سرنوشت ظریف در انتظار یک وزیر دیگر پزشکیان/ پاسخ عراقچی به رجزخوانی نتانیاهو/ ادعاها وحرفهای بی سند کروبی

الف دوشنبه 08 اردیبهشت 1404 - 20:37
هر روز اخبار فراوانی در رسانه‌ها منتشر می‌شود که دنبال‌کردن آن‌ها ـ حتی برای آنانی که اهل مطالعه اخبار هستند‌ ـ کار دشواری است. بسته خبری ـ تحلیلی «الف» با رصد اخبار، رویدادهای مهم و همچنین تحلیل‌های صورت‌گرفته، مخاطبان خود را از مهم‌ترین وقایع روز آگاه می‌کند.

کیهان :چه کسانی وطن فروشان را تبرئه میکنند؟ 

روزنامه کیهان نوشت:

در حالی که رسانه‌های صهیونیستی و آمریکایی به بهانه ماجرای انفجار و با طرح شایعاتی تلاش کردند موضوع را به دستاویزی برای اختلاف در داخل تبدیل کنند، روزنامه هم میهن ادعا کرد ریشه این اتفاق در شکاف مردم و حکومت است!

در سرمقاله بی‌امضای این روزنامه که در کانال شخصی عباس عبدی باز نشر شده، آمده است: «انفجار بندرعباس چه یک حادثه و ناشی از سهل‌انگاری و تقصیر دست‌اندرکاران باشد و چه یک اقدام خرابکارانه و ضدامنیتی باشد؛ در هر دو صورت، آن اندازه واجد اهمیت است که مجموعه پروتکل‌های امنیتی و انتظامی را بازنگری کرد و مهم‌تر از آن، باید نسبت به سیاست‌های کلی که زمینه‌ساز چنین رویدادهایی می‌شود، تجدیدنظر کرد. البته، چنین اقدامی همزمان نیازمند رسیدگی دقیق و حتی‌المقدور شفاف است. بعید است که همزمانی این انفجار با آغاز مذاکرات کارشناسی میان ایران و آمریکا اتفاقی باشد. بنابراین، ظن قوی را باید به خرابکاری معطوف کرد. هرچند معاریو به نقل از مقامات ارتش اسرائیل اعلام کرده است: انفجار رخ داده در ایران ارتباطی با ارتش اسرائیل ندارد، و این می‌تواند درست باشد؛ زیرا چنین اقداماتی از سوی دستگاه‌های امنیتی یا مزدوران انجام می‌شود و ارتش‌ها کمتر دخالت دارند.

از سوی دیگر، به نظر می‌رسد که قرینه‌هایی وجود دارد که ایالات متحده گرچه در این مرحله مخالف حمله نظامی به تأسیسات هسته‌ای ایران است؛ ولی شاید مخالفتی هم با عملیات غیرنظامی از سوی اسرائیل نکرده است. مستند این ادعا، پاسخ ترامپ به این پرسش است که «گزارش شده شما جلوی حمله اسرائیل به تأسیسات هسته‌ای ایران را گرفته‌اید. آیا این را تکذیب می‌کنید؟» و او پاسخ داد: «نه (این خبر) درست نیست و من جلوی آنها را نگرفتم، اما اجازه ندادم که آنها هم این کار را راحت انجام دهند، زیرا فکر می‌کنم بدون حمله می‌توانیم به توافق (با ایران) برسیم. در نهایت اختیار انجام این کار (حمله) را به آنها سپردم». این بیان می‌تواند به معنای اختیار داشتن در انجام عملیات خرابکارانه و نه نظامی باشد. در هر حال، اگر این اقدام خرابکارانه باشد؛ طبیعی است که یا از طریق نفوذی‌ها بوده یا از طریق برون‌سپاری به گروه‌های نزدیک به اسرائیل انجام شده است. در هر صورت، یک چیز روشن است و انفجار را نمی‌توان کلاً به خباثت بیگانگان تقلیل داد. به عبارت دیگر، ضعف‌های حفاظتی، اطلاعاتی، امنیتی خودمان ریشه این اتفاقات است. فراتر از ضعف‌های امنیتی، برخی نارسایی‌های سیاسی و اجتماعی هم هست که انگیزه خیانت به کشور را تشدید می‌کند یا حداقل قبح این خیانت را کم و بی‌اثر می‌کند.

