بازی نتانیاهو به نفع ویتکاف
فرهیختگان نوشت:
نتانیاهو رو گذشته بار دیگر با تکرار تهدید حمله نظامی به تأسیسات هستهای ایران مدعی شده «ما رآکتورهای هستهای ایران را نابود میکنیم و هیچ چیزی کمتر از نابودی کامل توان هستهای ایران قابل قبول نیست.» این اظهارات با واکنش وزیر امور خارجه و سخنگوی این وزارتخانه مواجه شد. عراقچی در پاسخ به این اظهارات از توانمندی ایران برای خنثی کردن تلاش بازیگران خارجی برای خرابکاری و دیکته کردن سیاست خارجیشان به ایران گفت. بقایی، سخنگوی وزارت خارجه نیز تأکید کرد «هرگونه ماجراجویی و اقدام غلط علیه ایران با پاسخ کوبنده مواجه خواهد شد.»
اظهارات تکراری نتانیاهو نهتنها نشاندهنده رویکرد تهاجمی رژیم صهیونیستی است، بلکه احتمال هماهنگی این مواضع با سیاستهای ایالات متحده برای تحت فشار قرار دادن ایران در مذاکرات هستهای را نیز مطرح میکند که در مقابل باید از جانب تیم مذاکرهکننده ایرانی به طرف آمریکایی تفهیم شود که در صورت نمود عینی یافتن تهدیدات نظامی اسرائیل، ایران اصلاً دست و پا بسته نیست و گزینههای متعددی در دسترس دارد که میتواند در تقابل با هرگونه ماجراجویی، هدف قرار دهد، همانطور که پیش از این در عملیاتهای وعده صادق این توانمندی را با هدف قرار دادن پایگاههای هوایی نواتیم و رامون اثبات کرده و این بار هم میتواند با نابودی کامل آنها پیام شفافتری برای مهار ماجراجویی بدهد.
ایران دست بازی برای پاسخگویی به ماجراجویی دارد
ایران در برابر هرگونه ماجراجویی نظامی رژیم صهیونیستی علیه تأسیسات هستهای خود، میتواند اهداف استراتژیک متعددی را در داخل یا مرتبط با این رژیم هدف قرار دهد. مقرهای وزارت جنگ و ستاد کل ارتش در تلآویو، به دلیل تمرکز تصمیمگیری نظامی، اهداف اولویتداری محسوب میشوند. حمله به این مراکز میتواند زنجیره فرماندهی رژیم را مختل کند. بندر حیفا، مرکز اصلی تجارت دریایی و پالایشگاه خلیج حیفا، از زیرساختهای حیاتی اقتصادی هستند. اختلال در این تأسیسات میتواند اقتصاد رژیم را تا حد زیادی تضعیف کند.
نیروگاههای برق رژیم صهیونیستی، مانند نیروگاه «رتنبرگ» در اشکلون و نیروگاه «اوروت رابین» در هادرا، ستون فقرات تأمین انرژی این رژیم هستند. حملات موشکی یا سایبری به این نیروگاهها میتواند شبکه برق را مختل کرده و بحران داخلی ایجاد کند. مرکز تحقیقات هستهای «دیمونا» در صحرای نقب، قلب برنامه هستهای رژیم صهیونیستی است. هرچند این تأسیسات حفاظتشده است، اما هدف قرار دادن آن یا زیرساختهای پشتیبانیاش میتواند پیام بازدارنده قوی ارسال کند. کشتیهای تجاری رژیم نیز که تاکنون توسط نیروهای یمنی هدف قرار گرفتهاند، در صورت ماجراجویی با ضربات به مراتب سنگینتری از جانب ایران مواجه خواهند شد.
