به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، هفته کار و کارگری بهانهای است برای پرداختن به یکی از عمیقترین بحرانهای امروز ایران: معیشت، سلامت و ایمنی کارگران. اما این سهگانه حیاتی در وضعیت فعلی، بیشتر به یک آرزو شبیه است تا واقعیت.
امیر رهبر فعال رسانه ای برای رکنا اینگونه از این روزها و روزگار کارگران و طبقه متوسط کشور نوشت : در شرایطی که اقتصاد ایران با تورم بیسابقه و سقوط ارزش پول ملی دستوپنجه نرم میکند، معیشت کارگران دیگر تراز نیست، سلامتشان در خطر است و ایمنیشان فراهم نیست. آمارها و قیمتها خبر از فاجعه میدهند؛ فاجعهای که هر روز رنگ تازهای به خود میگیرد.
عرضه روغن خوراکی همچنان محدود و قطرهچکانی ادامه دارد. خردهفروشان با گلایه میگویند تولیدکنندگان شرط خرید گذاشتهاند: "دو کارتن بخرید و هزینه کارگر تخلیه بار هم با شما." همین بازی ساده، فشار مضاعفی به فروشنده و در نهایت مصرفکننده وارد میکند.
تصورش سخت نیست: خرمای ۶۰۰ گرمی حالا ۳۰۰ هزار تومان قیمت دارد؛ دانهای حدود ۲۵۰۰ تومان! به شوخی میگویند حتی اموات هم دارند مزه تورم را میچشند.
بازار حبوبات هم دست کمی از این آشفتگی ندارد. قیمت لوبیا چیتی که هفته پیش بستهای ۳۶۵ هزار تومان بود، حالا به ۴۰۰ هزار تومان رسیده. این هفته، بستههای ۵۰۰ گرمی از ۲۲۰ هزار تومان به ۲۷۰ هزار تومان رسیدهاند؛ هر کیلو لوبیا چیتی امروز در بازار حدود ۵۴۰ هزار تومان فروخته میشود.
بحران معیشت طبقات فرودست و متوسط، به مرحلهای رسیده که دیگر خط قرمزی باقی نمانده است. سقوط معاش مزدبگیران با حقوق ثابت چهرهای تازه دارد: خریدهای قسطی و دانهای.
در دهههای ۵۰، ۶۰ و حتی ۷۰ شمسی، قسطی خریدن معنایی داشت؛ خانه، خودرو یا گاه لوازم خانگی. اما امروز؟ خرید قسطی از سقف زندگی به سفره مردم رسیده. مردم به جای خرید خانه، سیبزمینی و پیاز را قسطی میخرند. مرغ و گوشت را با چک تضمینی میگیرند. حتی فروش قسطی هویج فرنگی هم دیگر عجیب نیست.
دولت نرخ رسمی سیبزمینی را ۲۹ هزار و ۵۰۰ تومان اعلام کرده و قول واردات داده، ولی در بازار آزاد، سیبزمینی با دو برابر این نرخ فروخته میشود. واردات با دلار 80 و 90 هزار تومانی هم معجزهای نکرده. دولت در محاسبات رسمی همچنان به این نرخهای روی کاغذ دل خوش کرده، بیتوجه به آنچه در کف بازار میگذرد.
حالا زندگی روزمره مردم به طور کامل قسطی شده: سفر قسطی، لباس قسطی، لوازم خانگی قسطی و تازهتر از همه، مواد غذایی قسطی.
آگهیهای فروش قسطی سیبزمینی روی بنرهای شهری، تصویری از فاجعه معیشتی طبقه کارگر و فرودستان است.دولت؛ ناظر بیتفاوت یا بازیگر بیبرنامه؟
امیر رهبر، در ادامه میگوید:
"دولت و مجلس به جای مسئولیتپذیری، فقط ناله میکنند؛ کارگرانی که امروز با زحمت سیبزمینی و پیاز میخرند، قربانی سالها بیتدبیری و ناترازی اقتصادیاند. فروش طلا، سکه و دلار به مردم راهکار اداره کشور نیست."
امیر رهبر تأکید میکند:"مصرف اصلی مردم خوراک، پوشاک و سرپناه است. وقتی حقوق کفاف این نیازهای اولیه را ندهد، مردم از مصارف فرهنگی و رفاهی میزنند و با خرید قسطی در چرخهی فقیرتر شدن گرفتار میشوند."
در جهان پیشرفته،خرید قسطی برای کالاهای غیرضروری است.اما در ایران، خرید قسطی سیبزمینی و گوشت نشانهی یک فقر حساس است.