ایران ۸۵ میلیون نفر جمعیت دارد که حداقل ده‌ها هزار نفر از آنان در موقعیت‌هایی هستند و دسترسی‌هایی دارند که اگر حس و علقه ملی و وطن‌پرستی نداشته باشند، می‌توانند با کمترین هزینه به کشور خیانت کنند و ضربات جبران‌ناپذیری بزنند. تمامی این افراد را نمی‌توان از طریق گزینش یا نظارت‌های اطلاعاتی مهار کرد و تحت‌کنترل درآورد. آنان باید از درون نسبت به میهن و حکومت و دولت خود تعلق خاطر عمیق داشته باشند و این امر متأثر از سیاست‌های عمومی حکومت است. نباید اجازه داد که فاصله میان حکومت و مردم چنان عمیق شود که برخی افراد احساس نوعی بیگانگی به وطن و مردم نمایند. آنچه که امروز تحت عنوان نفوذ مطرح می‌شود، بیش از اینکه ناشی از اقدامات اطلاعاتی و جاسوسی سرویس‌های اطلاعاتی باشد؛ متاثر از این شکاف خانمان‌برانداز و احساس بیگانگی است که درون کشور شکل گرفته است و باید در اولین فرصت التیام پیدا کند».

درباره این یادداشت هم میهن گفتنی است 

-نویسنده همان ابتدا در حالی که نمی‌داند علت ماجرا چیست، خواستار تجدید نظر در سیاست‌های کلی نظام می‌شود! اما کدام سیاست‌های کلی؟ چگونه از اتفاقی که معلوم نیست حادثه ناشی از سهل‌انگاری بوده یا اقدام تروریستی، چنین نتیجه‌ای گرفت؟

- نویسنده در ادامه ظن دخالت اسرائیل و آمریکا را تقویت می‌کند. بنابراین پس زمینه ذهنی او این چنین می‌شود که چون اسرائیل و آمریکا متهم این خرابکاری هستند، پس باید در سیاست‌های کلی تجدیدنظر شود! این تلقی احمقانه و رذیلانه نیست؟!

- هم‌میهن به همداستانی اسرائیل و آمریکا علیه ایران با وجود دعوت ترامپ به مذاکره اذعان می‌کند و این نقض بافته‌های همیشگی این روزنامه و هم طیفانشان در فاصله‌گذاری میان اسرائیل و آمریکا و ادعای اختلاف میان آن دو است.

- نویسنده بدسابقه، با وجود اذعان به اینکه همکاری در چنین خرابکاری‌ها و اقدامات تروریستی، خیانت و وطن‌فروشی است، باز هم باطن خود را بیرون می‌ریزد و ادعا می‌کند وطن‌فروشی و خیانت به خاطر شکاف مردم و حاکمیت است! براستی کدام ایرانی پاکدست و وطندوستی حاضر می‌شود به فرض اختلاف نظر با حاکمیت، تن به وطن‌فروشی و نقش‌آفرینی در اقدامات تروریستی بدهد؟ این‌جا هم نویسنده سعی بر تبرئه وطن‌فروشان (و اسرائیل و آمریکا) و انداختن توپ در زمین حاکمیت دارد.

