به گزارش رکنا، بعد از اینکه کمی آرامش کردم و او را دعوت به آرامش کردم، در حالی که استرس از چهرهاش موج میزد، با صدایی لرزان گفت:
«دیشب پسرم بعد از تماشای فیلمی که در آن پسر بزرگتری، پسر کوچکتری را تهدید میکرد، وحشتزده شد. جیغ کشید، خودش را در آغوشم انداخت و گریهکنان گفت: "مامان این فیلمها رو نگاه نکن!"
با نگرانی پرسیدم: چی شده؟ چرا اینقدر ترسیدی؟
با هقهق گفت: "این پسرها خیلی بدجنسن، بچهها رو اذیت میکنن. من ازشون بدم میاد."
کنجکاو شدم و شروع به پرسیدن کردم:
"این فقط یه فیلمه عزیزم، چرا اینقدر ناراحت شدی؟"
اما پسرم با گریه ادامه داد:
"نه مامان، اینا فقط فیلم نیست. این پسرها واقعاً وجود دارن. مثل میلاد، پسر همسایهمون."
با شنیدن نام میلاد، قلبم فشرده شد. میلاد ۱۲ ساله است و پسرم حامد با اینکه تنها ۴ سال دارد، به دلیل درک و هوش بالایش بیشتر با بچههای بزرگتر بازی میکند. خودش همیشه میگفت بچههای همسنش زود قهر میکنند یا گریه میکنند، اما بچههای بزرگتر را دوست دارد چون بازیهایشان هیجانانگیزتر است.
به آرامی از حامد خواستم بیشتر توضیح بدهد. گفتم:
"میلاد چه کار کرده؟"
با صدای لرزان گفت:
"بچهها رو اذیت میکنه... جاهای خصوصیشون رو میبینه."
سعی کردم خونسرد بمانم. پرسیدم:
"این رو کی دیدی؟"
جواب داد:
"خودم دیدم... تو پارکینگ... تنها بودم."
بعد از کمی مکث و گریه گفت:
"مامان، اون روز که تو داشتی به خانم همسایه آشپزی یاد میدادی، من تو پارکینگ بودم... دیدم میلاد چه کار میکرد."
از شدت شوک نفس در سینهام حبس شد. با گریه ادامه داد:
"اون روز میلاد و دوستش منو بردن پشت ماشین. گفتن تو پسر خوبی هستی، داد نمیزنی... اگه چیزی بگی، به مامانت میگن که کار بد کردی و مامانت دیگه دوستت نداره."
دست و پایم را گم کرده بودم. منی که همیشه حواسم بهش بود، هشدارهای لازم را داده بودم، چطور این فاجعه را نفهمیده بودم؟
دوسه روزی بود که حامد بیحال شده بود، اشتها نداشت، شبها شبادراری میکرد و پیش من میخوابید. من همه را به حساب مریضی گذاشته بودم... اما حالا فهمیده بودم چه اتفاقی افتاده.
حالا با اندوهی عمیق از خودم میپرسم:
چطور این بلا سر بچهام آمد و من نفهمیدم؟
نگاه کارشناسی:
فتانه ورمزیار - روانشناس بالینی
بسیاری از والدین تصور میکنند آزار جنسی فقط از سوی بزرگسالان رخ میدهد، در حالی که آزارگر میتواند یک نوجوان یا حتی یک کودک دیگر هم باشد. آموزش به کودکان درباره مراقبت از بدنشان، باید فرآیندی مستمر از زمان تولد تا بزرگسالی باشد، نه فقط چند جمله کوتاه درباره "نشان ندادن اندام خصوصی".
تصور اشتباه دیگری که والدین دارند این است که آزارگر همیشه با زور و خشونت وارد میشود، در حالی که در واقع بسیاری از آزارگران با جلب محبت، هدیه دادن و ایجاد اعتماد کودک را فریب میدهند.
طبق آمار، ۵۰ درصد کودکانی که قربانی سوءاستفاده میشوند، مشکلات رفتاری، بیشفعالی یا اختلالات خلقی دارند. در این مورد هم، یکی از عوامل خطرناک، ارتباط حامد کوچک با کودکان بزرگتر از خودش بوده که از چشم مادر دور مانده است.
بیتوجهی والدین به آموزش مستمر و دقیق، زمینههای خطر را فراهم میکند. در چنین شرایطی، لازم است:
آموزش مهارتهای خودمراقبتی به کودکان
آگاهی والدین درباره نشانههای هشداردهنده
آموزش مدیریت هیجانات به والدین و کودک
درمان کودک برای پیشگیری از آسیبهای آینده
زیرا اگر آسیب کودک درمان نشود، ممکن است خودش در آینده در معرض سوءاستفاده مجدد قرار گیرد یا حتی تبدیل به آزارگر شود.
آموزش آگاهانه، عشق ورزی به موقع، و ارتباط عاطفی سالم میتواند سد محکمی مقابل این آسیبها بسازد.