شعار معروف "اول ایمنی،بعدکار" به شرط رعایت،در نگاه اول مانع و سرعتگیری است در جهت تولید و کار بیشتر. طبیعی است که برخی کارفرمایان و صاحبان صنایع،در تلاش برای جلوگیری از اتلاف زمان و توقف خط تولید،اولویت را به کار داده و چنین می اندیشند که فارغ از هزینه بالای ادعایی در رعایت ضوابط ایمنی،هدررفتن زمان کاری،بزرگترین ضرر وارده از سوی به سیستم تولیدشان است.
برخی کارفرمایان نهایت کار خود در زمینه ایمنی را همین نصب تابلوی "اول ایمنی،بعد کار"در جای جای مجموعه خود دانسته و حداکثر لطفی که می نمایند،ایجاد «ایمنی نمایشی» با استفاده از خرید حداقلترین وسایل حفاظت فردی مورد نیاز آنهم از نوع کمترین قیمت موجود در بازار است.این ایمنی نمایشی که مخصوصا در بازدیدها ،همایشها و عکسهای تبلیغی، نمود بیشتری پیدا میکند، دستآویز و سندسازی بیش نیست،آنهم از برای ارائه ادله و سند در محاکم قضایی پیش رو. با این نگاه HSE (ایمنی شغلی-بهداشت فردی-حفاظت از محیطزیست) هیچگاه به نتیجه نرسیده و ایمنی و بهداشت در محیط کاری، هرگز محقق نخواهد شد. چرا که ایمنی به شعار حاصل نمیشود بلکه آگاهی میطلبد که نخستین پله آن، درک درست موضوع از سوی کارفرمایان و صاحبان صنایع است.
بازرسیهای ناقص،پاشنه آشیل ایمنی است
تکراری شدن فضا و محیط کاری، همیشه عامل ندیدن دیدنی هاست. وقتی در یک فضای محدود هر روز مشغول فعالیت هستید، طبیعی است که چشمهایتان به فضا عادت نموده و خیلی از دیدنیها را دیگر تشخیص نداده و دقت لازم برای تشخیص عیوب و نواقص،حتی دیدن زیباییها و محاسن را ندارد. بازرسیها همیشه و در هر کاری،برای رویت اشکالات و معایبی است که حاضرین دائمی در آن فضا،از دیدن آن غافل شده و یا آگاهی از مشکل بوجود آمده ندارند. در قوانین و آیین نامهها و دستورالعملهای HSE همیشه بازرسی مورد تاکید بوده و بر آن و دقیق بودن آن تاکید شده است.این بازرسیها در دونوع درون سازمانی و مستمر و برون سازمانی و موردی و ادواری،در نظر گرفته شده که متاسفانه در هر دو گونه،اشکالات اساسی وجود دارد.
بازرسیهای درون سازمانی ما به دلیل دوری از زبان "چک لیستی" یا عدم آگاهیهای به روز و درست،متاسفانه با مشکلات عدیدهای مواجه است.هنوز واحدهای HSE،جایگاه درستی در چارت سازمانی نداشته و متاسفانه نوع نگاه سازمان به این مجموعه نیز درست نیست. لذا بسیار مشاهده میشود که حفظ روابط بر رعایت ضوابط،از طرف مسئولان واحدهای HSE ارجح قلمداد شده و خود به خود آنچه بایستی دیده شود،گزارش شود،ممانعت لازم بعمل آمده و اقدام اصلاحی متناسب با آن عملیاتی شود،مورد چشم پوشی قرارگرفته و عاملی میشود برای خطرات افزونتر و حوادث حادتر.هنوز زبان چک لیست به عنوان زبان قانونی و بین المللی واحدهای HSE مورد توجه کامل قرار نگرفته و هنوز امضاءها و تاییدها،صوری محسوب می شوند و این عذربدتر از گناه،اطمینان نابجایی در مجموعهها به وجود میآورد که خود پایهی خطرات افزونتر است.
بدتر از این،غفلتهای بازرسان برون سازمانی است.بازرسانی که با اعلام قبلی در مجموعه حاضر شده! اتاق مدیران را برای بازدید انتخاب کرده ! و گاهی با بازدیدهای مختصر از محوطه و فضای کاری، تاییدهای کتبی یا ضمنی به مجموعهها میدهند که حاصل آن غیر از تشویق به تداوم دورزدنHSE چیزی نمیتواند باشد. غفلت بازرسان نهادهای قانونی از موارد ایمنی به هردلیل و توجیهی باشد،غیرقابل قبول بوده و با وجدان کاری هیچ انسان آگاه و مسئولی همخوانی ندارد.