نتانیاهو در اظهارات خود مدعی شده که تنها توافقی با ایران قابل قبول است که مشابه مدل لیبی باشد، یعنی منجر به برچیده شدن کامل تأسیسات هستهای ایران شود. او همچنین تهدید کرده است رآکتورهای هستهای ایران را نابود خواهد کرد. این اظهارات در حالی مطرح میشود که مذاکرات هستهای بین ایران و ایالات متحده در جریان است. نتانیاهو با طرح تهدیدات نظامی، تلاش میکند فضای مذاکرات بین عراقچی و ویتکاف را ملتهب کرده و ایران را تحت فشار افکار عمومی داخلی برای دادن امتیازات بیشتر قرار دهد. رژیم صهیونیستی بهدنبال تلقین رویکرد خود به تیم مذاکرهکننده آمریکایی است تا مذاکرات به سمتی پیش رود که منافع اسرائیل را تأمین کند.
******
جدال برای ماندن
پریسا هاشمی در هممیهن نوشت:
انتظار میرفت در این دوره از مجلس «هیئت نظارت بر رفتار نمایندگان» کار خود را مطابق قانون و زودتر از اینها شروع کند اما عکس انتظار؛ شروع فعالیت این هیئت در دوره دوازدهم بیش از ادوار گذشته طول کشید. برخی از تخلفات هم در این دوره رخ داد که باید دید این هیئت به آن رسیدگی خواهد کرد یا خیر؟ نمونه آن هم پخش صحبت یکی از نمایندگان توسط خودش در فضای مجازی از جلسه غیرعلنی مجلس بود.
از این دست مثالهای ریز و درشتی البته بسیارند. اینکه نمایندگان موضوعاتی را جهت تخریب افرادی همچون محمدجواد ظریف مطرح میکردند و او را بهاییزاده خواندند اما به دلیل اینکه هنوز هیئت نظارت بر رفتار نمایندگان فعالیتش را شروع نکرده بود، رسیدگی به این موضوعات در وقت خود انجام نشد. طبق قانون این هیئت باید در سه ماهه اول مشخص شده و شروع به کار کند اما پس از گذشت نزدیک به ۱۱ ماه از شروع مجلس هفته گذشته بالاخره هیئترئیسه آن مشخص و دو روز پیش (یکشنبه 7 اردیبهشت) اولین جلسه آن برگزار شد.
درست است که بخش اعظمی از مجلس فکر میکنند که شروع به کار این هیئت به دلیل اتفاقات رخ داده در سال ۱۴۰۳ است و پیاپی شدن این اتفاقات جای نفس کشیدن برای کسی نگذاشت. اما موضوع این است که شنیدهها حاکی از جدال برسر ماندن در کرسی ارشد این هیئت بوده است. جدالی که آخرش به ریاست محمدصالح جوکار رسید.
درست است که نمایندگان طبق اصل ۸۶ قانون اساسی جمهوری اسلامی و ماده ۷۵ آییننامه داخلی مجلس، شامل مصونیت قضایی میشوند، اما این مصونیت تنها در راستای ایفای نقش نمایندگی بودن و در این صورت است که مورد تعقیب کیفری قرار نمیگیرند. اما در این طرح، احضار قضایی نماینده از طریق هیئت نظارت و حتی بازداشت او هم پیشبینی شدهاست. در طرح گفته میشود، «چنانچه رسیدگی قضایی مستلزم بازداشت نماینده باشد، باید مراتب به تأیید هیئت نظارت برسد.» به دلیل وجود این مصونیت هیئت نظارت بر رفتار نمایندگان نیز در مجلس فعالیت میکند.
******
سیاسی کاری علیه آقای سفیر
خراسان نوشت:
چندروزی است که تصویر حجتالاسلام دکتر محمدحسین مختاری سفیر کشورمان در واتیکان و حضور او در کنار وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در مراسم یادبود پاپ خبرساز شده است.وی بیشاز ۲ساعت در مراسم خاک سپاری پاپفرانسیس بوده اما فقط چند ثانیه از حضور او درحال فیلم برداری با گوشی مورد توجه برخی رسانهها قرار گرفته است، حال که تصاویری از سلفی و فیلم برداری نمایندگان اروپایی در مراسم نیز منتشر شده است. جزئیات ماجرا را از زاویهای دیگر در این جا بخوانید.
