف بگویم: در حالی که برجام یک دستاورد مهم به شمار میرفت، بسیاری در ایران بر این باورند که آن توافق دیگر کفایت نمیکند. خواسته آنها روشن است؛ توافقی جدید که نهتنها نگرانیهای همه طرفها را برطرف کند، بلکه منافع اقتصادی ایران را نیز تضمین کند. من با این رویکرد موافقم. البته نمیتوانم از طرف رئیسجمهور ترامپ صحبت کنم اما سابقه عملکرد او نشان میدهد او هم تمایلی به بازگشت صرف به برجام ندارد».
روزنامه وطن امروز در اینباره نوشت:
سخنرانی لغو شده عراقچی که اکنون با انتشار آن در فضای مجازی، علنی شده و بازتابهایی نیز در میان رسانهها داشته نکاتی مهم در خود دارد.
عراقچی اشاره میکند نه ایران و نه آمریکا دیگر برجام را کافی نمیدانند. به این معنی که دیگر به برجام بسنده نمیکنیم. وی در سخنرانیاش تصریح کرده است: «بسیاری در ایران بر این باورند آن توافق دیگر کفایت نمیکند. خواسته آنها روشن است؛ توافقی جدید که نهتنها نگرانیهای همه طرفها را برطرف کند، بلکه منافع اقتصادی ایران را نیز تضمین کند. من با این رویکرد موافقم. البته نمیتوانم از طرف رئیسجمهور ترامپ صحبت کنم اما سابقه عملکرد او نشان میدهد او هم تمایلی به بازگشت صرف به برجام ندارد».
این اظهارات عراقچی از این جهت واجد اهمیت است که نشان میدهد اشتباهات مربوط به مذاکرات در دوره حسن روحانی برای تیم مذاکرهکننده ایرانی همانند یک عبرت درسآموز است و از همین رو ایران هم در مذاکره و هم در مطالبه، از برجام عبور کرده است.
******
ادعای رئیس دولت اعتدال: نگذاشتند توافق شود تا روحانی ناموفق باشد!
حسن روحانی، رئیس دولت اعتدال در دیدار اعضای شورای مرکزی مجمع ایثارگران درباره مذاکرات اخیر ایران و آمریکا اظهاراتی را مطرح کرد که بخشهایی از آن به شرح زیر است:
* این تفکر که ما نمیتوانیم با دنیا مذاکره کنیم و نباید تعامل داشته باشیم و کاملاً بیفایده است، درست نیست. یکی از خواص برجام این بود که ثابت کرد میشود با دنیا تعامل کرد و مذاکره میتواند مفید باشد. علت اینکه عدهای از برجام عصبانی بودند به خاطر همین تفکرشان بود.
* امروز بزرگترین رسالت و وظیفه ما این است که به نظام و حاکمیت تا جایی که امکانپذیر است کمک کنیم؛ حالا که مذاکره شروع شده به دولت کمک کنیم. قبلاً فرصتهای خیلی خوبی داشتیم ولی به خاطر اینکه آن آقا رئیسجمهور شود و این آقا نشود، فرصتها را از دست دادیم.
* دکتر عراقچی در بهار ۱۴۰۰ مذاکره کرد و هرچه ما گفتیم توانست از آنها بگیرد. او توافق کرد که نه تنها تحریمهای قبلی برداشته شود بلکه هرچه ترامپ هم اضافه کرده بود، بردارند. این را هم تقریباً قبول کردند که حتی سپاه پاسداران از لیست تروریستی حذف شود؛ همه مواردی که ما میخواستیم قبول کردند. آن زمان در دولت گفتم اگر به ما اجازه بدهند همین امروز تمام میکنیم، یک امضا مانده که آقای عراقچی انجام دهد. نگذاشتند! تا روحانی ناموفق باشد! روحانی کی هست که موفق باشد یا نباشد؟ به فکر ملت و کشور باشید!