******

احتمالات یک فاجعه

احمد زیدآبادی در روزنامه هم‌میهن نوشت:

در مورد علت انفجار در اسکلۀ شهیدرجایی بندرعباس، سه فرضیۀ خرابکاری خارجی، خرابکاری داخلی و سهل‌انگاری قابل طرح است. در فرضیۀ خرابکاری خارجی، انگشت اتهام به طور خودکار به سمت اسرائیل نشانه می‌رود. مقام‌های نظامی و سیاسی اسرائیل بارها به تلویح یا تصریح اعلام کرده‌اند که برای متوقف کردن برنامۀ هسته‌ای ایران دست به خرابکاری و ترور زده‌اند. اکنون هم تهدید به ادامۀ آن می‌کنند.

آنچه اما این فرضیه را در شرایط حاضر کمرنگ می‌کند، تداوم مذاکرات ایران و آمریکا برای دستیابی به توافقی تازه در زمینۀ هسته‌ای است. قاعدتاً تا زمانی که این مذاکرات استمرار داشته باشد، هرگونه عمل خرابکارانۀ اسرائیل در داخل خاک ایران به معنای کارشکنی در سیاست دولت ترامپ محسوب می‌شود. اسرائیل نزدیک‌ترین متحد ایالات متحده است تا جایی که حفظ امنیت آن، در قلمرو «منافع حیاتی» آمریکا از سوی هر دو حزب اصلی آن کشور تعریف شده است. با این حساب، دو طرف منطقاً نمی‌توانند در امور استراتژیک عیله یکدیگر کارشکنی کنند.

به هر حال، به فرض دخالت اسرائیل در حادثۀ جان‌خراش بندرعباس، دولت ترامپ هم در معرض اتهام قرار می‌گیرد، زیرا در آن صورت، ماجرا از دو حال خارج نخواهد بود بدین صورت که دولت ترامپ از این دخالت، یا مطلع و یا بی‌اطلاع بوده است. اگر مطلع بوده باشد این به معنای دادن چراغ سبز به اسرائیل برای خرابکاری در تأسیسات بندری ایران محسوب می‌شود، اما وقتی دولت ترامپ در حال مذاکره با نمایندگان جمهوری اسلامی برای دستیابی به توافق است، با چه منطقی ممکن است همزمان با آن به خرابکاری اسرائیل در داخل خاک ایران چراغ سبز نشان داده باشد؟ هیچ منطقی چنین رفتاری را توجیه نمی‌کند چون نه‌فقط چنین اقدامی مذاکره را فاقد معنا می‌کند بلکه ریشۀ هر نوع اعتمادی را در نظام بین‌الملل می‌سوزاند و به خاکستر تبدیل می‌کند.

در مقابل اگر در فرضیۀ فوق، آمریکا از خرابکاری فرضی اسرائیل بی‌اطلاع بوده باشد، در آن صورت به محض روشن شدن ماجرا باید به صراحت آن را محکوم کند و مجازاتی علیه دولت نتانیاهو در نظر بگیرد، زیرا این اقدام، کارشکنی در کار کاخ سفید به شمار می‌رود و اگر بدون مجازات بماند، حیثیتی برای دولت ترامپ باقی نمی‌ماند. به همین دلایل فرضیۀ خرابکاری خودسرانۀ اسرائیل بدون اطلاع دادن به دولت آمریکا نیز رنگ می‌بازد.

فرضیۀ دوم، خرابکاری از سوی گروه‌های تروریستی داخلی است. در بین این گروه‌ها تاکنون فقط گروه تروریستی «جیش‌العدل» نشان داده که کم و بیش فعال است و می‌کوشد تا دامنۀ اقدامات تروریستی خود را در حاشیۀ خلیج فارس گسترش دهد. اگر این فرض صحیح باشد، پاسخگویی نهادهای امنیتی ضرورت پیدا خواهد کرد و لازم است سازوکاری از سوی نهادهای بالادست برای آسیب‌شناسی عملکرد و رویۀ آنان به کار گرفته شود.