یک) مراسم خاک سپاری پاپ و حضور مسئولان ایرانی در مراسم حدود ۱۲۰دقیقه به طول انجامید که دکتر مختاری کمتر از ۳۰ثانیه در کل این حضور و برای ارسال یک فیلم کوتاه از مراسم برای رسانهها اقدام به فیلم برداری میکند، اما افرادی بدون توجه به این موضوع با تیترهای غیرواقعی طوری القا کردند که گویی نماینده ایران در تمام مدت مراسم صرفا مشغول فیلم برداری بوده است.این درحالی است که تصاویر زیادی وجود دارد که نشان میدهد مقامات اروپایی در حال سلفی و فیلم برداری از مراسم هستند.
دو) رسانهها در انعکاس این موضوع به انتصاب ایشان در دوران ریاست شهید رئیسی و جایگاه استادی دکتر مختاری در موسسه آیتالله مصباح یزدی اشاره میکنند، در واقع برای تاثیرگذاری بر روی ذهن مخاطب به حواشی و گذشته ایشان رجوع کردند، این رفتارها گواه آن است که بوی سیاسیکاری بیشتر از دغدغه رسانهای و حیثیت ملی به مشام میرسد.
سه) تیم ایرانی با وجود حضور در یک فضای بسیار خاص و حساس، در موقعیتی نزدیک به جایگاه ترامپ و بایدن، با یک رفتار حرفهای و به دور از ایجاد حاشیه این لحظات حساس را کنترل کرده و رفتار غیرحرفهای از خود نداشتند، نکتهای که پشت هیاهوها و تسویهحسابهای سیاسی دیده نشد.
چهار) فقط کافی است نگاهی گذرا به فعالیت های اخیر مختاری در واتیکان بیندازیم تا ببینیم حضور ایشان در منطقه خاص و ویژه واتیکان تا چه حد مثبت و موثر بوده است:
- ارتباط و تعامل سازنده با مسئولان مختلف واتیکان
- نقشآفرینی دیپلماتیک موثر با شخص پاپفرانسیس برای تعامل بیشتر ایشان و جمهوری اسلامی ایران و انتقال لوح ویژه حاوی دیدگاههای رهبر انقلاب درمورد حضرت مسیح(ع) به ایشان
-دیدار با پیتروپارولین نخست وزیر واتیکان که با مدیریت و خلاقیت دکتر مختاری در جلسه، موضوع جنگ فلسطین و تجاوزگری اسرائیل به یک موضوع مشترک تبدیلشد و در این جلسه موضع لزومآتشبس و پایان تجاوزگری اسرائیل از طرف واتیکان منتشر شد.خلاصه این که دکتر مختاری با نگارش ۵۰ مقاله و کتاب تخصصی، یک شخصیت علمی است که پس از اخذ مدرک دکتری از دانشگاه دورهام انگلستان در رشته فلسفه غرب به کشور بازگشت تا در ایران موثر باشد، همچنین او سال ها فعالیتهای فرهنگی_تبلیغی موثر در انگلستان و واتیکان داشته است.
این ها بخشی از شخصیت و فعالیتهای یک روحانی تحصیلکرده و دانشمند است که شخصیت مجازی او در افکارعمومی با تسویهحساب سیاسی و با تقطیع یک فیلم هدف حمله قرار گرفت و شخصیت و جایگاه نماینده رسمی جمهوری اسلامی ایران که یک مفهوم ملی است، این گونه مورد تخریب واقع شد.