* علت اینکه هفتههای آخر کوتاه آمدم برای این بود که فکر کردم اینها میخواهند به توافق برسند ولی به اسم من نباشد و به اسم رئیسجمهور بعدی باشد. گفتم باشد و در شورای عالی امنیت ملی هم گفتم این توافقی که همه قبول داریم باید اجرا شود، بناست در دولت من نباشد و در دولت بعدی باشد. خوب باشد. برای من فرق نمیکند. ما میخواهیم تحریم برداشته شود، امتیاز برای دولت بعدی باشد، عیبی ندارد. اصل این است که مردم راحت شوند. متأسفانه فرصت طلایی را از دست دادیم. انشاءالله از این فرصت حداکثر استفاده را ببریم.
******
توصیه شریعتمداری به بستن تنگه هرمز و خروج از ان.پی.تی
حسین شریعتمداری در روزنامه کیهان نوشت:
روز چهارشنبه ۲۰ فروردین و در آستانه دور اول مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا در عمان، وزارت خزانهداری آمریکا پنج نهاد و یک شخص را به بهانه فعالیت در صنعت هستهای ایران، تحریم کرد! وزارت خزانهداری آمریکا، روز چهارشنبه ۲۷ فروردین و در آستانه دور دوم مذاکرات غیرمستقیم در رُم، یک پالایشگاه، یک شرکت و چند نفتکش مرتبط با جمهوری اسلامی ایران را تحریم کرد! دیروز (سهشنبه) دوم اردیبهشت ماه و در آستانه دور سوم مذاکرات غیرمستقیم در عمان، وزارت خزانهداری آمریکا اعلام کرد که تحریمهایي را علیه چند شرکت و مرکز مرتبط با نفت خام و گاز مایع ایران وضع کرده است!
بدون کمترین تردیدی باید گفت زنجیره تحریمهای آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران، آنهم در آستانه دور اول و دوم و اکنون، در آستانه دور سوم مذاکرات حاوی پیامویژهای است و انتخاب تاریخها نمیتواند اتفاقی باشد. این پیام چیست؟! انتظار آن است که تیم مذاکرهکننده کشورمان مفهوم و منظوری را که آمریکا در پیامهای یاد شده جاسازی کرده است، کشف کنند و این پیامها را بیپاسخ نگذارند.
مکالمه تلفنی دیروز ترامپ با نتانیاهو و توضیحات ترامپ درباره محتوای این گفتوگو نیز میتواند به «رمزگشایی» از زنجیره تحریمهای اخیر کمک کند. ترامپ درباره گفتوگوی تلفنی خود با نتانیاهو گفته است:
«با نخستوزیر اسرائیل درباره موضوعات بسیاری از جمله تجارت، ایران و غیره صحبت کردم. این تماس بسیار خوب بود. ما در همه موضوعات و مسائل، همنظر بوده و در یک جبهه هستیم»!
رمزگشایی از پیامهای چهارگانه آمریکا (تحریمهای سهگانه در آستانه سه دور مذاکرات و گفتوگوی تلفنی ترامپ و نتانیاهو) بر عهده تیم مذاکرهکننده کشورمان و ستادی است که این تیم را پشتیبانی میکند. هوشمندی تیم مذاکرهکننده کشورمان در مذاکرات عمان و رم درخور تقدیر است و به نوشته «پولیتیکو»، درایت و هوشیاری این تیم در مذاکرات عمان و رم به وضوح دیده شده است. تاکید چندباره آقای عراقچی که «نه دلیلی برای خوشبینی زیاد هست و نه برای بدبینی» نیز نشانه آن است که نگاه هوشمندانهای به روند مذاکرات دارند.
اکنون انتظار آن است - و ضروری نیز هست - که مسئولان محترم کشورمان نیز، پیامهای مشابهی برای حریف داشته باشند و ماهیت استکباری و خوی وحشی آمریکا در غارت و قتل عام انسانها را فریاد کرده و با صراحت اعلام کنند که برخلاف خواسته حریف، کمترین تغییری در برنامه صلحآمیز هستهای خود نمیدهند و در صورت ادامه باجخواهی دشمن، خروج از NPT را در دستور کار دارند، و چنانچه دشمن درپی محروم کردن ما از صدور نفت باشد، با استناد به کنوانسیونهای 1958 ژنو و 1982 جامائیکا که موضوع آن «نظام حقوقی آبراههای بینالمللی و حق عبور کشتیهاست»، تنگههرمز را به روی تمامی کشتیهای نفتکش و حتی کشتیهای حامل کالای تجاری و تسلیحاتی دشمن میبندیم. دلیلی ندارد که کشورهای متخاصم از تنگهای که در آبهای سرزمینی کشورمان قرار دارد اجازه عبور داشته باشند.