فرضیۀ سوم، تصادفی بودن ماجرا بر اثر سهل‌انگاری و یا هر نوع بی‌کفایتی مسئولان امر است. رئیس قوۀ  قضائیه بارها از لزوم رسیدگی به «ترک فعل» مسئولان سخن به میان آورده است و برخی محافل خواستار «جرم‌انگاری» این پدیده شده‌اند. جرم‌انگاری از پدیده‌ای تحت عنوان «ترک فعل» به نظر بی‌معنا می‌آید چراکه یک مدیر یا مسئول، یا لایق و صالح و شجاع و متخصص در کار خویش است که معمولاً کارش را درست انجام می‌دهد مگر آنکه در مورد یا موارد استثنایی، به عمد تخلف کند یا از روی سهو غافل شود. مدیر و مسئول نالایق و ناصالح و ناوارد اما اصلاً فعل درستی از او برنمی‌آید که لازم باشد ترک فعلش جرم‌انگاری شود! چنین فردی همان اهل ترک فعل باشد زیانش کمتر از فعال بودن اوست!

در واقع آنچه به عنوان ترک فعل مسئولان شهرت یافته است، نوعی بی‌صلاحیتی و یا ترس از تصمیم‌گیری و یا عدم شناختِ کار است. بنابراین مسئلۀ اصلی نه ترک فعل آنان بلکه چرایی سپردن امور ادارۀ کشور به آنهاست! چرا در این کشور بسیاری از مدیران ضعیف و یا ترسو و یا نابلد هستند؟ آیا در ایران افراد صاحب صلاحیت و شجاع و متخصص نایاب‌اند و به ناچار باید از بین «ضعفا» مدیران را انتخاب کرد؟ یا اینکه فرزندان لایق این کشور هر کدام به دلیلی و یا برچسبی از دایرۀ مدیریت کشور حذف شده‌اند و کار به دست نالایقان افتاده است؟

وضعیت بوروکراسی کشور واقعاً وحشتناک است. با این وضع اگر تحریم‌ها «بالمره» هم لغو شوند و سالانه صدها میلیارد ارز وارد کشور شود، نمی‌توان به بهبود واقعی حال کشور و مردم مطمئن بود. بوروکراسی کشور در همۀ اجزاء دولتی و خصولتی آن نیاز به تجدید ساختار دارد تا چرخ‌دنده‌های ماشین دولت روان شود و در جهت درست حرکت کند. بدون یک نوسازی بنیادی، فجایع دوره‌ای دست از سر این جامعه برنخواهند داشت.

******

پاسخ عراقچی به رجزخوانی نتانیاهو

در میانه گفت‌وگوهای غیرمستقیم ایران و آمریکا، بنیامین نتانیاهو شب گذشته در اظهاراتی خصمانه از حمله به تأسیسات هسته‌ای ایران سخن گفت. 

عباس عراقچی، وزیر امور خارجه در این باره گفت: «خیال‌پردازی اسرائیل که تصور می‌کند می‌تواند به ایران دیکته کند چه کاری انجام دهد یا ندهد، چنان با واقعیت فاصله دارد که ارزش پاسخگویی ندارد».

وی بیان کرد: «با این حال، وقاحت نتانیاهو قابل توجه است که می‌خواهد به رئیس‌جمهور ترامپ دیکته کند که در دیپلماسی خود با ایران چه کاری می‌تواند یا نمی‌تواند انجام دهد!رئیس دستگاه دیپلماسی عنوان کرد: متحدان نتانیاهو در تیم شکست‌خورده بایدن، که در دستیابی به توافق با ایران ناکام ماندند، خیلی راحت مذاکرات غیرمستقیم ما با دولت ترامپ را به اشتباه به عنوان یک برجام دیگر جلوه می‌دهند».

عراقچی تصریح کرد: «اجازه دهید صریح باشم: ایران به اندازه کافی قدرتمند و به توانمندی‌های خود مطمئن است که هرگونه تلاش بازیگران خارجیِ بدخواه برای خرابکاری یا دیکته کردن در سیاست خارجی‌اش را خنثی کند. تنها امیدواریم همتایان آمریکایی ما نیز به همین اندازه استوار باشند. بسیاری از ایرانیان دیگر مطمئن نیستند که برجام کافی باشد. آنها به دنبال منافع ملموس هستند. هیچ چیز که متحدان نتانیاهو در تیم شکست‌خورده بایدن بگویند یا انجام دهند، این واقعیت را تغییر نخواهد داد».

