به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، دود سیاه بندر ناشی از فقدان HSE بود که جان ۷۰ انسان را گرفت و هزاران زندگی را سوخت. بندر شهید رجایی، یکی از اصلیترین شریانهای اقتصادی ایران، سحرگاه شنبه با انفجارهایی مهیب لرزید؛ انفجارهایی که نهتنها اسکله، کانتینرها، تجهیزات و محوطههای بارگیری را در هم شکست، بلکه ستون فقرات امنیت و اعتماد عمومی را هم متزلزل کرد. در میان شعلههایی که از دل انبارها زبانه میکشید، نهفقط دارو، کالاهای اساسی و اجناس استراتژیک خاکستر شدند، بلکه ۷۰ جان انسانی، عمدتاً کارگران و کارمندان زحمتکش، بیصدا و بیدفاع در آتش بیتوجهی به ایمنی محوطه سوختند.
طبق آمار رسمی، بیش از هزار نفر نیز در این حادثه مجروح شدند. از سوختگیهای شدید تا آسیبهای روانی و ترومای ناشی از حادثه، موج انسانی این فاجعه هنوز در حال گسترش است. اما این فقط یک بحران انسانی نیست؛ با سوختن انبارهایی که حاوی اقلام راهبردی کشور بوده، اکنون اقتصاد کشور در آستانه یک شوک جدی قرار گرفته است. کارشناسان میگویند تأثیر واقعی این انفجار به زودی در بازار کالاهای اساسی، زنجیره تأمین دارو و حتی در نرخ تورم احساس خواهد شد.
فاجعه بندر شهید رجایی را نمیتوان تنها به یک حادثه صنعتی فروکاست. این انفجار یک نماد است؛ نمادی از سالها بیتوجهی به استانداردهای ایمنی، نبود پدافند غیرعامل در زیرساختهای حیاتی، و مدیریتهایی که بحران را تنها در رسانهها کنترل میکنند، نه در واقعیت. منابع میگویند کانتینرهایی که منفجر شدند، حاوی اقلامی ناسازگار و خطرناک بودهاند که بدون رعایت اصول تفکیک، نگهداری و ایمنی در کنار یکدیگر قرار داده شده بودند. کجا بودند مسئولان ایمنی بندر؟ چرا هیچ سیستم اخطار یا اطفای حریق سریع فعال نشد؟
با خاموش شدن آتش، شعله بررسیهای قضایی بالا گرفته است. قوه قضائیه اعلام کرده است که پرونده این فاجعه ملی را با جدیت دنبال خواهد کرد و هیچگونه تعارف یا اغماضی با مسئولان مقصر در کار نخواهد بود. رئیس قوه قضائیه نیز شخصاً دستور داده است که تا چند ماه آینده، این پرونده تعیینتکلیف شود.
انفجار در اسکله شهید رجایی فقط درباره انفجار بندرعباس نیست. این یک هشدار ملی است. نداشتن برنامه برای مواجهه با بحرانهای ناگهانی، و فقدان آموزش کارکنان و نیروهای امدادی، یک خطر فراگیر است که در هر کارخانه، هر انبار و هر بندر دیگر هم میتواند تکرار شود. بندر فقط منفجر نشد؛ بیکفایتی نهادها، کوتاهی مدیران، و فرسودگی سیستم ایمنی هم با آن منفجر شد.
در میان این ویرانی، اما باید سر تعظیم فرود آورد در برابر تیمهای امدادی، آتشنشانان و نیروهای نجات که بیوقفه و بیمحافظ جان به دل آتش زدند. بدون آنکه بدانند کانتینر بعدی چه چیزی در دل دارد، ماندند و جنگیدند. این فاجعه نشان داد که در نبود سیستمهای حرفهای مدیریت بحران، تنها چیزی که میتواند جلوی یک فاجعه بزرگتر را بگیرد، فداکاری نیروهای انسانی است.