از قتل دختر آرایش‌گر تا اختلاف آوینی و مخملباف

عصر ایران پنج شنبه 04 اردیبهشت 1404 - 10:56
زن‌کُشی و دختر کُشی در جامعه ما و سایر جوامع خاورمیانه، تا حد زیادی هم به انسیکلوپدی و فرهنگ مردمان این خطه از کره زمین مرتبط است و یکسره دست‌پخت قانون‌گذاران و قانون‌نویسان نیست.  این جور وقایع در ایران قبل از انقلاب هم رخ می‌داد. در آن دوران هم هیچ پدری را بابت "غیرت" و "قتل ناموسی"اش اعدام یا قصاص نمی‌کردند. 

 

     عصر ایران؛ هومان دوراندیش - در خبرها آمده دختری 18 ‌ساله به دست پدرش کشته شده، آن هم با ضربات چاقو! دلیل ارتکاب قتل هم گویا کار کردن دختر در یک سالن آرایش بوده. 

      یکی از صفحات اینستاگرامی در واکنش به این قتل تیتر زده بود: "قتل قانونی زیر چتر قوانین زن‌ستیز حکومت اسلامی." 

    منظور از "قتل قانونی" لابد این بوده که پدر چون قانوناً ولیّ دَم فرزند است، در صورتی که لازم بداند، با خیال راحت دست به قتل فرزندش می‌برد چراکه می‌داند قصاص نمی‌شود و حداکثر چند سالی به زندان می‌افتد. 

    معلوم نیست چرا گردانندگان آن حساب اینستاگرامی، این قانون را "زن‌ستیزانه" قلمداد کرده‌اند. چون اگر فرزند "پسر" هم باشد، باز "پدر قاتل" قصاص نمی‌شود. قانون مذکور را می‌توان پدرسالارانه خواند. 

   نکته مهم‌تر این است که در چنین نقدهایی، گویی درخواست اعدام قاتل وجود دارد. در حالی که این منتقدان معتقدند برای عبور از قوانین قضایی سنتی به قوانین قضایی جدید، اساساً باید دور اعدام قاتل را خط بکشیم. 

   در اکثر کشورهای جهان غرب هم اگر پدری فرزندش را بکشد، اعدام نمی‌شود. پس آیا می‌توان گفت چنین قتلی در فرانسه و آلمان هم "قانونی" است چون‌که پدر خیالش راحت است بعد از کشتن فرزندش اعدام نخواهد شد؟ 

  قانون پدرسالارانه و مردسالارانه مذکور در ایران، اولاً مجوز چیزی به نام "قتل قانونی" را صادر نکرده، ثانیا "زن‌ستیز" نیست چون که تفاوتی بین فرزند دختر و فرزند پسر قائل نیست، ثالثا پدر را  به زندان محکوم می‌کنند در حالی که فعل قانونی، مجازاتی ندارد. 

حتی اگر بر سر مفهوم " قتل قانونی" مناقشه نکنیم، مجازات حبس برای پدری که فرزندش را کشته، نشان می‌دهد که قتل او "قانونی" نبوده.

شاید هم منظور کسانی که این قانون را زن‌ستیز می‌دانند، این است که چرا مادر را از قصاص، در صورت قتل فرزند، معاف نکرده است!

   اینکه عده‌ای این قانون را زن‌ستیزانه می‌دانند، احتمالا ربطی دارد به فرهنگ سنتی حاکم بر بسیاری از خانواده‌های ایرانی؛ فرهنگی که البته امروزه تا حد زیادی تضعیف شده؛ دست کم در شهرهای بزرگ.

مطابق فرهنگ سنتی جامعه ما، احتمال اینکه یک پدر، دخترش را به قتل برساند بیشتر از این است که پسرش را به قتل برساند. معمولا انگیزه‌های "ناموسی" علت چنین خشونت‌ها و قتل‌هایی است. 

 در محیط‌ها و خانواده والدین، بخصوص پدران، مشکل چندانی با آزادی‌های اجتماعی و شخصی پسران‌شان ندارند ولی این قاعده یا عرف، شامل دختران نمی‌شود. به همین دلیل قتل‌های ناموسی و خانوادگی زیادی در ایران زیر لوای "غیرت" رخ می‌دهد.‌

قتل مذکور هم ظاهرا ربطی به غیرت آن "پدر غیور و خشمگین" داشته. این نکته البته بدیهی است اما ذکر آن از حیث تأمل در پیامدهای ناخواسته مفهوم "غیرت" و  "فرهنگ غیرتی" مهم است. 

مرتضی آوینی سی‌و‌پنج سال قبل در نقد خود بر فیلم "نوبت عاشقی"، با انتقاداتی تند و تیز از فیلم محسن مخملباف، نوشته بود: "غیرت را نمی‌توان از انسیکلوپدی (دایره‌المعارف) زندگی ایرانیان حذف کرد." 

   اگرچه زیرپوستِ جامعه ایران در زمانه کنونی نشان می‌دهد مرحوم کارل مارکس چندان هم بی‌راه نگفته بود که "هر آنچه سخت و استوار است دود می‌شود و به هوا می‌رود"، ولی به هر حال هنوز هم پیدا می‌شوند "مردان غیوری" که لازم می‌بینند خون همسر یا دخترشان را بریزند تا درخت غیرت در وجودشان آبیاری شود و تشنه نماند!

 البته در برابر چنین نقدهایی، همیشه عده‌ای پیدا می‌شوند که بلافاصله بگویند غیرت خوب است و تعصب بد. اما در عمل معلوم نیست پدری که دخترش را به دلیل رابطه‌ای عاطفی (یا ظن به چنین رابطه‌ای) می‌کشد، عملی از روی غیرت انجام داده یا از سر تعصب؟ 

خلاصه اینکه به نظر می‌رسد زن‌کُشی و دختر کُشی در جامعه ما و سایر جوامع خاورمیانه، تا حد زیادی هم به انسیکلوپدی و فرهنگ مردمان این خطه از کره زمین مرتبط است و یکسره دست‌پخت قانون‌گذاران و قانون‌نویسان نیست. 

این جور وقایع در ایران قبل از انقلاب هم رخ می‌داد. در آن دوران هم هیچ پدری را بابت "غیرت" و "قتل ناموسی"اش اعدام یا قصاص نمی‌کردند. 

اساسا مسأله این نیست که مجازات چنین پدری باید قتل باشد. چنین پدری را چه در ایران چه در آلمان باید به چند یا چندین سال حبس محکوم کرد. 

مسأله این است که تا فرهنگ شخصی و اجتماعی ما لیبرال نشود، یعنی آزادی دیگران (از جمله عزیزان و بستگان‌مان) را مهم‌تر از "آبرو" و "حیثیت" خودمان ندانیم، هر چند وقت یک‌بار باید منتظر شنیدن خبر چنین قتل‌هایی باشیم؛ قتل‌هایی که در اخبار و رسانه‌های گوناگون بازتاب ویژه‌ای پیدا می‌کنند و تصویری بدوی از ملت ایران ترسیم می‌کنند. 

 اگر مدافع چنین خشونت و بدویتی نیستیم، باید دستی به اصلاح در انسیکلوپدی خودمان ببریم و مفاهیم خطرناک را از صفحات آن بزداییم. روند لیبرالیزاسیون فرهنگی در ایران نیز نشان می‌دهد حق با مخملباف بود نه آوینی!

منبع خبر "عصر ایران" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.