وی خاطرنشان کرد: «نه تنها هیچ گزینه نظامی، که قطعاً هیچ راه‌حل نظامی وجود ندارد. به هرگونه حمله بلافاصله پاسخ مشابه داده خواهد شد».

******

میدان جدید ضدانقلاب برای عملیات روانی علیه ملت ایران

خبرگزاری فارس نوشت:

حادثه تلخ آتش سوزی در بندر شهید رجایی هرمزگان، بار دیگر چهره واقعی جریان‌های معاند و اپوزیسیون خارج‌نشین را آشکار کرد؛ جریانی که نه تنها دلسوز مردم نیست، بلکه از بروز هر بحرانی در کشور خوشحال شده و آن را فرصتی برای تسویه‌حساب سیاسی و حمله به ملت ایران می‌بیند.

در طول سال‌های گذشته، هر گاه حادثه‌ای در کشور رخ داده است، جریان‌های ضد انقلاب با ایجاد شبهه، بزرگ‌نمایی ابهامات و انتشار اخبار ناقص یا جعلی، سعی در منحرف کردن افکار عمومی و القای بی‌اعتمادی به مسئولان داشته‌اند. این روش در ماجرای اخیر بندر شهید رجایی نیز با شدت تکرار شد. افرادی مانند شیرین عبادی، رضا پهلوی و حامد اسماعیلیون بدون ارائه هیچ مستندی، نظام جمهوری اسلامی را به دروغگویی و پنهان‌کاری متهم کردند و تلاش کردند مردم را نسبت به روایت‌های رسمی بدبین سازند.

سعید آجرلو، کارشناس مسائل سیاسی درباره رفتار اپوزیسیون در قبال حادثه بندر شهید رجایی گفت: «اپوزیسیون امروز غیرملی‌ترین و ضدایرانی‌ترین جریان تاریخ کشور است. این جریان نه نماینده مردم ایران است و نه مدافع منافع ملی. نگاه تجزیه‌طلبانه، ضد سرزمینی، جنگ‌طلبانه و حمایت از تحریم‌های خارجی در رفتار آنان به وضوح دیده می‌شود. آن‌ها نه تنها در کنار ملت ایران نیستند، بلکه آشکارا علیه منافع مردم فعالیت می‌کنند.»

آجرلو با اشاره به مواضع برخی از چهره‌های شاخص اپوزیسیون افزود: «ما شاهدیم افرادی مانند رضا پهلوی پس از هفتم اکتبر، به جای حمایت از مردم مظلوم، در کنار رژیم اشغالگر اسرائیل ایستادند و کوچک‌ترین اعتراضی به جنایات این رژیم نکردند. این رفتار نشان می‌دهد که اپوزیسیون امروز به تعبیری، اپوزیسیونی اسرائیلی است که هیچ اهمیتی برای منافع ملت ایران قائل نیست.»

وی در ادامه درباره سوءاستفاده اپوزیسیون از حادثه بندر شهید رجایی تصریح کرد: «چه این حادثه ناشی از سهل‌انگاری باشد و چه خرابکاری، انتظار می‌رفت که همه جریان‌های سیاسی در کنار مردم ایران قرار بگیرند. اما متاسفانه اپوزیسیون با خوشحالی از این حادثه، آن را دستاویزی برای تسویه‌حساب سیاسی قرار داد. این رفتار نشان می‌دهد که مسیر آنان کاملا در تضاد با مسیر ملت ایران است.»