این حق مسلم و قانونی ایران است که به کشتیهای نفتکش و شناورهای حامل کالای تجاری متعلق به کشورهای متخاصم اجازه عبور از تنگه هرمز را ندهد. و در همان حال اعلام کنیم که اگر دست به حملهای بزند، پایگاهها و منافع آنها را به نابودی میکشانیم و ... نه این که نقش پرچم آمریکا در ورودی فلان دانشکده در دانشگاه تهران ابتدا با موکت پوشانده و سپس با رنگ، محو شود! و یا برخی از غربگرایان در روزنامهها و سایتها و کانالهای تحت مدیریت خود، با ذوقزدگی به سوی دشمن غش کنند! و یا دستهای مرموز مفسدان اقتصادی با نوسان قیمتها عرصه را بر مردم تنگ کنند!
******
تعلل دولت در انتخاب وزیر اقتصاد صدای حامیان را هم درآورد
سایت خبرآنلاین نوشت:
در حالی که اقتصاد با چالشهای پیچیدهای مواجه است، وزارت اقتصاد به مدت ۵۰ روز بدون وزیر فعالیت میکند. دولت نه تنها گزینهای به مجلس معرفی نکرده، بلکه در پاسخ به رسانهها نیز تنها به کلیگوییهایی مانند «در حال بررسی هستیم» و یا اینکه «کارهار روی زمین نمانده» اکتفا کرده است.
البته این نخستینبار نیست که «باب همایون» با این بلاتکلیفی مواجه میشود. در دولت دوازدهم، مسعود کرباسیان وزیر وقت اقتصاد در تاریخ ۴ شهریور ۱۳۹۷ با رأی عدم اعتماد مجلس از کار برکنار شد و این وزارتخانه تا ۲۹ مهرماه همان سال- یعنی ۵۵ روز بدون سکاندار بود. اکنون نیز تاریخ تکرار شده، با این تفاوت که شرایط اقتصادی حتی حساستر از سالهای پیش است و نبود وزیر، بهویژه در حوزههایی چون سیاستگذاری مالی، اصلاحات اقتصادی، نظارت بر بانکها و گمرک و... میتواند تبعات سنگینی داشته باشد.
سؤالی که بهطورجدی مطرح میشود این است که چرا دولت در انتخاب وزیر اقتصاد اینقدر تأخیر کرده است؟ آیا اختلافات داخلی در مورد گزینهها مانع از معرفی وزیر شده است؟ یا اینکه دولت در انتظار روشنتر شدن وضعیت مذاکرات خارجی است؟ اینها پرسشهایی هستند که هنوز پاسخی واضح برای آنها ارائه نشده است.
در این مدت، معاونان وزارتخانه امور جاری را پیش بردهاند؛ اما بسیاری از کارشناسان معتقدند نبود یک وزیر مقتدر، نهتنها تصمیمگیریهای کلان اقتصادی را مختل کرده، بلکه باعث کاهش انگیزه درونسازمانی، فرسایش سیاستگذاری و تعلیق برخی برنامههای اصلاحی شده است.
******
افشاگری یک نماینده از طرح دولت برای تغییر ساختار انرژی کشور
عضو کمیسیون اقتصادی مجلس اعلام کرد: «دولت در حال پیگیری طرحی غیرشفاف و نگرانکننده برای تغییر ساختار انرژی کشور است».
میثم ظهوریان در جلسه علنی امروز مجلس شورای اسلامی در تذکر شفاهی خود اظهار داشت: «متأسفانه دولت در حال پیگیری طرحی برای تغییر ساختار انرژی کشور به صورت غیرشفاف است و نمایندگان مجلس از جزئیات آن بیخبرند».
وی ادامه داد: «اطلاعاتی که به طور کلی از این طرح در رسانهها منتشر شده، بسیار نگرانکننده است و نشاندهنده ضعفهای جدی در این طرح است».
