به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین؛ بسیاری از بازیکنان و مدیران ورزش بعد از سالها فعالیت، گوشهنشینی را انتخاب میکنند؛ هرچند که میدانند برایشان حکم سم را دارد که آهسته آنها را به نیستی میکشاند. اگر قرار باشد اسمی از این افراد برده شود خودش یک کتاب میشود و «داریوش مصطفوی» یکی از همان افراد است.
به گزارش ایرنا، مصطفوی نخستینبار در سال ۱۳۵۸ و در حالی که ۳۸ ساله بود حضور در پست مدیریت در فوتبال را تجربه کرد. او در این سال بعد از «ناصر نوآموز» در انتخابات ریاست فدراسیون فوتبال به مقام دوم رسید و به عنوان دبیر فدراسیون فوتبال منصوب شد. در دوران دبیری او در فدراسیون فوتبال تیم ملی در مسابقات فوتبال المپیک ۱۹۸۰ مسکو و جام ملتهای ۱۹۸۰ آسیا شرکت کرد.
۱۰ سال بعد در سال ۱۳۶۸ برای دومین بار، دبیر «ناصر نوآموز» در فدراسیون فوتبال کشورمان شد. این بار او مسئولیت مورد نظر را سه سال در اختیار داشت و در این مدت مدیریت تیمهای ملی فوتبال را نیز عهدهدار شد و سپس در آبانماه ۱۳۷۳ به عنوان بیست و یکمین رئیس تاریخ فدراسیون فوتبال کشورمان جانشین «امیر عابدینی» شد. او بعد از آنکه تیم ملی فوتبال پس از ۲۰ سال به جام جهانی رفت، در فاصله کوتاهی تا جامجهانی ۱۹۹۸ (۱۳۷۷) از کار برکنار شد.
در ۴۸ ساعت به این روز افتادم
چند ماه پیش خبر رسید، مصطفوی در بیمارستان بستری شده و در حال شیمیدرمانی است و به دلیل شرایط خاص، اجازه ملاقات ندارد. بعد از طی مراحل درمان، به خانه بازگشت تا دوره نقاهت را طی کند. در همین روزها بود که جمعی از پیشکسوتان عرصه ورزش و رسانه همچون «جهانگیر کوثری، باقر سپهسالاری، رضا میرزائیان، مرتضی نظری، سرهنگ رحمان عظیمی، ابراهیم شادمهر و ...» به عیادت مصطفوی رفتند.
وی با روحیهای شاد، از دوستان و پیشکسوتان ورزشی استقبال کرد و درباره اینکه چگونه به این وضع دچار شده، توضیح داد.
«حالم خوب خوب بود. در مدت ۴۸ ساعت به این روز افتادم. همه چیز از یک درد معمولی در کشاله رانم پیش آمد. مشکلی که ابتدا آن را جدی نگرفتم اما وقتی به فکر درمانش افتادم، پزشکان اعلام کردند باید بلافاصله بستری شده و درمانم را آغاز کنم. نمیدانستم سرطان لوزالمعده (پانکراس) دارم.
لوزالمعده جای سختی قرار گرفته و بیماری با انجام آزمایشهای زیاد تشخیص داده میشود. به بیمارستانی رفتم که در آنجا دستگاهی دارند که جزء به جزء بدن را با اسکن، نشان میدهد. بعد از انجام آن، به بیمارستان دیگری رفتم تا نتیجه اسکن را برای تشخیص بیماری به آنها بدهم. پس از دو سه روز تماس گرفتند و کاغذی به من دادند که فقط یک کلمه نوشته بود!
با وجود دانستن زبان انگلیسی، چیزی از آن سر در نیاوردم. پیش پزشک بردم که با دیدن آن گفت باید بستری شوی! گفتم فامیلم فوت کرده باید بروم بهشت زهرا. اما دکتر بدون مقدمه به من گفت سرطان داری! شاید باورتان نشود اما این خبر هیچ نگرانی برای من به همراه نداشت!
به من گفت امروز باید بستری شوی؛ گفتم اجازه بدهید فردا بیایم. موافقت نکرد. از منزل تماس گرفتند کجا هستی؟ گفتم در بیمارستان بستری شدم. از آن روز ما ۲ روز اسیر بیمارستان شدیم و بستری بودم؛، باید شیمی درمانی میکردم.
خدا نصیب هیچکس نکند
در هفتمین جلسه شیمیدرمانی، دیگر خسته شدم، هر دوره شیمیدرمانی ۱۷ ساعت بود و خدا نصیب هیچکس نکند. دکتر گفت باید دوره آن تمام شود. به سختی و با یک روحیه بد در بیمارستان ماندم تا اینکه من را دو بار به آزمایشگاه فرستادند و آنجا گفتند هیچی معلوم نیست! دکتر متخصص آمد و گفت چیزی نیست! اما دکترم اعتقاد داشت که من باید پنج جلسه سه ساعته شیمیدرمانی داشته باشم.
پس از سه جلسه شیمیدرمانی، دوباره من را فرستادند تا پت اسکن کنم؛ همسرم نگران بود، گفتم چیزی نیست بگذار انجام دهم. دوباره آزمایش را انجام دادند.
برخی از پزشکان عقیده داشتند سرطان ندارم اما عدهای دیگر گفتند داری! من اصلا از مرگ نمیترسم. به هر حال تقدیر انسانها نوشته شده و ما مسلمانیم و باید قبول کنیم. در حال حاضر دیگر دردی را در کشالههای رانم حس نمیکنم و حدود هفت ماه شیمی درمانی کردم و به جز دکتر خودم بقیه اعتقاد دارند من سرطان نداشتم!
با وجود دورههای سخت شیمیدرمانی هنوز نمیدانم سرطان دارم یا ندارم؛ هنوز نمیدانم شیمیدرمانیهایی که انجام دادهام درست بوده یا نه! من همیشه با همه چیز منطقی برخورد کردم و میکنم؛ با موضوع سرطان نیز منطقی برخورد کردم و در درمان این بیماری، همه تلاشم را به کار گرفتم و اکنون که در کنار شما نشستهام، نمیدانم سرطان دارم یا ندارم.»
او هنوز مثل گذشته چنان حرف میزند که همه را تحت تاثیر قرار میدهد. به نظر میرسید سرطان از مقابلهکردن با او گریخته است.
مصطفوی در پایان این دیدار چند ساعته با تشکر از حضور میهمانان خود، گفت: «یکی از بهترین راههای درمان هر بیماری به اصطلاح صعبالعلاج، گفتار درمانی است، کاری که امروز شما با حضورتان انجام دادید.»
در این دیدار، قرار یک مصاحبه هماهنگ شد تا درباره همه مسائل مختلف از گذشته تا وضعیت کنونی فوتبال کشورمان صحبت کند؛ همه چیز مهیا بود که یک روز قبل، در تماس تلفنی اعلام کرد به دلیل درخواست پزشک معالج برای ادامه شیمیدرمانی، مصاحبه را به زمان دیگری موکول میکند
258258