آیا غیر از این است که بازرسیها برای کشف نواقص و عیوب است؟آیا سیستم کارگری،برای رفع نواقص امیدی غیر از بازرسیهای نهادهای قانونی و اخطار و تذکرهای ایشان میتواند داشته باشد؟ آیا برهم زدن سیستمهای غلط ایمنیهای نمایشی که برخی کارفرماها راه انداخته اند، بجز با بازرسیهای موشکافه و قانونی ممکن است؟ هرچه در این باب گلایه شود کم است و واقعیت مطلب آن است که بازرسی بعد از حادثه و اعلام گزارش خسارات، هیچ تطابقی با روح مواد قانونی موجود در کشور نداشته و چیزی نیست غیر از کمکاری و اهمال نهادهای نظارتی. شاید حذف چنین بازرسیهای نمایشی،بهتر از تداوم شان باشد.حداقل در این صورت،تاییدیههای صوری نیز صادر نمیشود.
عدم آگاهی از قوانین و حقوق،زندگی کارگران را تهدید مینماید
در قانون کار، صیانت از جان کارگران اعم از سلامت جسمی و روانی، جزو وظایف کارفرمایان است. تهیه وسایل حفاظت فردی، تحویل و آموزش و نظارت بر استفاده از آنها توسط کارفرما پیش بینی شده. آییننامههای متعدد حفاظتی تدوین شده که همگی بر اهمیت تامین ایمنی برای کارگران تاکید دارد. استانداردهای متعدد نیز برای لزوم رعایت ضوابط در تولید وسایل و رعایت تاریخهای تولید و مصرف تاکید دارند.اما متاسفانه ناآگاهی نظام کارگری از الزامات ایمنی کاری و مسئولیتهای کارفرمایان و البته عدم حمایت لازم قانونی در خصوص تضمین شغلی درکنار عدم وجود اتحادیهها و انجمنهای کارگری قدرتمند،باعث شده که حقوق کارگران نادیده گرفته شده و آنچه برای ایشان به جا مانده است چیزی نیست غیر از ترس و دلهره و اضطراب شدید در موقع فعالیت و استرس دائمی خانواده،که هر روز چشم انتظار بازگشت سالم پدر یا مادر کارگر خود،به منزل هستند.
مطالبه حق،وظیفه هر صاحب حقی است. اینکه کارگران برای دریافت وسایل حفاظتی و اجرای آموزشها، رسید دهند، غافل از عدم استاندارد بودن وسایل، اینکه کارگری بدون مطالعه کافی، قراردادی را امضاء کند که تامین امینی را برای کار از طرف کارفرما پیشبینی نکرده باشد، اینکه سیستم کارگری با وجود مواد قانونی متعدد، از تشکیل انجمن های کارگری و کمیتههای ایمنی در کارگاه خود غفلت نماید و مواردی اینچنین،همه و همه ناشی از عدم آگاهی کافی سیستم کارگری در خصوص حقوق خویش است.راه چارهای متصور نیست مگر افزایش آگاهیها و بازشدن قفل دهانهایی که از ترس اخراج، مجبور به سکوت شدهاند.
هیچ کاری به هر قیمتی،ارزش از دست دادن جان یا آسیب جسمی موقت یا دائمی را ندارد. هیچ کاری با هر حقوق و مزایایی ارزشی بی پدر شدن فرزندان را ندارد. بایستی در این خصوص همانطور که قانونگذار پیشبینیهای لازم در فصل چهارم قانون کار را نموده است، سخت گرفت و جدیت به خرج داد تا کارفرمایان و صاحبان کار برای راه اندازی درست و تامین موارد مورد نیاز سیستم ایمنی در مجموعه خویش جدی باشند و به جای هزینه پنداری سیستم HSE، آن را سرمایهگذاری برای حفظ جان انسانها و البته رشد و تعالی بیشتر و مستمر تولید به شمار آورند.