نماینده مردم مشهد در مجلس اشاره کرد که طبق گزارش مرکز پژوهشهای مجلس، ۵۴ درصد از طبقه پرمصرف گاز، جزء طبقات محروم و در واقع در پنج دهک پایین درآمدی قرار دارند. به همین دلیل، اجرای این طرح میتواند منجر به تحمیل هزینههای ماهانهای بین یک تا پنج میلیون تومان بر مردم شود که این موضوع میتواند باعث کاهش سرمایه اجتماعی و احتمالاً افزایش خشونت گردد.
وی در پایان تأکید کرد: «ما با جراحی اقتصادی موافقیم، اما باید توجه داشت که چاقوی این جراح اقتصادی ابتدا باید به فساد در بانکهای خصوصی، خصوصیسازیهای رانتی و انحصارات و همچنین اسراف در بودجههای دولتی بپردازد، نه اینکه مستقیماً معیشت مردم را هدف قرار دهد».
******
عبدی: شاید توافق با آمریکا پیش از مذاکرات نهایی شده باشد
عباس عبدی، فعال سیاسی اصلاحطلب در گفت و گو با روزنامه اعتماد، درباره مذاکرات ایران و آمریکا اظهاراتی را مطرح کرد که بخشهایی از آن به شرح زیر است:
* برداشت کلی من این است که طرف ایرانی در بالاترین سطح تصمیم به توافق گرفته است. شاید هم پیش از نامهنگاری این توافقات به صورت غیر رسمی نهایی شده باشد. چارچوبها نیز کمابیش روشن است. البته توافق درباره جزییات فنی قدری سخت است. ولی نتایج نشست دوم در رم نشان داد که طرفین از چارچوب و کلیات توافق عبور کردهاند. بنابراین اگر اتفاقی رخ ندهد، به نظرم توافق خواهند کرد. مانع اصلی در خارج نتانیاهو است و در داخل هم تندروها هستند که البته خیلی ضعیف شده و به حاشیه رفتهاند. با این حال نمیدانیم که سطح توافقات در چه حد است؟ راهبردی است یا تاکتیکی و مقطعی؟ آیا با روابط اقتصادی تحکیم و تثبیت میشود یا دوباره به دوره پس از برجام خواهیم رسید؟ آیا با اصلاحات در سیاست داخلی همراه خواهد شد که به تثبیت وضعیت سیاست منجر شود؟ این پرسشها کلیدی است که باید منتظر ادامه مذاکرات و اطلاع از جزییات آن بود. در سوی مقابل معتقدم که ترامپ نیاز دارد توافقی صورت گیرد. به قول جو بایدن تیر او به هر جا اصابت کند، دور آن را خط میکشد و میگوید این همان هدفی است که میخواستم و وسط خال زدهام. مساله اصلی ترامپ ایران نیست. مساله او چین و اقتصاد امریکا است. بنابراین تا اینجا مذاکرات خوب پیش رفته و امیدواریم که تا پایان همچنان ادامه یابد.
* کمتر پدیدهای است که شرّ مطلق یا خیر مطلق باشد. اغلب پدیدهها در عین حال که تهدید هستند، فرصت هم هستند. بستگی به ما دارد که چگونه به آنها نگاه کنیم. مدتی پیش همین جمله را گفتم که ترامپ میتواند به فرصت تبدیل شود، این به نگاه و سیاستهای ما بستگی دارد، پذیرش این مذاکرات محصول همین نگاه میتواند تلقی شود.
* دستاورد اصلی ملتزم بودن به مفهوم و فلسفه پذیرش این مذاکرات است که پذیرش نظم بینالمللی موجود است. بدون پذیرش این اصل این مذاکرات بیمعنا است و هر نتیجهای هم که داشته باشد فوری از دست خواهد رفت، همچنان که در برجام شاهد آن بودیم. ایران برجام را بدون فلسفه و روح کلی آن پذیرفته بود.