این کارشناس مسائل سیاسی تاکید کرد: «اپوزیسیونی که از التهاب اجتماعی و برهم خوردن آرامش کشور خوشحال می‌شود، به هیچ وجه نمی‌تواند مدعی نمایندگی مردم باشد. این جریان، ریشه‌ای مردمی ندارد و در واقع یک اپوزیسیون کرایه‌ای و وابسته است که در بزنگاه‌های حساس، باطن واقعی خود را آشکار می‌کند. مجموعه رفتارهای این جریان در ماجرای اخیر نشان داد که امید بستن به این اپوزیسیون، امید بستن به دشمنان ملت ایران است. آن‌ها نه تنها درد مردم را ندارند، بلکه از هر فرصتی برای ضربه زدن به کشور سوءاستفاده می‌کنند.»

******

سرنوشت ظریف در انتظار یک وزیر دیگر پزشکیان

سایت اصلاح‌طلب رویداد۲۴ نوشت:

منابع آگاه اطلاع دادند که احمد دنیامالی وزیر ورزش و جوانان باید به زودی استعفای خود را همانند محمدجواد ظریف، تقدیم مسعود پزشکیان کند. به موجب بند الف ماده ۲ قانون نحوه انتصاب اشخاص در مشاغل حساس، «انتصاب کسانی که خود، فرزندان یا همسر ایشان، تابعیت مضاعف دارند، ممنوع است.» در ماده ۴ هم تاکید شده که: معاونان و مشاوران رئیس‌جمهور و قائم مقام آنها، ... در زمره مشاغل حساس محسوب شده و مشمول مقررات این قانون می‌باشند. همین قانون باعث شد که محمد جواد ظریف از دولت مسعود پزشکیان کناره گیری کند. این کناره گیری در چند ماه گذشته حواشی زیادی هم به دنبال داشته است. حال خبر رسیده احمد دنیامالی وزیر ورزش هم باید همین مسیر را طی کند.

از روزی که نام احمد دنیامالی به عنوان وزیر احتمالی ورزش و جوانان مطرح شد گمانه‌زنی‌هایی در مورد شرایط او از حیث قانون نحوه انتصاب اشخاص در مشاغل حساس صورت گرفت. برخی رسانه‌ها خبر دادند که فرزندان احمد دنیامالی در خارج از کشور هستند و تابعیت مضاعف دارند و به همین علت شاید او نتواند به عنوان وزیر به مجلس معرفی شود. با این حال در آن مقطع این موضوع به سرانجام خاصی نرسید و احمد دنیامالی روی صندلی وزارت ورزش نشست. در واقع مشخص نشد که موضوع دو تابعیتی بودن فرزندان دنیامالی از اساس اشتباه بوده یا نهاد‌های ناظر تصمیم گرفتند قانون را نادیده بگیرند. کما اینکه ظریف با وجود قطعی بودن تابعیت مضاعف فرزندانش در دولت مشغول به کار شد و مدتی هم به کار پرداخت تا اینکه با فشار یا آنچه خودش عنوان کرد یعنی توصیه قوه قضاییه مجبور به استعفا شد.

حال منابع آگاه به خبرنگار رویداد ۲۴ اطلاع دادند همین روند در مورد احمد دنیامالی هم در حال تکرار شدن است با این تفاوت که نه مثل ماجرای ظریف شرایط جنجالی است و نه رسانه‌های مخالف دولت به صورت علنی علیه دنیامالی موضع گیری می‌کنند. اما منابع آگاه می‌گویند قوه قضاییه به دنیامالی اطلاع داده همانطور که ظریف استعفا کرد شما هم باید استعفا دهید. به این معنا که نمی‌شود قانون تنها برای یک نفر اجرا شود.

آنطور که منابع آگاه می‌گویند دنیامالی در چند روز گذشته چندین جلسه با مقامات قوه قضاییه داشته و آنها از وزیر ورزش و جوانان درخواست کرده‌اند استعفا دهد. گویا این درخواست‌ها تاثیر خودش را هم گذاشته و ممکن است به زودی شاهد استعفای وزیر ورزش و جوانان دولت چهاردهم باشیم. این می‌تواند بدان معنا باشد که موضوع تابعیت مضاعف فرزندان دنیامالی صحت داشته است.

