همشهری آنلاین نوشت: مردم در کمتر از ۸ ساعت از خبر تلخ آتش سوزی بندر رجایی بندرعباس هم مراسم شاد را به عزاداری تبدیل کردند و هم رکورد اهدای خون را شکستند.
پرده اول:
به گزارش همشهری، در راه بازگشت از خانه به روزنامه، اتوبوس شلوغ بود و خیلی گرم. زن جوان ایرانی و مرد آفریقایی با نوزاد حدود ۶ ماههشان سوار اتوبوس شدند، نوزادشان بیتاب و ممتد گریه میکرد و حتی آغوش مادر هم آرامش نمیکرد. مادر و پدر هر دو مستاصل از این وضعیت بودند که مسافران دیگر، جایشان را به آنها دادند و شروع کردند به آرام کردن نوزاد. زن میانسالی برایش دست میزد و قربان صدقهاش میرفت و دیگری با روزنامه بچه را باد میزد که خنکش شود.
چند دقیقه بعد که نوزاد که آرام گرفت، مادر جوان که گویا سالها بود از ایران مهاجرت کرده و حالا برای سفر به ایران آمده، رو به من گفت که «هیچ جای دنیا، مردمی مهربانتر از ایران نداریم.»
پرده دوم:
بندر شهید رجایی در ۱۵ کیلومتری بندرعباس آتش گرفته، خبرهای وحشتناک و غمانگیز هر لحظه بیشتر میشود و همه را تلخ کرده است. سازمان انتقال خون به فاصله کمی از حادثه، اطلاعیه میدهد که به «خون نیاز داریم، خون بدهید» و کمتر از یک ساعت، تصاویر سازمان انتقال خون که مردم در صفهای طولانی منتظر دادن خون هستند، منتشر میشود. نه فقط در بندرعباس، تهران، شیراز و…
پرده سوم:
فستیوال کوچه بوشهر یک هفته است که محل مناقشه است، برگزار شود یا نشود؟ بیانیههای موافق و مخالفی است که در فضای مجازی و حقیقی برای هم صادر میکنند. دعوا بالا گرفته و تمامی ندارد و در نهایت به شکل محدودی، جمعه شب در برخی از محلات بوشهر برگزار میشود. کمتر از ۱۸ ساعت، بندر رجایی آتش میگیرد. رقص و شادی و نی انبان و تمپو جایش را بهسنج و دمام و لباس سیاه میدهد. مردم از بندر بوشهر برای بندر عباس عزاداری میکنند.
موقع نوشتن روایت کوتاه از این ۲۴ ساعت تلخ، اشکهایم بند نمیآید. این مردم نازنین؛ برای ایران بمانید. ایران برایتان بماند.
نویسنده: فهیمه طباطبایی