******
ناگفتههای خاندوزی از شرایط وخیمی که دولت سیزدهم در ابتدای کار با آن مواجه بود
سید احسان خاندوزی، وزیر اقتصاد دولت سیزدهم در گفت و گو با روزنامه همشهری، درباره ناترازیها و وخیمی که دولت سیزدهم در ابتدای کار با آن مواجه بود، توضیحاتی را داد که بخشهایی از آن به شرح زیر است:
* مسئله ناترازیها چه در حوزه انرژی و چه در حوزه آب و سایر مقولات برای قبل از دولت سیزدهم وجود دارد؛ حتی ناترازیهای مالی. نخستین جلسه کاری که شهیدرئیسی ما را به آن دعوت کرد برای اینکه وارد موضوع بحث اقتصادی شویم، روزی بود که ما هنوز رأی اعتماد از مجلس نگرفته بودیم؛ اواخر مردادماه 1400 و بحث تامین حقوقهای آن ماه بود. بهعلت کاهش درآمدهای مالیاتی و نفت، خزانه دولت برای پرداخت حقوق به همه کارکنان موجودی نداشت. هرطور بود منابع تامین اعتبار شد، اما دچار تأخیر شدیم و آخرین حقوقی که دولت دوازدهم پرداخت کرد با تأخیر بود. من نمیخواهم بگویم دولت آقای روحانی مقصر است. واقعا این مسائل، ریشه طولانیتری دارد، اما درآمدهای نفتی این ناترازیها را پوشش میداد و به چشم نمیآمد. از سال 91 که تحریمها درآمد نفتی کشور را دچار آسیب کرد، ناترازیها بهتدریج خودش را نشان داد.
* البته فرصت خیلی درخشانی را طی سالهای 94، 95و 96داشتیم که سراغ رفع این ناترازیها برویم؛ چراکه در آن مقطع، اقتصاد کلان کشور دارای ثبات و تورم کاهشی شده بود. متأسفانه از آن دوره برای حل ناترازیها هیچ استفاده جدی نشد و دوباره سال 1397که تحریمهای دور دوم برگشت، آن ناترازیها خودنمایی بیشتری کرد. این بار البته دولت دوازدهم، پلن دومی هم برای اداره کشور نداشت که حالا اگر آمریکاییها زیر توافق زدند، باید چه کرد.
* در سالهای 1398 و 1399هم کرونا آمد و شرایط خیلی وخیم شد تا سال 1400 که دولت سیزدهم شروع بهکار کرد و در آن مقطع بحران قطع برق شروع شد؛ بنابراین دولت سیزدهم میراثدار مجموعه انباشته ناترازیها بود. البته شأن آقای رئیسی این نبود که در مرعی و منظر مردم در جلسات عمومی و جایی که مخاطب عمومی ملت هستند، خیلی گلایه و شکایت کند و وضعیت را بد جلوه بدهد و گردن کسی بیندازد.
* عملا شهید رئیسی، 2سال و 10ماه توانست دولت سیزدهم را مدیریت کند و حضور داشته باشد، اما در همان سال اول بیش از 6هزار مگاوات به ظرفیت تولید برق کشور اضافه شد و سال دوم و سوم هم این عدد افزایش پیدا کرد که این عدد ۶هزار مگاوات از متوسط افزایش ظرفیت تولید برق سالهای قبل به شکل خیلی معناداری بیشتر بود، اما چون موضوع ناترازیها موضوع انباشته شده سالهای طولانی بود باید حتما یک برنامه 5،4 ساله وجود داشت برای اینکه کشور را از این ریل خارج کند.
* یکی از مدیران عامل نیروگاهها برای خود من تعریف میکرد و میگفت که در دولت سیزدهم یک فردی از سمت وزیر نیرو حداقل هفتهای3 یا 4بار تلفنی تماس میگرفت و میگفت بگویید چقدر ذخیره سوخت مایع دارید؟ و وضعیت سوخت نیروگاهها را یادداشت میکرد و دوباره2روز بعد زنگ میزد میگفت که مشکلی که به من گفتید پیگیری کردیم. در تمام ۳۶۵ روز سال هفتهای حداقل 4،3 بار از دفتر وزیر نیرو (آقای محرابیان) از مدیران نیروگاهها پیگیری مستمر صورت میگرفت؛ چون معلوم بود گلوگاه جدی است که باید رصد شود. این تا قبل از شهریور ۱۴۰۳ است. خب، بعد از تغییرات و روی کار آمدن دولت چهاردهم، مدیر نیروگاه میگفت که ۲ماهی شد دیگر کلا این تماسها قطع شد و کسی دیگر پیگیری نکرد.