******

روایت بذرپاش از روز حادثه سقوط بالگرد شهید رئیسی و همراهی با رئیس‌جمهور در سفر به تبریز

مهرداد بذرپاش، وزیر راه و شهرسازی دولت سیزدهم در گفت و گو با خبرگزاری تسنیم پیرامون سقوط بالگرد شهید رئیسی و همراهی با رئیس‌جمهور در سفر به تبریز اظهاراتی را مطرح کرده که بخش‌هایی از آن به شرح زیر است:

* این سفر بسیار تلخ است و سخن گفتن درباره آن آسان نیست. در مسیر حرکت تبریز به محل دیدار سران ایران و آذربایجان، من در بالگرد همراه شهید رئیسی بودم و پروژه‌ها را توضیح می‌دادم. شهیدان رئیسی و آل‌هاشم دوستی دیرینه داشتند و در آن مسیر نیز آقای رئیسی چندین خاطره از دوران مسئولیت آقای آل‌هاشم در ارتش تعریف کرد.

* بعد از افتتاح سد قیز قلعه‌سی، تعدادی از مردم محلی آمده بودند و مطالباتی داشتند؛ شهید رئیسی به سخنان گوش کرد و پاسخ داد.

* در این‌قبیل سفرها، معمولاً وزیری که پروژه در حیطه‌ی کاری اوست با رئیس‌جمهور همراه می‌شود تا بتواند توضیحات کامل را بدهد و این پروتکل تشریفات است. من هم در مسیر تبریز به کریدور ارس همراه ایشان بودم و توضیحات را دادم. برای بازگشت از محل کریدور به سد، آقای محرابیان(وزیر نیروی دولت سیزدهم) در بالگرد رئیس‌جمهور حضور داشت و توضیحاتی را ارائه کرد. بعد از افتتاح سد به سمت تبریز، چون قرار بود افتتاحی در پالایشگاه تبریز انجام شود، باید آقای اوجی(وزیر نفت دولت سیزدهم)همراه ایشان می‌رفت اما او از صبح در محل پالایشگاه منتظر رئیس‌جمهور مانده بود و حتی شنیدم خود آقای پزشکیان(نماینده سابق مردم تبریز در مجلس و رئیس‌جمهور فعلی) هم در محل پالایشگاه حضور داشت تا با رئیس‌جمهور دیدار داشته باشد.

* وسایل شخصی من در آن بالگرد وجود داشت و تشریفات هم به من اعلام کرد که در بالگرد حامل آقای رئیسی باشم؛ من زودتر به نزدیک بالگرد رسیده بودم و آنجا قدم می‌زدم، شهدای این حادثه با یک خودروی ون رسیده و سوار بالگرد شدند. بعد از این ماجرا، به اعضای تشریفات گفتم که کیف دستی و کت من را از داخل بالگرد بدهید و من با بالگرد دیگری می‌آیم.

* بعد از حرکت به سمت پالایشگاه تبریز، حدود ساعت 13:45 در محل معدن مس سونگون فرود آمدیم و متوجه شدیم که محافظ‌ها در حال برقراری تماس با بالگرد شهید رئیسی هستند و مهندس پرواز گفت بالگرد حامل آقای رئیسی را گم کرده‌ایم.

******

 احتمال تعمد و کارخرابی در حادثه انفجار بندرعباس بسیار کم است

سید مرتضی محمودی، نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی و عضو هیئت اعزامی رئیس مجلس به بندرعباس با اشاره به ابعاد حادثه انفجار در بندر شهید رجایی عنوان کرد: «تیم اعزامی مجلس به بندرعباس، اهمال و قصور جدی را به عنوان دلیل اصلی انفجار در بندر شهید رجایی تشخیص داده است. نبود ساختار درست و عدم کنترل و نظارت بر کالاهای ورودی و خروجی یکی از دلایل مهم در ایجاد این حادثه بوده است. البته این اهمال و نبود نظارت در بنادر دیگر نیز وجود دارد اما در بندر شهید رجایی به میزان قابل توجهی وجود داشته است».