با گزارش شبه حادثهها،جلوی حادثهها را بگیریم
یکی از مهمترین جنبههای ایجاد ایمنی در محیط کاری،استفاده از تجارب سایر مجموعهها و کارگاههای مشابه است. این امر باعث میشود حوادث رخ داده در سایر مجموعهها یا حتی اتفاقات مجموعه کاری خودمان در گذشته،در کارگاهمان تکرار نشوند و پیشگیری معنی واقعی خود را بیابد.در تعاریف اگر اتفاقی دارای خسارات مادی و جانی باشد،حادثه نامیده میشود.البته برخی تعاریف،حادثه را اتفاقی میدانند که خسارت جانی داشته باشد و در غیراینصورت،آن را شبه حادثه به شمار می آورند.طبق تجارب بدست آمده،شبه حادثهها در صورت ثبت و گزارش و انجام اقدامات اصلاحی،میتوانند جلوی حوادث را بگیرند.
یکی از مشکلات اساسی در صنایع و کارگاه ها،عدم گزارش و عدم ثبت حادثهها و شبه حادثهها حتی در داخل خود سازمان است چه رسد به اینکه این موارد به اشتراک گذاشته شده و مانع از تکرار درمجموعههای دیگر شود.در این مورد بایستی نخست ارتباط درستی بین سیستم کارگری و واحد HSEمجموعهها ایجاد شود تا تمامی اتفاقها بدون لکنت زبان،گزارش شود و صد البته بعد از گزارش و انجام اقدامات اصلاحی فوری،ثبت و مستندسازی گردد.
گام دوم در این خصوص ارائه گزارشها به نهادهای قانونی برای ثبت آماری و بهرهبرداری لازم از این آمارها در مواقع مورد نیاز است.طبیعی است که در این مرحله مجموعهها از ترس رتبه بندی ایمنی و کاهش اعتبار،اهمال و چشمپوشیهایی در گزارش داشته باشند، اما ایمنی شوخی بردار نبوده و بایستی در این خصوص با پیشبینیهای لازم قانونی،راه را برای ارائه کامل گزارشها در نظر گرفت.ای کاش سوتزنیهای ایمنی را ترویج کنیم،تا ایمن تر کارکنیم.
و ای کاش روزی برسد که نهادهای قانونی از جمله اداره کار و معاونت روابط کار وزارت تعاون،کار و رفاه اجتماعی و همچنین سازمان تامین اجتماعی با به اشتراک گذاشتن آخرین اطلاعات و آمار و ایجاد سامانهای برای بارگذاری گزارش حوادث و شبه حوادث در آن،از طرف مجموعههای مختلف صنایع،اعم از کارفرمایان و کارگران،راه را برای تکرار آن در سایر مجموعه ها مسدود کرده و هزینه تجربه کردن مجدد را از بین ببرند که بسیاری از این تجربه ها،به قیمت خون نیروهای کاری کشور تکرار میشوند.
استفاده از پیشرفتهای ارتباطی الزامی است
ارتباطات و پیشرفت شگرف تجهیزات و وسایل ارتباطی، بهترین فرصت برای واحدهای ایمنی و بهداشت صنایع و کارخانجات است تا به جای دستورالعملها و آییننامههای قطور، با استفاده از اپلیکیشنها و سیستمهای ارتباطی سهل، به سمت اختصاصیکردن ایمنی هر شغل و حرفه گام بردارند. قرار بر این نیست که ضوابط اختصاصی ایمنی هر حرفهای را با ساعات طولانی و تجهیزات متنوع آموزشی به همگان یاد داده و به ذهنهای فرار اعتماد کنیم. آزمونی بگیریم و مدرکی بدهیم و بگوییم نشان تعالی ایمنی متعلق به مجموعه ماست. در عصر ارتباطات و پیشرفته امروزی، لازم است موارد و ضوابط ایمنی هر شغل و حرفه ای را متناسب با مکان و زمان انجام آن، با استفاده از شیوههای جذاب صوتی و تصویری در اختیار کارگر قرار داده و از او انتظارات متناسب با آموزش و حرفه خود،داشته باشیم.
عدم استفاده از هوش مصنوعی و تجهیزات مدرن ارتباطی که کارگر غافل را،با اخطارهای به موقع،به سمت حواس جمعی و دوری از خطرات پیش میبرد،خیانتی است به جامعه کارگری که میتواند به بهای جان انسانی تمام شود.شایستهتر آن است نهادهای مسئول در بعد کلان و کارفرمایان و صاحبان صنایع در حیطه مدیریتی خود،گام های اساسی به این سمتوسو را برداشته و مقدمات استفاده از این تکنولوژی را در جهت بالابردن ضریب ایمنی کاری،فراهم سازند.هوش مصنوعی در شعار سال 2025روز ایمنی و بهداشت حرفه ای،حاضر است و امید آنکه به سیستم HSEدر کشور ما نیز راه یابد.