******
کینه شتری
علی بابایی در وطن امروز نوشت:
درگذشت پاپ فرانسیس، برای دنیای اسلام و مسیحیت، موجی از تاثر و تسلیت را درپی داشت؛ واکنشی طبیعی به درگذشت یک رهبر مذهبی که اتفاقا به دلیل رابطه حسنه با دنیای اسلام، چندان دور از انتظار نبود اما در این فقره هم، اسرائیلیها نشان دادند تا چه میزان ضدانسان و برازنده صفت «کینه شتری»اند. پاپ فرانسیس از همان روزهای ابتدایی جنگ در غزه، به صورت پیوسته پیگیر وضعیت مسیحیان غزه و اخبار نسلکشی اسرائیل در این منطقه بود و بارها با مواضعی که اتخاذ کرد، خشم اسرائیلیها را برانگیخت. اسرائیلیها هم در کمال دنائت، درگذشت او را بدل به محملی برای پاک کردن حساب کردند. به گزارش میدل ایست آی «بسیاری از سیاستمداران، رسانهها و کاربران شبکههای اجتماعی به دلیل انتقادات پاپ از جنگ اسرائیل در غزه که آن را «وضعیت اسفناک انسانی» خوانده و خواستار آتشبس و آزادی اسرا شده بود، از درگذشت او ابراز خرسندی کردند. رافی شوتز، سفیر پیشین اسرائیل در واتیکان، او را مایه ناامیدی اسرائیل دانست. روزنامه اسرائیلهیوم و کانال ۱۴ او را به دلیل اظهارات تند علیه اسرائیل به دلیل جنگ غزه مورد انتقاد قرار دادند.
زویکا کلاین، سردبیر جروزالمپست، حمایت پاپ از فلسطینیان را حمایت بیقیدوشرط از حماس توصیف کرد. اسرائیلیها با همان ترفند قدیمی و همیشگی، یعنی چسباندن اتهام یهودستیزی به هرکسی که مخالف اسرائیل و توحش این رژیم است، به استقبال خبر درگذشت او رفتند. میدل ایست آی نوشت: «کاربران شبکههای اجتماعی او را یهودستیز، حامی حماس نازی و منفور اسرائیل خواندند و برخی مرگش را خبری خوب دانستند». این توحش اسرائیلیها اما محدود به شبکههای اجتماعی و رسانهها نبود و در سطح رسمی و سیاسی هم نمود داشت. رسانه ایندیپندنت ساعتی پس از آنکه وزارت خارجه اسرائیل در شبکه اجتماعی ایکس متن کوتاهی در یادبود پاپ منتشر و آن را دقایقی بعد پاک کرد، نوشت: «دولت اسرائیل پستی در حساب رسمی ایکس خود درباره درگذشت پاپ فرانسیس را تنها چند ساعت پس از انتشار حذف کرد. این پست که با تصویری از بازدید پاپ از دیوار غربی در اورشلیم همراه بود، نوشته بود: «پاپ فرانسیس در آرامش بیارامد. یادش گرامی باد».
رسانههای محلی گزارش دادند که وزارت خارجه اسرائیل به نمایندگیهای دیپلماتیک خود دستور داد پستهای مشابه را حذف کنند و دفاتر تسلیت سفارت واتیکان را امضا نکنند. جروزالمپست به نقل از مقامات وزارت خارجه اعلام کرد این پست به دلیل «اظهارات ضداسرائیلی» پاپ به اشتباه منتشر شده بود».
این آپارتاید مذهبی موضوعی بود که رسانه نیوعرب نیز به آن پرداخت و هیات رسمی اعزامی اسرائیل به مراسم خاکسپاری پاپ ژان پل دوم را با هیات فعلی مقایسه کرد و نوشت: «دولت اسرائیل به دلیل مواضع پاپ فرانسیس علیه جنگ غزه، حتی پس از مرگ وی نیز به نوعی مجازات او را ادامه داد. با وجود جایگاه جهانی پاپ و درخواستهای او برای پایان دادن به خشونت از هر دو طرف، اسرائیل تصمیم گرفت هیچ مقام عالیرتبهای را به مراسم خاکسپاری او اعزام نکند و تنها یارون زایدمن، سفیر خود در واتیکان را نماینده کرد. این اقدام در تضاد آشکار با حضور گسترده مقامات اسرائیلی در مراسم خاکسپاری پاپ ژان پل دوم در سال ۲۰۰۵ است».
بیبیسی نیز به این کینه اشاره کرد و دلیل این لحن سرد و برخورد غیرانسانی اسرائیلیها را توجه پاپ به وضعیت غیرانسانی غزه دانست و نوشت: «این رویکرد سرد اسرائیل ناشی از مواضع انتقادی پاپ نسبت به اقدامات نظامی اسرائیل در غزه است؛ پاپ فرانسیس بارها شرایط انسانی فلسطینیان را شرمآور توصیف کرده و خواستار بررسی اقدامات اسرائیل در غزه به عنوان جنایت احتمالی نسلکشی شده بود».