وی ادامه داد: «احتمال تعمد و کارخرابی در این حادثه بسیار کم است. شواهد و تصاویر فیلم‌های مداربسته و گزارش‌هایی که از مصدومان نزدیک به حادثه دریافت شده است نشان می‌دهد بی‌کفایتی و سهل انگاری بسیاری در روند بارگیری و دیگر موضوعات بندر شهید رجایی وجود داشته است. تخلفات در روند حمل بار به بندر شهید رجایی، دروغ اظهاری و اعلام نکردن محتوای واقعی کانتینرها به عینه در این بندر از سوی مسئولین مربوطه وجود داشته است».

عضو هیئت اعزامی رئیس مجلس به بندر شهید رجایی عنوان کرد: «دستگاه‌های امنیتی و انتظامی در حال بررسی هستند تا اگر حتی یک درصد احتمال خرابکاری وجود داشته است، مسببین آن دستگیر و به سزای اعمال خود برسند. رهبر انقلاب نیز در پیامی که برای حادثه بندر شهید رجایی صادر کردند به برخورد جدی با مسببین این حادثه اشاره کردند. بنابراین حتی اگر پای دستگاه‌های دولتی و حاکمیتی نیز وجود داشته باشد، نباید عقب نشینی کنیم و به شدت با مسببین حادثه بندرعباس باید برخورد کنیم. چرا که این حادثه اصلا کوچک نبود و هنوز هم مفقودینی وجود دارند که پیدا نشده‌اند. خسارات مادی این انفجار نیز حائز اهمیت است. درحال پیگیری هستیم تا دستور رئیس جمهور برای جبران خسارات وارد شده جانی و مادی حتما به سرانجام برسد و به رویه اداری تبدیل نشود».

وی با بیان این‌که «بارها در مجلس فریاد زدیم که انتصابات باید بر اساس شایستگی‌ها و عقلانیت باشد» ابراز کرد: «اما متاسفانه این موضوع در برخی انتصابات از سوی وزیر راه و شهرسازی رعایت نشده است».

******

ادعاها و حرفهای بی سند کروبی

مهدی کروبی که به تازگی حصر خانگی‌اش به اتمام رسیده، در ادامه اظهارات عجیب خود درباره انتخابات‌های ریاست‌جمهوری ۸۴ و ۸۸ باز هم ادعاهایی را مطرح کرده است. بنا به روایت سایت جماران بخش‌هایی از این اظهارات که در جمع فعالین سیاسی بیان شده، به شرح زیر است:

* تا صبح فردای انتخابات ۸۴ گزارش‌های وزارت کشور نشان می‌داد من و آقای هاشمی به دور دوم راه یافته‌ایم، اما صبح ناگهان برای اولین بار در تاریخ جمهوری اسلامی سخنگوی شورای نگهبان به خواندن آرا انتخابات پرداخت و احمدی‌نژاد را برای مرحله دوم معرفی کرد. هرچه اصرار کردم جزئیات آرا را بدهند، امتناع کردند.

* بعداً معلوم شد در اصفهان ۸۰۰ هزار رأی به نفع احمدی‌نژاد خوانده شده است در حالی که برای بقیه کاندیداها کمتر از ۲۰۰ هزار رای خوانده شده بود و به هر حال او را به دور دوم بردند.

* اگر همان موقع وزارت کشور دولت اصلاحات به من گفته بود از کجا ضربه خوردیم، شاید نمی‌گذاشتم کار به ریاست‌جمهوری احمدی‌نژاد و فجایع بعدی برسد.

 

منبع خبر "الف" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.