تحلیلی بر سخنان راهبردی رهبر انقلاب درباره صلح امام حسن (ع) : نگذاریم آتش «دهن لق های خودی»، «مدعیان انقلابیگری» و «نفوذی ها» بر خرمن مذاکرات ایران و آمریکا بیفتد

عصر ایران جمعه 05 اردیبهشت 1404 - 15:06
گروه دوم "انقلابی نما"ها هستند؛ کسانی که یا به دنبال منافعی مانند پست و مال و ثروت به ظاهر انقلابی ها درآمده اند و در واقع، انقلابی گری، شغل و کاسبی آنهاست ؛ یا از سوی سرویس های اطلاعاتی خارجی و مشخصاً موساد، "مأموریت" دارند که خود را انقلابی جلوه دهند و کاسه داغ تر از آش باشند. اینان با تحلیل های تند و شعارهای آتشین، می کوشند به افکار انقلابیون واقعی، سمت و سو دهند و آن را در مسیر تعریف شده سرویس ها، هدایت کنند. همچنین هدف شان ورود به نهادهای حکومتی برای تاثیر گذاری مستقیم بر تصمیم گیری ها و مدیریت هاست.

عصر ایران؛ جعفر محمدی - رهبر انقلاب در سخنان بسیار مهم اخیر خود به ماجرای صلح امام حسن(ع) اشاره کرده و نکاتی را بیان داشته اند که جا دارد، بازخوانی و تحلیل شود.
ابتدا متن کامل سخنان ایشان را بخوانید:

«وقتی که امام حسن مجتبیٰ (علیه‌ السّلام) صلح کردند با معاویه، یک عدّه‌ای می‌آمدند گله میکردند و اعتراض می کردند. حضرت میفرمودند که: «ما تَدری لَعَلَّه فِتنَةٌ لَکُم وَ مَتاعٌ الی حین»؛ این تا یک وقتی است، این موقّت است. یعنی در کلمات امام حسن مجتبیٰ (علیه السّلام) اشاره شده به اینکه این حادثه، این تسلّط کفر و نفاق، بنا نیست دائمی باشد؛ در تقدیر الهی این موقّت است. تا کی؟ تا سال ۷۰. یعنی طبق همین روایت، سال ۷۰ هجری بنا است هر کس از اهل‌بیت در قید حیات است، قیام کند و حکومت را به دست بگیرد، و امامت واقعی تحقّق پیدا کند. بعد حضرت می فرمایند: فَلَمّا قُتِلَ الحُسینُ علیه السلام اِشتَدَّ غَضَبُ اللهِ عَلی اَهلِ الاَرضِ فَاَخَّرَهُ اِلی مِئَةٍ وَ اَربَعین؛ یعنی حادثه‌ی کربلا، این بی‌اعتنائی مردم به مبانی دینی، این اِعراض آنها، اثرش این بود که این تقدیر الهی عقب افتاد تا سال ۱۴۰. ۱۴۰ زمان امام صادق (علیه السّلام) است دیگر، که حضرت [سال] ۱۴۸ از دنیا رفتند. این را شیعه می دانستند. یعنی خواصّ شیعه می دانستند. لذا مثلاً در یک روایتی دارد که زُراره به اصحابش ــ زراره که خب جزو نزدیکان است ــ میگوید لا تَری عَلی أعوادِها اِلّا جعفراً؛  اعواد، [یعنی] پایه‌های منبر، منبر خلافت؛ یعنی من جعفر را دارم میبینم که روی این منبر خواهد نشست. این [جور] است.

یا در یک روایت دیگر باز همین زراره ــ چون زراره ساکن کوفه بود ــ پیغام می دهد به حضرت صادق (علیه‌ السّلام) و عرض میکند که یکی از دوستان ما از شیعیان مقروض شده و طلبکارها دنبالش هستند. او هم برای اینکه پول ندارد، گذاشته از شهر رفته، آواره شده. اگر این قضیّه، یعنی قضیه‌ی خلافت، تا همین یکی دو سال بنا است انجام بگیرد ــ در روایت، هذا الأمردارد؛ [یعنی] اگر این قضیّه بنا است همین یکی دو سال انجام بگیرد ــ خب این [شخص] باشد تا شما بیایی سر کار، و قضایا حل میشود؛ امّا اگر طولانی است، رفقا پول جمع کنند و قرض او را بدهند.  یعنی کسی مثل زراره منتظر بوده که در همین یکی دو ساله مسئله تمام بشود. اینکه شما می‌بینید می‌آیند خدمت حضرت صادق و مدام میگویند آقا، چرا قیام نمیکنید، [چرا] قیام نمیکنید، ناشی از این است که منتظرند؛ [یعنی] یک چیزی شنفته‌اند، یک مطلبی به گوششان رسیده.