اسرائیلیها البته به صورتی گستاخانه تلاش کردند دلیل این رفتار خود را سفیدشویی کنند. برای مثال، رسانه تایمز اسرائیل دلیل اظهارات پاپ در محکومیت نسلکشی فلسطینیها در غزه را عدم درک هولوکاست دانست و نوشت همین مساله موجب شده بود پاپ نسبت یه یهودیان بیتوجه باشد.
******
تقسیم کار آمریکا و اسرائیل مذاکره با ترامپ، پارس کردن با نتانیاهو !
کیهان نوشت:
در بحبوحه مذاکرات میان جمهوری اسلامی ایران و آمریکا، شامگاه یکشنبه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، بار دیگر صحنهای تکراری اما عبرتآموز در عرصه سیاست جهانی روی داد؛ صحنهای که بازیگر اصلی آن کسی جز نخستوزیر بدنام رژیم صهیونیستی، بنیامین نتانیاهو نبود. نتانیاهو، بار دیگر به صحنه آمد تا همان نقش همیشگی خود یعنی «پارس کردن» در قلاده آمریکا را ایفا کند!
این بار، صدای زوزه نتانیاهو بلندتر بود؛ او در کنفرانس اتحادیه خبری یهود (JNS) در اوج وقاحت اعلام کرد: «پس از آنکه ایرانیها فکر کردند به سلاح هستهای نزدیک شدهاند، آنها را ده سال به عقب برگرداندیم! رآکتورها و تأسیسات غنیسازی ایران را نابود خواهیم کرد و تنها به نابودی کامل توانمندیهای هستهای ایران رضایت میدهیم!» وی بیشرمانه تأکید کرد که تنها راهحل قابل قبول، تکرار الگوی لیبی برای ایران است!
وی با چهرهای برافروخته و صدایی ناشی از وحشت، رشتهای از گزافهگوییها و تهدیدات بیاساس علیه برنامه صلحآمیز هستهای ایران را به زبان آورد. تهدیداتی که نهتنها بویی از قدرت واقعی نمیدهد، بلکه بوی ترس، سردرگمی و ناامیدی از آن به مشام میرسد.
این لفاظیهای بیارزش اما هشداردهنده، بار دیگر چهره واقعی سناریویی را آشکار ساخت که توسط واشنگتن و تلآویو با یک تقسیم کار کاملاً حسابشده در حال اجراست: ترامپ در نقش پلیس خوب ظاهر میشود و نتانیاهو در نقش پلیس بد!
برخلاف برخی تحلیلهای سادهاندیشانه که تلاش میکنند رفتار ترامپ و نتانیاهو را جدا از یکدیگر تحلیل کنند، حقیقت این است که این دو نهتنها متحدانی ناگسستنیاند، بلکه حسابشان یکی است و هر دو با هماهنگی کامل در حال پیشبرد یک نقشهاند.
حمایتهای آشکار ترامپ از نتانیاهو، چه در زمینه انتقال سفارت به قدس اشغالی، چه در به رسمیت شناختن جولان اشغالی به عنوان خاک رژیم و چه در طرح معامله قرن، گواهی روشن بر این اتحاد است.
ترامپ بارها تأکید کرده که امنیت اسرائیل خط قرمز آمریکاست و نتانیاهو نیز در تمام کمپینهای انتخاباتی به نقش ترامپ در تأمین این امنیت بالیده است. در نتیجه، این تقسیم کار تنها یک نمایش نخنما برای بازی با افکار عمومی و اعمال فشار چندلایه بر جمهوری اسلامی ایران است.
ترامپ لبخند میزند، وعده میدهد و چانه میزند؛ نتانیاهو پارس میکند، تهدید میکند و خط و نشان میکشد!
ملت ایران و تیم دیپلماسی کشور، این بازی نخنما را بهخوبی ادراک میکنند و بیاعتنا به فریادهای پوشالی دشمن، مسیر عزتمند خود را ادامه میدهند.
نتانیاهو چیزی بیش از یک سگ دستآموز برای واشنگتن نیست. قلاده او به دست آمریکاست و هر بار که لازم باشد، با اشارهای پارس میکند و سروصدا به راه میاندازد. شامگاه ۷ اردیبهشت نیز چیزی جز این نبود. گزافهگوییهای نتانیاهو نه از موضع قدرت، بلکه از موضع استیصال، وحشت و ناتوانی بیان شد.
واقعیت میدانی این است: اگر رژیم صهیونیستی قدرت نابود کردن تأسیسات هستهای ایران را داشت، تا امروز دهها بار این کار را انجام داده بود. اگر توان حمله به ایران را داشتند، هرگز به پارس کردن اکتفا نمیکردند اما واقعیت آن است که «پارس کردن» تنها کاری است که از دستشان برمیآید!
******
دستاوردهای مهم سفر باکو
مهدی سیف تبریزی درجام جم نوشت:
سفر دکتر مسعود پزشکیان، رئیسجمهور کشورمان به جمهوری آذربایجان را باید فراتر از یک رویداد دیپلماتیک معمولی دانست. این سفر را میتوان حامل پیامی روشن از سوی تهران در راستای بازنگری در سیاستهای منطقهای خود، بهویژه درقبال منطقه قفقاز جنوبی دانست.
طی سالهای اخیر، قفقاز به یکی از مهمترین کانونهای تحولات ژئوپلیتیکی جهان بدل شده است؛ منطقهای که در آن رقابتهای قدرتهای بزرگ، از روسیه و ترکیه تا اروپا و آمریکا را در دوران گذار به نظم جدید جهانی بهوضوح میتوان مشاهده کرد. در این شرایط نیاز به بازتعریف نقش تهران در منطقه قفقاز جنوبی بهعنوان یکی از مناطق تأثیرگذار بر منافع و امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران امری ضروری مینماید.
در همین ارتباط سفر دکتر پزشکیان به باکو را میتوان سرآغازی جدید برای سیاستهای منطقهای تهران و همچنین سفری مهم در راستای ترمیم شکافهای گذشته و رفع سوتفاهمات با جمهوری آذربایجان و گامی مهم بهسوی همکاریهای راهبردی میان تهران و باکو بهویژه در زمینههایی مانند امنیت منطقهای، انرژی، ترانزیت و پروژههای ارتباطی دانست.
این سفرمیتواندفرصتی برای عبورازنگاه سنتی واحساسی به تحولات قفقازودرپیشگرفتنسیاستیعملگرایانهتر و آیندهمحورتر در حوزه دیپلماسی بین دو کشور باشد؛ سیاستی که برپایه منافع و امنیت ملی، حسن همجواری با همسایگان و حضور فعال در معادلات منطقهای استوار میشود.از همینرو، ترمیم روابط تهران- باکو که در سالهای گذشته با فرازونشیبهای زیادی همراه بوده میتواند نهتنها جایگاه تهران در قفقاز را تغییر دهد بلکه ادامه وضعیت گذشته را که بر سوءتفاهم و بیاعتمادی متکی بود و به پاشنه آشیل سیاست خارجی ایران در قفقاز تبدیل شده بود، اصلاح نماید. سفر مسعود پزشکیان به جمهوری آذربایجان میتواند اولین گام در این مسیر تحولآفرین باشد.