بعد دنباله‌ی همان روایت که [سال] ۱۴۰ را معیّن فرمود، فرمود: شما افشا کردید، خدا عقب انداخت. یعنی اگر شیعیان دهنشان قرص بود و افشا نمی کردند، شاید همان وقت قضیّه تمام میشد؛ و شما ببینید تاریخ چقدر تغییر پیدا میکرد! اصلاً مسیر بشر یک مسیر دیگری میشد و امروز دنیا، دنیای دیگری بود. یعنی کوتاهی‌های ما، یک جا دهن‌لقّی‌مان، یک جا کمک نکردنمان، یک جا اعتراض کردن بیخودی‌مان، یک جا صبر نکردنمان، یک جا تحلیل غلطی که از اوضاع میکنیم، گاهی تأثیر میگذارد ــ [آن هم] تأثیرات تاریخی ــ یعنی این‌جور مسیر را عوض میکند؛ لذا خیلی باید مراقبت کرد.»

این سخنان از آن نظر حائز اهمیت راهبردی و تاریخی است که همزمان با مذاکرات ایران و آمریکا بیان می شود؛ آن هم از سوی عالی ترین و تصمیم سازترین مقام کشور. از این رو، شایسته است با تامل بیشتری بدان پرداخته شود.

 گاهی اوقات رهبران جامعه با آینده نگری، تصمیمی استراتژیک می گیرند که ظاهر آن، خلاف خواست پیروان است. مثلاً امام حسن علیه السلام، به عنوان امام دوم شیعیان، فرزند بلافصل علی(ع) و فاطمه(س) و نوه رسول خدا (ص) و احد از "سیدی شباب اهل الجنه"، نماد مخالفت با ستمگری، ریاکاری و نفاقی بود که در آن زمان بر دنیای اسلام غلبه داشت. با این حال، شرایط آن مقطع تاریخی ایجاب می کرد، برای حفظ اسلام، با معاویه پیمان صلح ببندد؛ دقت کنید که نه ترک مخاصمه که "صلح".

در چنان شرایطی، عده ای از اصحاب اعتراض می کردند که وااسلاما! ما و صلح با معاویه؟ و درک نمی کردند که اگر این صلح امضا نشود، با تسلط فتنه و نفاق، نه از تاک نشانی خواهد ماند و نه از تاک نشان.
35 سال قبل از صلح امام حسن (ع) و معاویه، پیامبر خدا، حضرت محمد (ص) نیز چنین راهبردی را برای نجات اسلام اتخاذ کرده بود و با بت پرستان مکه پیمان صلحی منعقد کرد که در تاریخ به "صلح حدیبیه" معروف شد. اگر پیامبر تدبیر نمی کرد و در شعارگرایی هایی مانند این که بین حق و باطل صلحی نیست می افتاد، تمام توان و زمان او و پیروانش صرف نزاع با کفار و مشرکان می شد و فرصت طلایی گسترش اسلام در سراسر شبه جزیره و سپس بیرون از آن هرگز فراهم نمی شد کما این که نامه نگاری های پیامبر به قدرت های بزرگ جهان آن روز - ایران و روم - بعد از صلح حدیبیه رخ داد.
امام حسن مجتبی (ع) نیز با همین راهبرد با معاویه صلح کرد. 

آیت الله خامنه ای در سخنان اخیر خود به نکته ای کمتر گفته شده اشاره کرده اند و آن این که طبق روایات، قرار بود بعد از این صلح تسلط کفر و نفاق دائمی نباشد و تا سال 70 هجری، یعنی تا 30 سال بعد، «هر کس از اهل‌بیت در قید حیات است، قیام کند و حکومت را به دست بگیرد و امامت واقعی تحقّق پیدا کند» ؛ اما این اتفاق که به تعبیر رهبری می توانست مسیر تاریخ را تغییر دهد، رخ نداد؛ ولی چرا؟

رهبری چند علت را بر می شمارند:
 - ناتوانی برخی شیعیان در حفظ اسرار و به تعبیر ایشان در "دهن لقی" شان 
- کوتاهی ها و کمک نکردن هایشان
- اعتراض های بی خودی، صبر نکردن و تحلیل های غلط 

در واقع به تصریح رهبری، اگر شیعیان، رازداری می کردند و به جای تحلیل های غلط و اعتراض به پروسه صلح امروز که ضامن استقرار فردای امامت است، به این روند کمک می کردند، نه حادثه خونبار کربلا پیش می آمد و نه نظام ستم برای قرن های بعد، پابرجا می ماند.