مسعود پزشکیان، رئیسجمهور ایران دیروز در رأس هیأتی بلندپایه بهدعوت مقامات آذربایجانی وارد باکو شد و طی مراسمی رسمی مورد استقبال الهام علیاف،رئیسجمهورجمهوری آذربایجان قرارگرفت. پزشکیان پیش ازعزیمت به باکودر مصاحبهای هدف خود از این سفر را در وهله نخست استحکام پیوندهای برادری میان دو کشوری که بهلحاظ تاریخی، فرهنگی، اجتماعی و مذهبی دارای اشتراکات فراوانی هستند ودروهله بعد،گسترش روابط میان دو کشور درحوزههای گوناگون علمی، اقتصادی، صنعتی، فرهنگی، بهداشتی، درمانی و تجاری عنوان کرد. بر همین مبنا رؤسایجمهور دو کشور در دیدارهای کارشناسانه تاکید خاصی برتکمیل پروژههای زیرساختی بهخصوصکریدور شمال-جنوب داشتندو ازاین طرح بهعنوان ستون همکاریهای نوین اقتصادی میان دوکشوریادکردند.درادامه دیدارهای انجامگرفته میان هیأتهای عالی دوکشور،هفت تفاهمنامه درزمینههای رایزنی سیاسی،حملونقل، مبادلات فرهنگی،همکاریهای بهداشتی،رسانهای و سرمایهگذاری به امضا رسید.
مطمئنا سفررئیسجمهورکشورمان به باکو باتوجه به دلایل متعدد داخلی ومنطقهای،موجب شده افکارعمومی کشور با حساسیت بالاتری به کموکیف و نتایج سفر رئیسجمهور به باکو از منظر پیگیری الزامات منافع ملی ایران توجه کنند. از همینرو باید به این نکته اشاره کرد که الزاما دیدارهای دیپلماتیک بهخودی خود نمیتواند تغییری جدی در روند سیاست خارجی کشور ایجاد کند بلکه آنچه دیدارهای دیپلماتیک را پراهمیت میکند، ایدهها و رویکرد دستگاه دیپلماسی به چنین دیدارهایی است.
******
ایران با روسها از تحریمها عبور میکند
اطلاعات نوشت:
کارشناسان می گویند همکاری ایران و روسیه برای طرف ایرانی دسترسی به فناوریهای پیشرفته و برای روسیه بازار جدید نفت و گاز را به همراه خواهد داشت.
ایران و روسیه با دارا بودن بزرگترین ذخایر گازی از فرصتهای گستردهای برای حضور در بازارهای جهانی انرژی و گاز برخوردارند. بر اساس آمار، ایران و روسیه درمجموع بیش از ۳۷ درصد منابع گازی جهان را در اختیار دارند. روسیه با ۳۵ تریلیون مترمکعب گاز بیش از ۱۹ درصد ذخایر گازی دنیا را در اختیار دارد. بعد از روسیه، ایران با ۳۳ تریلیون ذخایر گازی کشفشده و سهم ۱۷.۱ درصدی در رتبه دوم جای گرفته است.
روابط ایران و روسیه در ادوار مختلف همواره دارای فراز و فرودهایی بوده است؛ دو کشور دارنده منابع عظیم نفت و گاز جهان گاهی در قامت رفیق در کنار هم قرار گرفتند و گاهی نیز به رقابت با یکدیگر پرداختند، اما آنچه مشخص است تهران و مسکو تصمیم گرفتند با حمایت مسئولان بلندپایه، هر دو کشور ایران و روسیه در قامت رفیق در کنار هم به ایفای نقش در عرصههای مختلف اقتصادی و سیاسی بپردازند. همکاری دو کشور البته در قالب کمیسیون مشترک اقتصادی ایران و روسیه میتواند پررنگتر باشد.
اکنون که هجدهمین نشست مشترک اقتصادی ایران و روسیه درمسکو برگزارشده، رشد همکاری های استراتژیک دو کشور در زمینههای انرژی، تجاری، و بانکی فراهم شده است. دراین دوره رشد قابل توجه همکاری های انرژی ایران وروسیه در زمینه نفت وگاز می تواند تحریم های غرب برعلیه دوکشور را خنثی کند.
با توجه به شرایط کنونی روسیه از لحاظ تحریمهای کشورهای اروپایی و آمریکا، ارتباط با ایران میتواند برای صنعت نفت ایران و روسیه بسیار مفید باشد. کاهش اثرات تحریم برای دو طرف، دسترسی به فناوریهای پیشرفته و سرمایهگذاری برای ایران را در بر دارد، اما برای روسیه نیز بازار جدید نفت و گاز را به همراه خواهد داشت.