اگر از تاریخ درس گرفته نشود ، امروز نیز که ایران و آمریکا در مذاکرات صلح هستند، این سه عامل شکست می تواند تکرار شود:
1 - این امکان که افراد درون نظام اصول محرمانگی را رعایت نکنند و با دهن لقی، اطلاعات را فاش کنند یا به طرف مقابل گرا دهند، وجود دارد. این هشداری است به اندرونی های نظام که مراقب حرف زدن هایشان باشند و با حرافی ها و خودنمایی ها هزینه تراشی نکنند.

2 - به همان اندازه که باید دست اندرکاران، حفظ اسرار کنند، نخبگان باید  همراه با روند مذاکرات، با صدای بلند بدان کمک کنند. اگر در فقره رازداری، باید "سکوت" کرد، در باب تبیین و تشریح آن چه پیش روست، نباید کوتاهی داشت. همه به ویژه صاحبان اندیشه و تحلیل و گروه های مرجع بنا به وسع خود باید به موفقیت نظام در مذاکرات کمک کنند. کوتاهی اندیشمندان در این عرصه، خطایی تاریخی است. 

3 - بخش سوم مربوط می شود به "اعتراض های بی خودی، صبر نکردن و تحلیل های  غلط" که عمدتاً از سوی کسانی مطرح می شود که داعیه انقلابی گری دارند. مثلاً چند روز پیش یکی از آنها به سعید جلیلی گفته بود که مذاکره با آمریکا، بیعت با معاویه است(!) که البته جلیلی پاسخش را داده بود. از این قبیل تحلیل های غلط کم نیستند و گشت و گذاری در کانال ها و صفحات انقلابی ها و انقلابی نماها نشان می دهد که چقدر آشفته حال و پریشان گو شده اند.

گفتم "انقلابی" و "انقلابی نما"ها چون واقعاً اینان دو گروه اند: عده ای واقعاً دل در گرو انقلاب و نظام دارند ولی در چاه تحلیل های غلط گیر افتاده اند و تمام دنیا را از درون آن چاه می بینند و تصور می کنند جهان، تنها همان دایره ای است که وقتی از ته چاه به بالا می نگرند دیده می شود! این ها تصور می کنند که انقلابی گری یعنی شعار دادن و افراطی گری کردن! این طائفه، در تاریخ اسلام بیشترین ضربه ها را به نام اسلام و حفظ اسلام به اسلام زده اند؛ کیست که معتقد باشد کفار قریش بیش از خوارج به اسلام ضربه زده اند؟!

اما گروه دوم "انقلابی نما"ها هستند؛ کسانی که یا به دنبال منافعی مانند پست و مال و ثروت به ظاهر انقلابی ها درآمده اند و در واقع، انقلابی گری، شغل و کاسبی آنهاست ؛ یا از سوی سرویس های اطلاعاتی خارجی و مشخصاً موساد، "مأموریت" دارند که خود را انقلابی جلوه دهند و کاسه داغ تر از آش باشند. اینان با تحلیل های تند و شعارهای آتشین، می کوشند به افکار انقلابیون واقعی، سمت و سو دهند و آن را در مسیر تعریف شده سرویس ها، هدایت کنند. همچنین هدف شان ورود به نهادهای حکومتی برای تاثیر گذاری مستقیم بر تصمیم گیری ها و مدیریت هاست. این ها با نام "جریان نفوذ" شناخته می شوند و تاسف انگیز این است که برغم واضح بودن فعالیت جریان نفوذ، برخوردی با آن نمی شود!

در دوران امام حسن (ع) ، اصحاب دگم اندیشی بودند که نمی دانستند صلح با معاویه چه دورنمای روشنی برای جهان اسلام دارد و اعتراض می کردند ولی جریان نفوذ به شکل کنونی وجود نداشت. به علاوه، امام حسن (ع) فاقد عِده و عُده لازم برای برخورد با دگم اندیشان (و نفوذی های احتمالی) بودند.
اما اکنون این امکان وجود دارد که انقلابی ها را آگاه و در عین حال با خوارج مسلک ها و نفوذی ها برخورد کرد. آنها چه از روی حماقت و چه بر اساس مأموریت، آینده یک ملت را به تباهی می کشند کما این که اسلاف شان در ماجرای صلح امام حسن(ع) چنین کردند و مقدمات شهادت امام حسین(ع) را فراهم ساختند.

امروز، جمهوری اسلامی ایران، همراستا با اندیشمندان و نخبگان و آحاد مردم، روشنی افق آینده ایران و نظام و ملت را در مذاکره و مصالحه با آمریکا می داند و این، امری عقلانی است که سرنوشت فرزندان ما و فرزندان فرزندان ما و همه نسل های آتی بدان وابسته است. نباید اجازه داد خودی های دهن لق و مدعیان جاهل یا خائن انقلابیگری ، آینده یک ملت را قربانی حماقت ها و خیانت هایشان کنند. این، نه شوخی است و نه تعارف: بزنگاه تاریخی یک ملت است.

منبع خبر "عصر ایران" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.